مختصری از زندگینامه شهید بهادر افروز
نام شهید : بهادر
نام پدر : فرج اله
تاریخ تولد : 1335
محل تولد : کوپن
شغل: پاسدار
تاریخ شهادت : 65/11/5
محل شهادت : شلمچه
زیارتگاه :گلزار شهدای گچساران
بنام خدا
زندگینامه
شهيد بهادر افروز درسال 1333در روستايي از توابع شهرستان نورآباد ممسني در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. بر اثر فقر و محروميت ناشي از بيعدالتي نظام منحط گذشته بعد از چهار سال اقامت به روستاي مذكور ،همراه خانواده خود به روستاي خربل از حومه شهرستان گچساران مهاجرت نمود. وي با توجه به وضعيت مالي خانواده خود روزها را سرگرم كار طاقت فرسا و شبها را درس ميخواند ئو با علاقه و پشتكاري كه داشت در حرفه هاي مختلف پيشرفت شاياني داشت. شهيد مذكور با پيروزي انقلاب اسلامي همراه مردم در تظاهرات ضد رژيم بطوري مداوم شركت داشت و در روزهاي اول شروع جهاد سازندگي در اين ارگان شروع به فعاليت نمود و جهت پيشبرد اهداف جهاد حداكثر تلاش خود را مينمود. با شروع شدن جنگ تحميلي عراق عليه ايران در سال 1359جهت فراگيري آموزش نظام عازم پادگانهاي آموزشي شد و در همان سال به درخواست خودش به جبهه اعزام شد و در عمليات كرخه نور همراه فرمانده اش ؟محمد طرحچي مورد اصابت خمپاره هاي دشمن واقع شد و مهندس طرحچي شهيد و ايشان جهت مداوا به تهران اعزام شد و بعد از 4ماه استراحت و بهبودي دوباره به جهاد سازندگي برگشت و چون بر اثر جراحات وارده رفتنش به جبهه ميسر نبود فعاليت خود را در تكشيل كلاسهاي آموزش قرآن و احكام متمركز كرد و جهاد خود را از اين طريق ادامه داد. در عمليات فتح المبين بعد از فداكاريهاي زياد در تاريخ 1/1/1361مجروح و به تهران اعزام شد و مدت چند ماه در آنجا بستري شد و پس از بهبود يافتن دوباره به جهاد سازندگي بازگشت و همراه كار در جهاد سازندگي با مشورت برادران سپاهي و همفكري برادران خود در راك پايگاه مقومت مالك اشتر رادك را تشكيل داد و در اين راه زحمات زيادي را متحمل شد و در سال 1362براي سومين بار در عمليات خيبر شركت جست و با شناختي كه فرمانده هانش از او داشتند فرمانده گروهان خط شكن شد و بعد از رشادت هاي زياد براي سومين بار از ناحيه پا و كمر مجروح شد. مدت 4ماه در شيراز بستري بود و در آخر تحت عمل جراحي مهره هاي كمر قرار گرفت بعد از بازگشت از شيراز در امتحانات فرماندهي شركت جست و از طرفي سپاه براي اعزام به لبنان انتخاب شد ولي عمل جراحي به او اجازه چنين كاري را نداد. وي در مسابقات تيراندازي بين شهرستانهاي مختلف استان كهگيلويه و بويراحمد در چندين نوبت مقامهاي حائز اهميتي بدست آورد. شهيد بهادر افروز فرمانده گردان مالكاشتر بود و مالك وار در صحنه نبرد حق عليه باطل حضور داشت و رزميد و لحظه اي در اين راه كوتاهي نداشت و آنقدر پيش رفت كه همچنان كه در وصيتنامه اش متذكر شده است با بدني پاره پاره حضور آقايش امام حسين مشرف شد. از تمام علائق مادي بريده بود و خانه و زن و فرزند هيچكدام نتوانستند سد راهش شوند و او را از رفتن بسوي معشوقش باز دارند همچنانكه در يكي از دستنويسهايي كه از وي به يادگار مانده است خطاب به برادران جهاد گرش مي فرمود عزيزانم يادتان باشد ماها كه اسم خودمان را جهادگر گذاشته ايم مبادا زن و بچه ما را از حركتمان باز دارد چون ماها پيش تازان هستيم و پيش تاز بايد تا قلب دشمن بتازد. روحش شاد ، يادش گرامي و راهش پر رهرو باد
