شهدای مردادماه
شهيد آيت الله وفائي نيا فرزند مرحوم سيد رمضان در سال 1349در يكي از روستاهاي دور افتاده و محروم بنام سرزرد سرفارياب در خانواده مذهبي چشم به جهان گشود وي از همان كودكي پدر خويش را از دست داد و تحت سرپرستي برادران و مادر خويش بزرگ شد.


نام شهید : آيت الله

نام پدر : سيد رمضان

تاریخ تولد : 1349

محل تولد : سرزرد سرفارياب

تاریخ شهادت : 64/5/17

محل شهادت : هورااعظيم

زیارتگاه : گلزار شهدای دهدشت

زندگينامه

بسم الله الرحمن الرحيم

نازم آن آموزگاري كه در يك نصف روز

                                      دانش آموزان عالم را چنين آگاه كند

ابتدا قانون آزادي نويسند در جهان

                                     بعد از آن با خون خود امضاء كند

شهيد آيت الله وفائي نيا فرزند مرحوم سيد رمضان در سال 1349در يكي از روستاهاي دور افتاده و محروم بنام سرزرد سرفارياب در خانواده مذهبي چشم به جهان گشود وي از همان كودكي پدر خويش را از دست داد و تحت سرپرستي برادران و مادر خويش بزرگ شد و در سن هفت سالگي به مدرسه رفت پس از دوران ابتدائي در همان روستا عازم شهرستان دهدشت گرديد و در دوران دوم راهنمايي چون علاقه شديد به جبهه داشتند همراه با شهيد غريب كشاورز جهت اعزام به جبهه از طريق بسيج از آنها ممانعت به عمل آمد زيرا نام بردگان از نظر سني و اندام توانايي رزمي نداشتند اما پس از يكسال هردو به پادگان شهيد دستغيب كازرون اعزام گشتند و پس از دوره آموزشي به جبهه اعزام شدند و شهيد سيد آيت الله ئفائي يكبار در حمله شيميايي دشمن بعثي در شمال بصره مجروح گرديد هر دو شهيد آيت الله و غريب جمعاً پنج بار به جبهه اعزام گشتند كه سرانجام در تاريخ 64/5/17در جبهه هورااعظيم به شرف شهادت نايل آمدند.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام ودرود برامام‌امت‌وخانواده شهدا و ملت شهيد پرور ،به اميد ظهور امام مهدى (عج)،

بار پروردگارا با چه قلمى بنويسم ؟آيا حسنه اى داشتم كه بنويسم ؟ بعد از شهادتم آيا امكان داردكه‌روزى من هم درصف‌شهدا قرار بگيرم؟ اى ارحم الرحيم اى‌خالق همه هستى ،اى كريم، اى رحيم ،اى چاره‌ساز دل دردمندان ،ما فقط دل به تو بسته‌ايم كه تو خود گفته اى هر كس مرا بخواند من هم او را ميخوانم .مادرم ،برادرم و خواهرانم ،ميدانم كه مرگ من خيلى براى شما گران‌تمام ميباشد ،ولى‌آيا من ازهمه جوانانى كه با من بودندوهستند وشهيدشده‌اندوميشوند عزيزترم ؟ آيا آنها مادر و خواهر ندارند؟ آيا ما از امام حسيمن و ياران او عزيزتريم؟ مگر نه امام حسين و ياران گرامى او را با لب تشنه در دشت كربلا شهيد كردند؟ آيا شما ميتوانيد مرا بدون خواست خدا ازاول به وجود آوريد؟ پس ما يك امانت از طرف خدا بوديم و به سوى او باز ميگرديم،مرگ‌مانند يك‌كاروان است كه عده‌اى جلو وعده اى ديگر عقب كاروان درحركتند و شما نيز روزى خواهيد مردهمانطورى‌كه پدرومادر شما همگى دارفانى را وداع گفتند.اى پدرومادر خوب ميدانم كه زحمت زيادى كشيديدو با زندگى فقيرانه و عشايرى مرا به مدرسه فرستاديد تا درس بخوانم ولى نتوانستم آن زحمات‌را جبران‌كنم. خواهش دارم مرا ببخشيد ،همچون كه برادر سيد فيض‌الله براى من زحمت بسيارى كشيد من از اين منطقه به همه اقوامان و قومان سلام ميرسانم‌وميگويم‌اگرمن‌شمارا اذيت‌كردم‌ويا يك‌حرفى‌زدم‌كه‌باعث نگرانى شما شد مرا ببخشيد. وصيت ميكنم كه از تفرقه بپرهيزيدودست اتحادبه‌هم بدهيد واى براحوال شما اگرازدنيا برويد و از همديگر ناراحت باشيد و شماها نصب گرائى و گروه‌گرايى را كنار بگذاريد و با هم باشيد و از انقلاب اسلامى به‌رهبرى پيرجماران روحى‌الفدا مطابعت كنيد كه اگر از اين دنيا رفتيد و امام خود را نشناختيد كافر از دنيا رفتيد و مسلمانى در نماز خواندن نيست و اما وصيت من ملت شهيدپرورايران ،اى جوانان خوب فكر كنيد و بنگريد كه پيش ازانقلاب چه بوديد و چه ميكرديد؟

آيا اگر اين انقلاب تا حالا نمى شد چه شده بوديم ؟برادران و خواهران به خداقسم دين داشت از بين ميرفت ،ناموس از بين ميرفت و ماها را حالا بايد از لجنزار ترين نقاط دنيا مى يافتند پس لطف خدا شامل حال ماشده واين امام عزيز را براى ما فرستاد تا هدايت شويم و به سوى نور راهنمايى شويم .برادران ما انقلابمان صاد شده ولى احتياج به آب دارد مانند رودخانه‌اى است كه به ساحل كشيده شده. برادران براى اين انقلاب كا ركنيد و شب و روز نشناسند و راه شهدا را ادامه دهيد كه پاى آنها خون زيادى ريخته شده .

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده