روحانی شهید
طلبه و روحانی گرانقدر جاويدالاثر سيد خدايار دالهن در سال 1347 هـ.ش در روستاي چغل از توابع بخش مركزي شهرستان كهگيلويه ديده به جهان گشود . پدرش را در همان دوران كودكي از دست داد و از نعمت مهر پدري محروم گشت .

نام شهید : سیدخداياردالهن

نام پدر : سیدمحمد

تاریخ تولد : 1347/02/9

محل تولد : چغل

تاریخ شهادت : 1362/12/8

محل شهادت : طلایه

زندگينامه و خصوصيات فردي روحاني شهيد سيد خدايار دالهن از زبان يكي از دوستان

يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتوالعلم درجات (سوره مجادله آيه11)

خداوند درجات كساني از شما را كه ايمان آورده و كساني كه داراي علم و دانش هستند را بالا مي برد .

شهداء روحانيت ، منحصر به شهداء مبارزه و جنگ در ايران نيستند يقيناً رقم شهداء گمنام حوزه ها و روحانيت كه در مسير نشر معارف و احكام الهي به دست مزدوران و نامردان غريبانه جان باختند زياد است .

منشور روحانيت 3 اسفند 1367

روحاني گرانقدر جاويدالاثر سيد خدايار دالهن در سال 1347 هـ.ش در روستاي چغل از توابع بخش مركزي شهرستان كهگيلويه ديده به جهان گشود . پدرش را در همان دوران كودكي از دست داد و از نعمت مهر پدري محروم گشت .اولين معلم براي تعليم و تربيت به عنوان سپاه دانش در سال 1353 هجري شمسي به روستا آمد ما گروهي از بچه هاي روستا كه شهيد خدايار هم يكي از آنها بود براي دانش اندوزي روانه مدرسه شديم . اولين روز مدرسه را خوب به ياد دارم كه در زير درختي «كُنار» در كنار روستا در فضاي باز در اولين روزهاي مهرماه آغاز كرديم . دوران ابتدايي را تا كلاس چهارم در روستا گذراند . شهيد خدايار در كنار تحصيل براي امرار معاش و خرج زندگيش از كار و تلاش غافل نبود و همراه عمويش كه سرپرستي ايشان را بعهده داشت به كار و تلاش مي پرداخت چون پايه پنجم در روستايمان وجود نداشت براي تحصيل اين پايه به روستاي همجوار «كوشك» آمد و اين پايه را هم پشت سرگذاشت . دوران راهنمايي را باز در يكي از روستاهاي همجوار «راك» آغاز نمود كه شهيد با توجه به دغدغه هاي زندگي ديگر نتوانست خوب درس بخواند و فقط اول راهنمايي و چندماهي از دوره دوم راهنمايي را در اين روستاي راك گذرانيد و با مشورت و نظرخواهي چند تن از اقوام و دوستان راهي حوزه علميه مرتضوي بهبهان گرديد چند سالي از جنگ تحميلي عراق عليه ايران نگذشته بود و شهيد با ورود به حوزه علميه تحولي در زندگيش به وجود آمد بطوري كه چند بار كه به بهبهان رفتم و با او ملاقات كردم مثل اينكه در اين دنيا نبود و اهل اين دنيا نيست . شهيد خدايار به حوزه علميه هم در راه تهذيب و تزكيه و صعود به سوي قله رفيع الهي اكتفا ننمود دوران مقدمات آموزش نظامي را در پادگان شهيد بخرديان بهبهان گذرانيد و با عده اي از دوستانش راهي جبهه هاي جنگ شد . قبل از عمليات بزرگ خيبر براي زيارت حضرت معصومه (س) و ديدار با بنده به قم آمد ولي خيلي در خودش بود و من هم چيزي از جنگ و عمليات و مسائل نظامي نمي دانستم . شهيد خدايار همه فكرهاي خودش را كرده و خود را براي عمليات آماده كرده بود . هيچكس هم از ايشان و كارشان و رسته او هنوز كه هنوز است اطلاعي ندارند . بعد از مراحل مختلف عمليات و پايان عمليات خيبر خبر شهادت ايشان به خانواده و دوستان رسيد ولي ايشان شهيد گمنام است .

