مختصری اززندگینامه شهید والا مقام سهراب جعفرى
نام شهید: سهراب جعفرى
نام پدر: بهمن
تاریخ تولد : 1340
محل تولد: یشگان
تاریخ شهادت:61/1/2
محل شهادت:دشت عباس
زیارتگاه: روستای یشگان
زندگینامه
شهید جعفری در سال 1340 در روستای یشگان چشم به جهان گشود . وی تحصیلات خود را تا دوران متوسطه در یاسوج گذراند . در سال 1360 در دانشگاه افسری پذیرفته شد ولی چون اشتیاق زایدالوصفی به خدمت سربازی داشت در سپاه مشغول خدمت شد و عاقبت در حمله فتح المبین به مقام پر ارج شهادت نائل آمد .
پیام شهید:
می خواستم در این جهاد مقدس هر چه زودتر شرکت کنم و به ندای رهبر ،آن کوه استوار آن اسطوره زمان لبیک بگویم و انتقام خون شهیدانمان را از این جانیان از خدابی خبر بگیرم . شهادت بهترین آرزوی ماست . ما می میریم پس چه بهتر که شهید بشویم و در پیشگاه خداوند سرافراز و سر بلند باشیم.
وصیت نامه
بسم رب الشهداء و الصديقين
من المؤمنين رجال الصدقوا ماعاهدوالله عليه فضهم من قضى نحبه و منهممن ينتظرو مابدلو تبديلا
خدمت پدر و مادر بزرگوارم و برادران و خواهران عزيزم و خويشاوندان گراميم . اكنون كه شهادت را پذيرفتم و راهى جبهه حق عليه باطل مى شوم و از تمامى شما خداحافظى ميكنم و شما عزيزان را به خدا مى سپارم .
با شما خداحافظى مى كنم راهى جبهه گشتم خوب مجبوربودم كه دراين جهاد مقدس شركت كنم و وظيفه هر مسلمانى است كه در اين راه فداكارى كند . و بدين ترتيب خواستم در اين جهاد مقدس هرچه زودتر شركت كنم و به نداى رهبرمان آن كوه استوار آن استوره زمان آن روح مقاومتو آن خمينى بت شكن لبيك بگويم و انتقام خون شهيدانمان را ازاين جنانيان از خدا بى خبر كه مثل گرگهاى درنده مى باشند بگيريم و به آنها ثابت كنيم كه در مقابل نيروى ايمانى كه ازبرادران مثل چشمه جوشان مى جوشد و تشنه شهادت هستند به هيچ وجه نمى توانند پايدارى كنند و آنها را از خاك ميهن اسلاميان دور كنيم و اسلام عزيز را به تمام نقاط جهان صادر كنيم و بعد از نابود كردن رژيم متجاوز بعثى به اميد خدا راهى راه مقدس قدس شويم و صهيونيست اشغالگر را از سرزمين مقدس قدس بيرون كنيم و اگر شهيد شدم اميدورام و از پدر و مادرم مى خواهم كه ناراحت نباشيد و بدانيد تنها ناراحتى من ا ين بود كه در موقع اعزام به جبهه شما عزيزان را نديدم و از طرف ديگر خوشحالى من اين ست كه موفق شدم به جبهه بيايم كه اگر برگشتيم پيروزيم و اگر شهيد شديم كه شهادت بهترين آرزوى ماست و لازم است بگويم كه ما بايد حتما بميريم پس چه زودتركه شهيد شويم تا در پيشگاه خداوند متعال سرافراز و سربلند باشيم و در بستر مرگ طبيعى نميريم كه خداى ناكرده اين شهادت و اين لطف الهى شامل ما نشود . مادرم اى كسيكه مرا پروردى و سالها برايم رنج و زحمت كشيدى . اميدوارم كه شيرت را حلالم كنى و مرا ببخش چون آنطور كه بايد و شايد به وظيفه فرزندى عمل نكردم ولى بياد داشته باش كه بايد خيلى خوشحال باشى كه توانستى فرزندى اين چنين دلباخته اسلام عزيز بپرورى و آن را تقديم به راه الله و اسلام بنمائى پس خواهش من اين است كه بعد از شهيد شدن من ناراحت نشويد و ضمنا موفقيت اسلام را و همچنين شما عزيزان را از خداوند متعال خواستارم . و لذا من را در گلستان شهداى ياسوج دفن نمائيد .