خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(4)
مادر شهید احمد احمدی از فرزند خود مى‏ گويد: وقتى به مرخصى مى ‏آمد به خانه دايى‏ اش مى ‏رفت لباسهايش را عوض مى‏ كرد و وارد ده مى ‏شد. يك بار از او پرسيدم احمد تو چرا با لباس سپاه وارد ده نمى‏ شوى، چند لحظه مكثى كرد و گفت: "من اگر با لباس سپاه به ده بيايم آن وقت مردم مى‏ گويند پسر چوپان عباس به كجا رسيده كه لباس سپاهى مى‏ پوشد؟!

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید احمد احمدی یکم مرداد ۱۳۴۵‏، در روستای کرسف از توابع شهرستان خدابنده ‏به دنیا آمد. پدرش عباس (فوت ۱۳۵۰‏) کشاورزی می کرد و مادرش حمیده نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درسی خواند. او فرمانده گردان ثارالله‏ از قرارگاه حمزه‏سيدالشهداء بود.

شانزدهم خرداد ۱۳۶۶ ‏، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

با شروع جنگ تحميلى به عضويت بسيج محل درآمد و پس از چندى با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى وارد اين نهاد شد. هنوز سه يا چهار ماه از جنگ نگذشته بود كه حال و هواى رفتن به جبهه وى را بى ‏تاب كرد و سرانجام از طرف سپاه به جبهه اعزام شد.

بی تاب جبهه

برادرش مى ‏گويد: "باهم در تهران بوديم و حدود سه يا چهار ماه بود كه جنگ شروع شده بود، من در تهران ماندم و احمد به روستا برگشت. بعد از چند روز من هم برگشتم ولى احمد را نديدم وقتى از مادرم سؤال كردم، جواب داد احمد به جبهه اعزام شده است، گفتم چطور رفت او كه آموزش نظامى نديده بود؟ با اعزام بعدى من هم به جبهه اعزام شدم؛ دو ماه آموزش ديدم و در اين مدت اصلاً احمد را نديدم. آن ايام جنگ در اهواز و اطراف آن جريان داشت و در طى پنج ماه احمد را نديدم وقتى به مرخصى برگشتم او هم به مرخصى آمده بود."

احمد مواقعى كه به مرخصى مى ‏آمد با لباس شخصى وارد روستا مى‏ شد، دوست نداشت كسى او را در لباس بسيجى يا سپاهى ببيند.

لباس سپاهی

مادرش مى‏ گويد: "وقتى به مرخصى مى ‏آمد به خانه دايى ‏اش مى‏ رفت لباسهايش را عوض مى‏ كرد و وارد ده مى‏ شد. يك بار از او پرسيدم احمد تو چرا با لباس سپاه وارد ده نمى‏ شوى، چند لحظه مكثى كرد و گفت: "من اگر با لباس سپاه به ده بيايم آن وقت مردم مى ‏گويند پسر چوپان عباس به كجا رسيده كه لباس سپاهى مى ‏پوشد؟!"

خانواده احمد با مشكل اقتصادى حادى مواجه بود ولى او حضور در جبهه را واجب‏تر از اين مسائل مى ‏دانست با وجود اين براى اينكه كمك هر چند اندك براى مادر و خواهرانش باشد ايامى را كه به مرخصى مى ‏آمد بعد از ديدار خانواده بلافاصله به تهران مى‏ رفت به كار بنايى مى ‏پرداخت و دستمزدش را پس ‏انداز كرده به مادرش مى‏ داد و دوباره به جبهه بر مى ‏گشت.

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده