مختصری از وصیتنامه شهید اسماعيل رضايي

نام شهید : اسماعيل

نام پدر : صفرقلی

تاریخ تولد : 1342

محل تولد : لنده

تاریخ شهادت : 62/1/22

محل شهادت : نهرعنبر

زیارتگاه : گلزارشهدای لنده

بسمه تعالي

وصيتنامه

سپاس وستايش بيكران خداي را كه در اين موقعيت حساس وسرنوشت ساز بر من منت نهاد تا بتوانم صراط حق را از صراط مغضوبين تميز و راه سعادت را بر شقاوت ترجيح دهم و به نداي پيامبرگونه امام خميني لبيك حق گويم و اين را اسباب سربلندي خويش نزد اولياء و اوصياء و سرورشهيدان آقا اباعبدالله الحسين(ع) مي دانم و از خداوند بزرگ مي خواهم كه اين نيت خالص را از من پذيرا باشد و از گناهان من درگذرد . بارالها اگر چه منطق شهادت بر هرمنطق ديگري افضل است اما از تو مي خواهم اگر حيات من مي تواند تجلي نشر اسلام ناب محمدي درجامعه گردد حيات به من عطا فرما تا بتوانم با وجودم اداي تكليف نمايم و جهت استقرار حاكميت الهي وجودم را وقف اسلام و مسلمين نمايم و در نهايت همان منطق منطقي با احياء شدن اسلام نصيبم گردد كه مروج در جامعه استاد شهيد مطهري مي باشد و زيربناي اين منطق عرفاني توسط ايشان در جامعه ترسيم گرديده است و اين خود ارزنده ترين امر درحفظ ارزشهاي اصيل اسلامي است .

آري امروز ميادين جهاد مهمترين وسيله آزمايش انسانها است .نبرد در جبهه حق معيار حق از باطل قابل تشخيص و براي آنهايي كه از نبودن خويش در صحنه كارزار كربلا غبطه مي خورند و به اين پيكار اكتفا مي نمايند كه اي كاش بوديم تا به نداي هل من ناصرينصرني حسين لبيك مي گفتيم حالا مهمترين فرصت است تا به تكليف الهي خويش جامه عمل بپوشانند . چقدر زيباست كه در كنار قله هاي رفيع سر به فلك كشيده كردستان كه وجب به وجب آن مزين به خون شهيدان است نماز خواند و در دشتهاي وسيع و پهناور خوزستان سرزمين شهيدان و در ابرهاي اين ديار خونين در كنار مرغان دريا خفت و از زبان آنها زمزمه حقانيت ايران اسلامي را در اين جنگ تحميلي و ويرانگر آويزه گوش نمود . امروز جبهه هاي غرب و جنوب كشور تداعي گر سرزمين كربلا و نوجوانان معصوم و پيرمردان سالخورده ياد علي اكبرها و حبيب بن مظاهرها را در خاطره ها زنده نگه مي دارند آيا اگر اين دنيا ارزش جاودانگي مي داشت چرا مولايمان علي در هنگام اصابت شمشير زهرآلود فرياد مي زند فزت و رب الكعبه و مرگ خونين را بر مرگ در رختخواب ترجيح مي دهد و سعادت انسان را همين مي داند و بس . امروز وقت آن رسيده كه با تمام وجود از كيان و حيثيت نوپاي اسلامي دفاع نمود و تمامي ديدگان متوجه مسئله اصلي كه به قول امام عزيزمان همان مسئله جنگ است مي شود با همدلي و همفكري فرصت را غنيمت شمرد و حيثيت نظام را از خدشه و نيرنگهاي گوناگون كه استكبار جهاني پايه گذار آن مي باشد محفوظ نگاه داشت و تنهاعاملي كه دشمنان قسم خورده اسلام جهت رسيدن به اهداف پليدشان نوك حمله قرار مي دهند آسيب رساندن به اتحاد و انسجام مردمي است و اين خود بزرگترين دژ استحكام پايگاه شرق و غرب مي باشد و اگر عده اي اخلالگر با شيوه هاي گوناگون و با تهاجمهاي فرهنگي غرب خواه مردم را به جان هم بيندازند بدانند كه كارشان خيانت است و خدمت براي مردم كه ريشه در فطرت انسان دارد اولاتر است و روزي به حساب اين عده هم رسيدگي خواهد شد . بعنوان قطره ناچيزي از سيل خروشان ايران انقلابي وصيتم به مردم اين است كه همواره سعي نمايند پشتيبان امام و مسئولين كارآمد نظام باشند و مصلحت زجركشيده ها را به دست فراموشي نسپارند و در اين مسير هدايتها و ارشادهاي پيامبرگونه امام عظيم الشأنمان و ساير روحانيت مبارز خط امامي به عنوان مبنا قرار گيرد و مردم در كنار مسئولين تبعيت از چنين شيوه اي را سرلوحه زندگي قرار دهند . و آن روزي است كه ما به وظيفه خود كه به تعبير امام عزيزمان مأمور به انجام تكليفيم نه مأمور به نتيجه عمل نموده ايم .

وصيتم به همكلاسي هاي دبيرستانيم اين است كه سعي نمايند بعد از فراغت از تحصيل هر كدام بعنوان يك مروج در مملكت اسلامي (عمل و رفتار) تحصيلكرده هاي امام جعفرصادق (ع) را پيشه خود كنيد و در جهت دسترسي به فرهنگ اصيل اسلامي از هر كوششي دريغ ننماييد زيرا كه رمز بقاء انقلاب در اين امر فرهنگي نهفته مي باشد .

و اما پدر و مادرم : مي دانم در دوران حياتم نتوانستم آنطوري كه اسلام از من خواست براي شما فرزندي دلبند و شايسته شما باشم و چون من تنها فرزند پسر شما بودم از الطاف و محبتهاي صميمانه شما برخوردار بودم كه زبان از بيان و قلم از توصيف آن الطاف بي شائبه شما قاصر و ناتوان است لذا نمي دانم با چه زباني از شما تقدير و تشكر نمايم كه درخور شما باشد تنها به خداوند متعال پناه مي برم و قدر آن همه الطاف بارداري و شب زنده داري مادرم و خدمات بي شائبه پدر را طلب نمودن آمرزش اخروي براي انسان مي دانم و از شما انتظار دارم كه در فراقم لباس سياه نپوشيد و ماتم نگيريد كه دشمنان قسم خورده اسلام اين موقعيت را غنيمت شمرده و از خط امامي ها امتياز مي گيرند و از شما حلاليت مي طلبم و اما جگرگوشه هاي دلم ، هفت خواهر چشم انتظارم از شما مي خواهم صبر نماييد و تنها خواهش من از شما رعايت تمام شئونات اسلامي است . اگرچه مي دانم مرگم بر شما سخت مي گردد اما مگر فراق براي شيرزن كربلا سخت نبود . پس اميدوارم زندگي شيرزن كربلا ، زينب كبري را سرمشق و الگو قرار دهيد و اين مصيبت را تحمل كنيد ، با پدر و مادرم همكاري نماييد . 

در پايان از تمامي دايي ها ، پسرعموهايم و ساير فاميل حلاليت مي طلبم و اميدوارم قصورات را به بزرگواري خود ببخشيد و با پدرم همكاري داشته باشيد .

والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد