مختصری از زندگینامه شهید والا مقام عليمراد برده
نام شهید : عليمراد برده
نام پدر : کریم
تاریخ تولد : 1342
محل تولد : دژکوه
تاریخ شهادت : 61/4/29
محل شهادت : شلمچه
زیارتگاه : گلزار شهدای سوق
زندگي نامه
ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاًبل احياء عند ربهم يرزقون
هرگز مپنداريد آنانكه در راه خدا كشته مي شوند مردگانند بلكه زنده اند و نزد خدا روزي مي خورند .
پاسدار شهيد عليمراد برده در سال 1342 در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد و سه سال بيشتر نداشت كه پدرش را از دست داد و برادر بزرگش نيز كه در سربازي بود و خانواده آنها (يك مادر45 ساله و يك خواهر 9 ساله و دو برادر 12 و 1 ساله) در منتهي اليه فقر به سر مي برد به طوري كه برادرش ترك تحصيل كرد و به كشاورزي پرداخت پس از دو سال برادر بزرگش كه سربازي را سپري كرده بود برگشت و تا مدت يك سال با وجودي كه برادر بزرگش زن داشت در يك اتاق كوچك زندگي مي كردند . شهيد وقتي به سن 6 سالگي رسيد به مدرسه ابتدايي دژكوه رفت و شبها را تا صبح زير يك لحافي فرسوده با لرز سپري مي نمود سه سال بدين منوال گذشت برادر ديگرش به خدمت سربازي رفت و با وجودي كه زن داشت در مدت دوسال مرخصي نداشت . شهيدبرده تا كلاس چهارم ابتدايي در زادگاهش بود سپس براي ادامه تحصيل به بهبهان نزد خواهرش رفت سه سال در بهبهان تحصيل كرد و تابستان را كارگري مي كرد و بدينوسيله امرار معاش مي نمود در سال 1355 شهيد ادامه تحصيل را در سوق دنبال كرد با شروع انقلاب اسلامي شهيد همراه ديگر ياران عليه رژيم حاكم عمل مي كرد و در راهپيمايي مردم سوق كه راه را بر همپايي استاندار وقت كهگيلويه بستند وي نيز شركت داشت . شهيدبسيار علاقه به مطالعه داشت و عضو فعال يك نشريه در راه حق بود و تا سال 58 اين نشريه ماهانه به دست او مي رسيد وي بعد از انقلاب به ياد امام و روحانيت بود و آثار علاقه اش هم اكنون در اتاق سه در چهار آنها موجود است . بالاخره در سال 1360 اسفندماه بود كه ايشان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت وارد شد و پس از مدت قريب به يك ماه جهت گذراندن آموزش سپاه به شيراز رفت و مدت 2 ماه آموزش سپاه را در پادگان شهيد عبدالله مسگر به پايان رساند و پس از چهار روز مرخصي دوباره به شيراز رفت و در 61/4/6 با ديگر همراهانش عازم جبهه جنوب شد پس از چند روز توقف در اميديه به اهواز رفتند و از اهواز به جاده اهواز - خرمشهر اعزام گرديد و سرانجام در تاريخ 61/4/18 به جبهه شلمچه رفته و پس از ورود به خط مقدم و آمادگي ايشان براي شهادت در تاريخ 61/4/29 پس از انهدام تانكها و خودروهاي دشمن در حمله به نيروهاي اسلام محل ايشان شناسايي و توسط خمپاره خود و چند تن ديگر از همرزمانش كه يكي از آنها پسر خواهرش و ديگري پسردايي اش بود در يك لحظه به فيض شهادت نائل آمدند و مادري كه سالها با چه اميدها با سختي زندگي ايشان را بزرگ كرد با ديگر بستگان در سوگش نشستند . روحش شاد و راهش پررهرو باد .