مختصری از وصیتنامه شهید والا مقام محمد یوسفی
نام شهید : سیدمحمد
نام پدر :سید افضل
تاریخ تولد : 57/4/8
محل تولد : مهریان
تاریخ شهادت : 82/1/19
محل شهادت : هورالهویزه
زیارتگاه : امامزاده حسن (ع) مهریان
وصیت نامه
ای مادران نکند از رفتن فرزندانتان به جبهه نور علیه ظلمت جلوگیری نمایید که فردا در محضر خداوند تبارک و تعالی جوابگوی زینب (س) نمی توانید باشید که تحمل 72تن شهید را نمود و همه جوانانتان را به جبهه نور علیه ظلمت بفرستید و حتی جسد آنها را تحویل نگیرید. سخنی دارم به خویشاوندانم که اولاً امام را تنها نگذارید .ثانیاً از شهادت استقبال کنید همانطوری که رهبر ما شیعیان و مسلمین علی (ع) در محراب عبادت بهشهادت رسید. ما باید پیرو آن باشیم. مادرم برای من زحمت و درد و رنج کشیدید که ما را به اینجا رساندید فراموش نمی کنم. اگر من شهید شدم بدانید که این راه بهترین راه است و این دنیای فانی از بین رفتنی است و تنها دنیای جاودانه و همیشگی دنیای آخرت است که باید خودمان را برای رسیدن به آن دنیای آخرت آماده سازیم. بدان که من بدون شما وارد بهشت نمی شوم. مادرم خوش بحال شما که چنین فرزندی را تربیت کردی و تحویل جامعه اسلام دادی تا اینکه درخت اسلام را آبیاری نماید. از شما می خواهم که مرا حلال کنید. مادرم وصیت من به شما و به جای گریه و غصه شرکت در دعاهای محلی ذکر خدا بگویند. شما همه می دانید که هر چیزی خمسی دارد و خمس دادن آن واجب است و خمس فرزندان شما من هستم به شما واجب است که مرا در راه خدا هدیه کنید شما باید خوشحال ابشید که فرزند دلبندتان را در راه خدا هدیه کردید. مادر هر وقت اسلام نیاز به خون داشت باید همه ی فرزندان حتی خود را نثار اسلام کنید. برادران مبادا به اسم اینکه برادرتان شهید شده به کسی برتری بگیرید. یا از نام من خدای نخواسته در کار ناحق استفاده کنید که خیلی معصیت دارد. خواهرانم داغ برادر را دیده ام و می دانم چقدر ناراحتی دارد اما چه باید کرد من راه حسین را ادامه می دهم شما هم زینب گونه عمل کنید.
مادر منشین چشم به راه بگذار امشب
بر خانه ی پر مهر تو دیگر نیایم
آسوده بیاسا مکن فکر پسر را
بر حلقه این خانه دگر پنجه نسایم
خواهرم دوستت دارم برای حفظ این انقلاب
همچون یاران حسین افکن به خاک و خون تنم
اما سخنی دارم با مادر مهربانم، امید است مادر مهربانم که این سلام گرم خالصانه من را که از راهی دور با قلبی پرشور و شوق است و به شما می فرستم هرچند که ناقابل است بپذیرید و هرچند صدای ما به شما نمی رسد سلام من به شما می رسد هرچند پدر و مادرم شبها نمی خوابیدند و خواب خودتان را صرف پرورش دادن من کردید برای من زحمت کشیدید تا من را به اینجا رساندید فراموش نمی کنم اگر از من ناراحتی دیدید ببخشید اگر شهید شدم گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید چون لباس سیاه را برای مرده می پوشند در ضمن خود را فراموش نکنید و با اسلام گام بردارید رفتار شما با مردم رفتار اسلامی باشد. همه اقوام و اولاد امام را دعا کنید و آنها را تنها نگذارید و خدا را فراموش نکنید و از کشور اسلامی خود دفاع کنید و امیدوارم که رزمندگان را فراموش نکنید و به یاری آنها بشتابید تا اینکه ریشه کفر در جهان از بین رفته و از شر آنها آسوده خاطر باشید. اگر من شهید شدم ناراحت نباشید و دست به صورتتان نزنید از شهادت نترسید که شهادت در راه خدا مرگ شرافتمندانه است . اگر از من ناراحتی دیدید ببخشید.
روزگار است که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از بازیها زیاد دارد
شهادت بهترین و روشن ترین معنی حقیقی توحید است. شهید یعنی همیشه جاوید، امروز کلمه شهید در عرف فرهنگ اسلامی بر کسی اطلاق می شود که در راه خدا کشته شده باشد. اما آیا این کلمه دچار تحول معنایی نشده است؟ شاید گاه و بیگاه احادیثی را شنیده باشیم که مثلاً کسی که غرق شده شهید است اما ارتباط این معنای شهادت با معنای رایج چیست؟ انقلاب سال 57 با تکیه بر اندیشه های اسلامی به پیروزی رسید و در تلاطم امواج انقلاب، خونهای زیادی نثار شد. واژه شهید و شهادت دوباره طراوت یافت و مورد توجه قرار گرفت. به نظر می رسد در فضای حاضر سوالاتی که مطرح شد حساسیت بیشتری یافته است. شهید کیست و شهادت چیست؟ آیا آنچه ما امروزه از شهادت می دانیم همان است که در سخن خدا و اندیشه پیشوایان دین بوده است؟ برای رسیدن به پاسخ مناسب هیچ راهی نیست مگر بررسی تمام آیات و احادیثی که در مورد این مفهوم وجود دارد . اگر در صحرای کربلا نبودیم که در پای درخت اسلامت خونمان ریخته شود ولی عاشوراها ساختیم، کربلاها ساختیم تا خونمان در جویابر خون تو به حرکت درآید. می خواهم بگویم حسین جان اگر اجساد کشته شدگان کربلا را در زیر پای ستوران لگدمال کردند جسدهای بی جان زخمی های ما در زیر شنی تانک له شد. اما انجام این مهم چندان هم ساده نیست. اما توفیق الهی قرین صاحب همتان ، دوری من از این جهان فانی موجب نزدیکی من به خدا و ائمه ی اطهار می شود و این همان هدفی است که من در تمام مدت این هیجده سال عمرم در پی آن بودم و از تو می خواهم که شیرت یعنی همان مایعی که موجب زنده ماندن من شد تا به هدفم برسم حلال کنی تا سعادت بیشتری نصیبم گردد و روحم شاد باشد و هنگامی که بر سر منزلگاه ابدیم می آیی بنگر دوستانم را که همچون حسین بن علی(ع) در راه خدا به شهادت افتخارآفرین رسیده اند. پس غم مخور و اشک دیده نریز که من با صابرین و شاهدین در جوار علی ساقی کوثر نشسته ام. از شما خواهران و برادران عزیزم تقاضا دارم که همیشه با هم متحد باشید و دست به دست هم داده در فرهنگ و اهداف اسلامی کوشا باشید و بدانید روح من زمانی از شما خوشحال و راضی می باشد که جز برای رضای خدا قدم برندارید و همیشه سعی کنید کسی از شما ناراحت نشود. اگر از من ناراحتی یا بدی دیدید به بزرگواری خودتان مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید.
چراغی که ایزد برافروزد
هرآن کس پف کند ریشش بسوزد