بعضي از خصوصيات فردي شهيد :

1-شجاعت ، نترسيدن و هراسي نداشتن از دشمن از صفات بارز ايشان بود . اين صفات ايشان در جنگ و عمليات خيبر مصداق پيدا كرد .

2-در تاريخ درباره بعضي از جنگاوران اسلام مي خوانيم كه داراي مثلاً اندامي بسيار بلند ، قامتي رشيد و زيبا داشته اند كه انسان از نگاه كردن به قيافه آنها لذت مي برد و شهيد از چنين صفاتي برخوردار بود .

3-فردي خوشرو و با همه خوش برخورد بود و با چهره اي باز برخورد مي كرد كه انسان لذت مي برد .

4- فردي بي تكلف و خيلي ساده ولي درعين حال در كارها جدي بود .

5- اهل كار و تلاش بود در عين اينكه بخصوص در دوران كودكي يتيم بود ولي احساس نمي شد كه ايشان يتيم است .

سيد عنايت الله محمدي از دوستان شهيد

وصیت نامه:

به نام خداوند بزرگ

بادرود و سلام بيكران به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران و سلام بر امت شهيد پرور ايران .

خدمت عموي عزيزم جناب آقاي سيد كبوتر پس از تقديم عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و اميدوارم كه در كمال عافيت بوده باشيد و اميدوارم كه هيچ ناراحتي در زندگي برايت پيش نيايد . اميدوارم كه روز به روز و ساعت به ساعت، دقيقه به دقيقه در حال ترقي به سوي ايزد متعال بوده باشيد .اميدوارم كه همچون دسته گلهاي بهاري سرسبز و خرم و شاد بوده باشيد و اميدوارم كه در مقابل سختي ها همچون كوهي محكم و استوار بوده باشيد و اميدوارم كه مثل پرنده اي كه با شوق ميل به سوي آسمان پرواز مي كند تو هم به وسيله نور ايمانت به سوي خداوند متعال بالا روي و اگر جوياي احوال پرسي اين حقير سيد خدايار دالمن باشيد تاكنون سلامتي برقرار است و هيچ ناراحتي ندارم به جز دوري شما كه آن هم به اميد خداوند متعال زود رفع خواهد شد . من در حدود يك هفته است كه در جبهه آبادان هستم . مادرم تو بايد خوشحال باشي كه چنين فرزندي داري در جبهه حق عليه باطل مي جنگد و دارد راه حسين را ادامه مي دهد . و اين راهي كه قدم برداشته ام نه براي انتقام بلكه براي خدا و احياي دين اسلام است . هر تيري كه به طرف دشمن نشانه روم به خاطر خدا و هرتيري كه به سوي من آيد براي رضاي خدا و من خودم آگاهانه اين راه را انتخاب كردم راهي كه حسين براي خويشتن انتخاب نمود . و مادرم بر خود ببال كه يگانه فرزندت را در راه خدا دادي و براي من گريه نكن . اميدوارم كه فرزندي لايق براي مادرم بوده باشم . اما سخني با عموي عزيزم كه همچون پدري مهربان و دلسوز برايم بودي و هرگز نگذاشتي غم بي پدري را حس كنم . عموجان اگر خبر شهادت من را شنيدي صبور و شكيبا باش كه خداوند با صابرين است . عموجان مثل حسين صبر كن . مادرم مثل ليلا صبر كن خواهرم مثل زينب صبر كن . اما در مورد دفن من چند متر زمين پهلوي مزار شهيد كهيار بخريد و من را در همان جا خاك كنيد . اما چه حيف كه پهلوي قبر پدرم جا نيست . مادرم هيچ براي من ناراحت نباش كه من يك شب خواب ديدم كه در يك باغ سرسبز و خرم نشستم و يك نفر آمد پهلوي من و به من گفت تو امام حسين دوم هستي در خوزستان . اميدوارم همچون حسين زمان سر بريده من بسوي شما بيايد، مادر جان من . و در اينجا فقط بجز عبادت خدا در سينه كاري ندارم و تمام برادران و خواهرانم را سلام مي رسانم . مادر جان در موقع تيرخوردن من اگر تو پهلويم نباشيد حضرت زهرا عوض شما بالاي سر من است . عرضي ندارم بجز سلامتي شما .اميدوارم كه از خاك كربلا براي تبرك شما بياورم .

