مختصری از وصیتنامه شهید حسين عادل زاده
نام شهید: حسين
نام پدر: قلی
تاریخ تولد: 1341
محل تولد: دهدشت
تاریخ شهادت: 61/2/10
محل شهادت: شلمچه
زیارتگاه : گلزار شهدای دهدشت
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
والذين امنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله به اموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله اولئك هم الفائزون.
اينك براي چندمين بار قلم بر روي كاغذ روانه كرده و تا اينكه وصايائي چند بنويسم لاكن اين بار پر صلابت تر از گذشته با عشقي كه به خداي خود دارم شروع به نوشتن وصيت نامه مي نمايم تاريخ انسان هميشه صحنه مبارزه حق با باطل بوده است و اين سنت الهي است كه حق هميشه پيروز مي گردد حال باطل به هر شكلي كه مي خواهد دربيايد مهم نيست پس اگر ادعاي حقانيت داريم هيچگونه ترس و بيمي به خود راه ندهيم چرا كه نصر من الله و فتح قريب).چابك سواران ميدان بلا شيرمردان خدائي هر گاه كه رهبر و مذهب و مكتب و آرمانشان نياز به مساعدت داشته باشد وضوي خون ساخته و هر بن و ريشه اي را در هم شكسته و آماده جان فشاني در راه اهداف عاليه خود هستند اينك آگاهانه قدم در اين راه گذاشته ام تا شايد بتوانم بعنوان يكي از شاگردان مكتب توحيد وارد دانشگاه امام حسين گردم به همكلاسانم بگوئيد من دانشجوي انصرفي هستم كه از دانشگاه رفتن اين دنيا منصرف شده ام لكن وارد دانشگاهي شده ام كه استادش امام حسين (ع) فرزند فاطمه (ص)است و در اين دانشگاه مي روم تا در رشته عشق تحصيل كنم و فرمولهاي چگونه به معراج رسيدن را در دفتر دل بخوانم و بتوانم معادلات چند مجهولي دنياي فاني را با عشق خون حل نمايم تا به لقاء معشوقم برسم همكلاسان ما آنجا علي اكبر،عباس و قاسمند خداوند را سپاسگذارم كه در برهه اي از زمان متولد شده ام كه اوج فكريم و رشد جسميم هماهنگ با آغاز انقلاب اسلامي بوده است تا در انقلاب رشد كنم و معناي اسلامي بودن و سلمان بودن و مبارز بودن را دريابم و به من فرصت دادي تا مكتب اصيل اسلام را بشناسم تا در خاموشي جهل و شرك از دنيا نروم و مرگ را تولدي ديگر در جهت جاودانگي انسان بدانم و شهادت را بالاتر و بهتر و ممتازتر از آن اينكه انقلاب اسلامي از چهار گوشه دنيا هوا و زمين و دريا تهديد مي شود و همه روزه به كشتي انقلاب از همه طرف شليك مي شود مي روم تا شايد بتوانم با اهداء جان خود خدمتي به اسلام و انقلاب و ملتهاي تحت ستم دنيا كه انقلاب اسلامي رهائيشان را خواستار است بكنم و نيز راهي شده براي دفاع از ارزشهاي الهي و تداوم استمرار و لبيك گفتم به نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان حضرت امام امت كه سفارش ميكنم پشت سر ايشان حركت نموده و رهنمودهايش را سمعاً و طاعتاً گفته تا ضمن آسيب نرسيدن به مملكتتان به ساحل آزادي برسيد و در زمان جنگ حق و باطل و اسلام و الحاد نشستن در خانه را حرام دانسته و فلسفه ام اين است كه تا جوانان ايران و جوانان حزب الهي و روستازادگان تربيت شده زنده اند بايد اسلام زنده بماند و لازمه زنده ماندنش حضور در ميدانهاي جنگ و اطاعت از حضرت امام امت و اعتصام به حبل الله است.آري مي روم تا چراغ خاموش شده سنگر خسروها را روشن نمايم و اخبار جبهه و جنگ را در يكسال زندگيم بعد از شهادتش و اوضاع و احوال منطقه را برايش شرح دهم اي دوستداران شهدا و راه شهدا مطمئن باشيد سلامتان را به شهدا ميرسانم.پدر و مادرم ابتدا سلامي خالصانه تقديمتان ميكنم در ثاني از اينكه موفق نشدم تلافي زحمتتان را بكنم جداً شرمنده ام ولي انتظار بخشش و حلاليت از شما مي رود و باور كنيد كه من مال شما نبودم بلكه به رسم امانت پيش شما بودم و خوشحال باشيد كه امانتتان را به نحو احسن در وقت مقرر به صاحبش تحويل داديد مادرم شيرت را حلالم كن تا در جمع همرزمان سربلند باشم و همانند مادر وهب صبر داشته باش چرا كه مادر وهب سر فرزندش را تحويل نمي گرفت و مي گفت سري را كه در راه خدا داده ام دوباره پس نمي گيرم .خواهرانم را سلام مي رسانم و چون بعضي اوقات شايد با آنها تند برخورد داشته ام حلاليت مي طلبم.و اما برادرم نادر شما را سفارش مي كنم به ادامه تحصيل و اطاعت از ولايت فقيه و اطاعت از پدر و مادر مان.چون شما از من بزرگتر بوديد اگر در دوران تحصيل برخورد بدي از من ديده ايد اميدوارم ناديده گرفته و مرا حلال كنيد حتماً كاظم را روانه مدرسه كن و نسبت به ادمه تحصيل او را تشويق كن .تقوي الهي را فراموش نكنيد نسبت به شهادتم ماتم نگيريد كه دشمنان قسم خورده اسلام و منافقين خوشحال شوند و صابر باشيد كه خدا با صابرين است در پايان تمامي عمويان ،پسر عمويان و آشنايان و اهالي روستاي عروه را سلام مي رسانم و از شما حلاليت مي طلبم .همه شما را به خدا مي سپارم.
والسلام حسين عادل زاده
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
