مختصری از زندگینامه روحانی شهید سيديونس موسوي
نام شهید : سيديونس
نام پدر : سید یعقوب
تاریخ تولد : 1347
محل تولد : گچساران
شغل : روحانی
تاریخ شهادت : 65/6/28
محل شهادت : فاو
زیارتگاه :گلزار شهدای گچساران
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه
شهيد سيديونس موسوي در 29 آبانماه 1347 در يك خانواده مذهبي در يكي از روستاهاي اطراف گچساران ديده به جهان گشود. كودكي خود را تا 5 سالگي در كوت عبدالله(از شهركهاي اطراف اهواز) گذراند بعد از آنكه خانواده دوباره عزم بازگشت به گچساران را نمود وي نيز در روستایی كه به دنيا آمد به كلاس اول دبستان قدم گذاشت و از همان كودكي هوش و استعدادش كاملاً مشهود بود به گونه اي كه معلم هر روز صبح وي را به همراه خود به مدرسه مي برد(زيرا خانواده ايشان در شهر زندگي مي كرد) بعد از اتمام سال اول به شهر آمد و از كلاس دوم تا پنجم ابتدايي را در مدرسه نظامي گچساران با نمرات عالي به پايان رساند. اتمام دوران ابتدايي و وارد شدن به محيط مدرسه راهنمايي مصادف با دگرگوني جامعه و به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي بود و وي نيز در جريان انقلاب اسلامي به همراه ديگر همدرسان به سر كلاس درس بازگشت ولي ديگر محيط مدرسه او را ارضاء نمي كرد به همين علت بود كه بعد از اتمام دوران راهنمايي در آزمون ورودي مدرسه علميه ياسوج شركت نمود و پس از موفقيت در آزمون وارد محيط حوزه و طلبگي شد و زندگي نويني را شروع نمود.
شهيد سيديونس موسوي در آبان ماه سال 1361 بعد از موفقيت در امتحان كتبي و شفاهي وارد حوزه علميه ولي عصر(عج) ياسوج گرديد و شروع به تحصيل علوم دينيه از كتاب جامع المقدمات نمود در مدت يكسال در آن حوزه كتابهاي زیادی را به پايان رسانيد و از همان ابتدا استعداد سرشار و هوش فوق العاده او توجه استاد و همكلاسي هايش را بخود جلب نمود و سؤالات و اشكالاتي كه در درس مطرح مي كرد همه را به تعجب وامي داشت چنانكه استاد ايشان حاج آقا مروج نقل مي كردند كه : در پاره اي از موارد به صاحب كتاب اشكال مي گرفتند و مي گفتند اگر اين مطلب را به اين صورت بيان مي كرد بهتر بود بطوري كه من يقين حاصل كردم كه ايشان در آينده مجتهدي جامع شرايط خواهد بود.
ولي چون در آنجا روح بزرگ و استعداد فوق العاده ايشان اغناء نمي شد لذا تصميم به مهاجرت گرفت و با استاد خود به مشهد مقدس مسافرت نمود و مدت بيست روز تمام مدارس و حوزه هاي آنجا را سر زد ولي باز آنجا را هم اغناء كننده نياز خود نديد لذا وارد حوزه علميه قم گرديد و در اين حوزه مقدس شروع به تحصيل كرد و در مدت يكسال كتابهاي زیادی را به دقت مطالعه مي نمود. و سال سوم را نیز به پايان برد و در اين سال دوره مقدماتي حوزه علميه را به پايان رساند و در اول سال تحصيلي 65-64 ايشان دروس دوران مقدماتي را در مركز شوراي مديريت قم امتحان دادند كه در بين شركت كنندگان ممتاز شناخته شد و چند جلد كتاب از طرف شوراي مديريت و رئيس حوزه علميه قم به ايشان به عنوان جايزه اهدا گرديد.
در سال چهارم دوران سطح را شروع نمود و در اين سال دو جلد اصول فقه و در حدود يك جلد از لمعتين را با موفقيت به اتمام رساند و در كنار اينها كتابهاي سال هاي گذشته را تدريس مي نمودند. و در ابتداي سال پنجم قصد داشت كه كتاب رسائل شيخ اعظم مرتضي انصاري قدس سره را شروع نمايد ولي عشق محبوب و وصال معشوق او را به سوي خود كشانيد و چنانچه خداوند تبارك و تعالي در حديث قدسي مي فرمايند: و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته ، وصال معشوق را ترجيح داد و در جوار رحمت ابدي محبوب خود به حيات جاويد رسيده و خداوند نعمت عظماي شهادت را نصيب او گردانيد.