شهدای آذر
شهید "محمد رحیم احسانی " در وصیتنامه خود اینگونه گفت : مدرك براي من مطرح نيست ولي عشق به يگانگي در من رشد كرده و بسوي تكامل ميروم.

 

نام شهید : محمد رحيم

نام پدر : محمد

تاریخ تولد : 1338

محل تولد : روستای دیل

تاریخ شهادت : 60/9/9

محل شهادت : بستان

زیارتگاه : روستای دیل

 

 

 

وصيتنامه 1

بسم رب الشهدا و الصديقين             

خدايا دلى به من عطا كن كه در آن از عشق به تو لبريز باشد و بغير از تو به چيزى نينديشم، قلب سينه‌اى كه در آن از عشق به تو لبريز و سوزان ، همانا آب و گلى بى‌جان و مرده است .

آهنگ و سرود پرندگان و پرواز كنندگان را در اين راه بخوان و اين سرود و راز را به مردم سحرخيز ياد بده . در لابلاى سينه‌ام از گنجهاى راز تو قرار گرفته و تو در آنها صدها راز و رمز و گنج نهاده‌اى .

ولا تحسبن الذين قتلوا فى‌السبيل‌الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون                                

قرآن كريم در اين آيه ميفرمايد كسانى كه در راه خدا جهاد ميكنند و شهيد مى‌شوند مرده مپنداريد بلكه زنده‌اند و نزد خدا روزى مى‌گيرند.

منظورم از نوشتن اين وصیتنامه در اينجا اين است كه اگر چنانكه شهيد شدم چون براى خدا به جهاد رفته‌ام از خانواده‌ام مى‌خواهم كه براى شهادت  من گريه نكنند.

در حالى اين چند جمله را مى‌نويسم كه قرار  است امشب تا فردا صبح حمله شروع شود و ما هم به يارى الله در آن شركت خواهيم داشت. در پايان اميدوارم كه اين وصيت كوچك را قبول كنيد، در اين وقت كه تصميم گرفته‌ام در حمله شركت نمايم دست دعا و نيايش بسوى خدا دراز كرده و از او مى‌خواهم كه شهادت را نصيبم گرداند و مرا به ياران امام حسين (ع‌ )بپيوندد، پيش از خداحافظى از راه دور اميدوارم اگر كه شهيد شدم برايم ناراحت نباشيد.             

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگه دار .                          

 

وصيتنامه 2

خدايا به آن طريقي كه رضاي تو در آن است مرا راهنمائي كن. پروردگارا بسيار شنيدم در، ديل كه مي گفتند دوباره به جبهه رفته اي اين دفعه نبايد بروي يا مي گفتند برادرت مي رود شما نرويد ولي خدايا مي دانم كه اينها توجيه مي باشد و من راه خود را تشخيص داده ام .

مدرك براي من مطرح نيست ولي عشق به يگانگي در من رشد كرده و بسوي تكامل ميروم.

الهي مي دانم كه كرم و فيض و بخشش تو نسبت به تمام بندگانت بسیار است و از تو ميخواهم كه فيض كرامات را متوجه عمر رهبر نمایی و به ايشان عمري طولاني عطا فرمایی تا مستضعفين جهان بتوانند در سايه اين عالم مبارز رشد نمايد.

ميخواهم كه مانند دوره سرداريه يا زمان مشروطيت فريب نخورند و دست از روحانيت بر ندارند كه اگر از روحانيت جدا شدند جامعه،  خواري بر آنها ميپوشانند.

پدر و مادر عزیزم ، برادران و خواهران تاكنون دو بار به ياري كردن حسين زمان روحي فدا شتافته ام، به اين آرزو رفته ام كه به خدمت سرور شهيدان سيد الشهدا شرفياب شوم، ولي مرا نپذيرفته اند اگر اين دفعه مرا پذيرفتند كه اميدوارم بپذيرند برايم گريه نكنيد و مرا مرده نپنداريد كه من نمرده ام و فكر كنيد همانطور كه خمس ماليات را ميدهيد از پنج پسرت خمس داده اي بقيه را هم بايد راهنمائي كنيد به راه من،من امانتي هستيم نزد شما فكر نكنيد صاحب اصلي من شما هستيد صاحب اصلي من پروردگار است شما امانت دار هستيد صاحب امانت هر وقت آمد و امانتش را خواست بايد بدون درنگ تحويل بدهيد.

اميدوارم اگر شهيد شدم براي من گريه نكنيد و ميدانم كه گريه نمي كنيد چون خدا در نظرتان است و شماها خير مرا ميخواهيد و ميدانيد كه اين راهي را که من مي روم خير است. پدر و مادر ، برادران و خواهران در اين لحظات آخر كه ميخواهم با صلاح الله اكبر خميني رهبر بر قلب دشمن بتازم و راه كربلا را بگشايم و تا كربلا بروم از شما مي خواهم كه اگر شهيد شدم جهت شادي روح همه شهيدات وظيفه ديني خود را كه زنده نگهداشتن شعارهاي اسلامي امر به معروف و نهي از منكر ميباشد به نحوي انجام داده و هيچ كوتاهي نفرماييد.

 اميدوارم اگر شهيد شدم  هر كس وصيت نامه را خوانده به نصايح برادرانه اي كه در بالا ذكر كردم توجه  کنند و به آنها عمل نمایند. در خاتمه از پدر و مادرم و برادران و خواهران و همه اقوامان و همكلاسهايم خداحافظي مي نمايم .

وسلام               

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده