مختصری اززندگینامه شهیدوالا مقام امامقلي عزيزي
نام شهید: امامقلي عزيزي
نام پدر : رضاقلی
تاریخ تولد : 1342
محل تولد: شهرستان ماهور
تاریخ شهادت: 64/12/9
محل شهادت: شناسایی منطقه سفره
مسئولیت :فرماندهي سپاه عشاير
آرامگاه: گلزار شهدای روستای بابا کلان شهرستان گچساران
زندگینامه
شهيد عزيزي در سال 1342 در شهرستان ماهور در خانواده اي متدين متولد شد . وی در چادر سیاه عشایری به دنیا آمد .کودکی پر جنب و جوش بود . در سن شش سالگی نزد والدینش نماز می خواند . در کارهای منزل به آنها کمک می کرد . بچه ای با استعداد و زیرک بود . در سال 1348 وارد مدرسه شد و دوره ی ابتدایی را در مدرسه عشایری روستای بابا کلان ، از توابع شهرستان گچساران گذراند . دوره ی راهنمایی را در مدرسه شبانه روزی نورآباد ممسنی در شهرستان نورآباد سپری کرد .در سال 1357 وارد هنرستان طالقانی (فعلی) شهرستان گچساران شد و موفق به اخذ دیپلم گردید . فردی باهوش و با ذکاوت بود . علاوه بر درس خواندن در کارهای خانه به خانواده اش کمک می کرد . در تعطیلات برای تامین مخارج تحصیلی اش به کار می پرداخت . در رشته مهندسی عمران دانشگاه تهران قبول شد ولی با شروع جنگ تحمیلی، جبهه را بر دانشگاه ترجیح داد . ولی بعداً موفق به اخذ فوق دیپلم از دانشگاه شیراز شد . زمان انقلاب در تظاهرات علیه رژیم شرکت می کرد . در بحبوحه ی انقلاب و در سال 1357 در روستای بابا کلان با همکاری برادر بشارت (شهید) برای اقشار مختلف مردم از جمله قشر جوان کلاس ایدئولوژی و دینی برگزار می کرد ،مردم زرا نسبت به جنایات رژیم طاغوت آگاه می کرد و آنها را برای مبارزه با رژیم شاه ترغیب می نمود . بعد از انقلاب در خط امام و انقلاب قرار گرفت . شب ها با کمیته ی انقلاب و جهاد همکاری می کرد . به مبارزه با منافقین و ضد انقلابیون می پرداخت .
مدتی در گروه مقاومت بسیج بود ،و بعد به عضویت رسمی سپاه در آمد . بعد از مدتی فرمانده سپاه عشایر فارس شد . با شروع جنگ تحمیلی در 18 سالگی از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، علزم جبهه های حق علیه باطل شد . مدت شش سال در جبهه ها حضور داشت . در سال 1365 در رشته خلبانی قبول شد ولی چون تازه سپاه عشایر را تشکیل داده بود به توصیه برادر محسن رضایی از رفتن به دانشگاه منصرف شد و به مسئولیتش ادامه داد. در تمام عملیاتها شرکت داشت و در پشت جبهه نیز به جمع آوری کمک های مردم برای جبهه می پرداخت . در بیست و یک سالگی ازدواج کرد و ثمره دوسال زندگی مشترک یک فرزند دختر بود . آرزوی پیروزی اسلام و شهادت در راه خدا را داشت . در تاریخ 1366/12/9 شب برای شناسایی منطقه سفره ،با دو نفر از برادران رفته بود که مزدوران ستون پنجم از پشت سر به او تیر زدند و شهید شد .
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا تو به من ارزش دادي به من توفيق بده كه روزي غرور زمان ما را نگيرد و خداي ناكرده با برادر خود برخورد ناشايستي داشته باشيم . بنده به عنوان يك برادر كوچك قشقايي وصيت مي كنم كه به فرموده امام عزيز كه مي فرمايد : عشاير بايد مرزها را حفظ كند ، ما تا نفس آخر از مملكتمان و اماممان بايد حفاظت كنيم . خداوندا من چيزي ندارم جز جاني كه آن را هم فداي خاك پاك امام حسين(ع) مي كنم.