و الا تحسبن الذين قتالوا فى سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون

مپنداريد كسانى كه در راه خدا كشته ميشوند مرده اند بلكه آنها زنده اند و نزد خداى خود روزى مى گيرند ترا شكر كنم كه نعمتهاى بيكرانت را به ما ارزانى داشتى و ما را به انجام وظيفه مذهبى خود رساندی از دست و زبان كه برايد كه از عهد شكرش به درآيد .

خداوندا ما نافرمانى تورا نموديم ولى تو محبت خود را از ما دريغ نكردى و در پرتوى عنايت خود ما را ازآمدهاى ناگوار حفظ فرمودى معبودا درود بى پايان خود را بروان پاك خاتم پيامبران حضرت محمد (ص) بن عبدالله و خاندان معصومش فرو میفرستم وما را از راهنماييهاى سعادت بخش آن حضرت مگردان . خداوندا در راه تو گامهاى استوار تر بر يم دارم كه هدفم رسیدن به توست .وابستگان و خويشاوندان و عمويم. اگر تاريخ ايران را نقل كنند بياد زمان امام حسين (ع) ؟؟؟آن موقع ميدان رفتن قاسم پسر برادر حسين كه مى گفت قاسم جان شما امانتى در دست من مى توانم به شما بدهم و او ميگفت بدون شما نمى توانم زندگى بكنم .من به اين علت به جبهه آمده ام كه امام خمينى و دكتر بهشتى را رد خواب نزد امام زمان ديدم فهميدم كه اين انتقلاب بر حق است و ادامه دهند راه اوليا خدا مى با شد .

سخنى با مادرم :

اى مادرم در زندگى مثل فاطمه (ع)و حضرت زينب (ع) باشى و اميدوارم كه انشاءالله گر من شهيد شدم همچون كوهى استوار در برابر مشكلات زندگى مقاومت كنى تا بتوانى بر مشكلات پيروز ؟؟ اى مادرم به خود ببال كه يگانه فرزندت را در ميدان جنگ حق عليه باطل فرستادى و در اره‌خدا ؟؟؟ و اميدوارم كه گريه وشيون نكنى تا مردم از تو درس عبرت بگيرند در ضمن اى مادرمكارى نكنى از امام يا انقلاب يا مسئولين ناراحت شوى و يا از انها خواسته هاى غير اسلامى يا شرعى داشته باشى .

شما اى خواهرم:

اگر من شهيد شدم همچون زينب استوار باش و رسالت خون من وبقيه شهدا در گردن شماست بايد آن را پاسدارى كنيد و نگذاريد كه خون شهدا اسلام پايمال شود.

شما اى عمومى عزيزم :

شما كه همچون پدرى از من پرستارى كردى و در زندگى هيچ گونه ناراحتى و يا كسالتى از شما نديدم و كاملا از شما راضى هستم .

اما اى اهالى‌چغل:

اگر ناراحتى از كوچك تا بزرگ از من ديده ايد به بزگوارى خودتان مرا ببخشيد در پايان اگر توانستيد نماز و روزه و عمل خير براى من انجام دهيد.

امام را حتما بعد از نماز هايتان دعا كنيد .

به اميد خدا و بهشت موعود

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده