شهدای دانش آموز
اهل ايمان در راه خدا و كافران در راه شيطان جهاد مى كنند پس شما مؤمنان با دوستان شيطان نبرد كنيد (از آن هيچ بيم انديشه مكنيد) كه مكر و سياست شيطان بسيار سست و ضعيف است .


نام شهید : قلی

نام پدر : زادعلى

تاریخ تولد : 1348

محل تولد : روستای بی سیدون

تاریخ شهادت : 66/5/30

محل شهادت : غرب کشور

زیارتگاه : روستای بی سیدون

بسم الله الرحمن الرحيم

وصيت نامه

الذين يقاتلون فى سبيل الله و الذين كفرو يقاتلون فى سبيل الطاغوت فقاتلو اوليا الشيطان كان ضعيف

اهل ايمان در راه خدا و كافران در راه شيطان جهاد مى كنند پس شما مؤمنان با دوستان شيطان نبرد كنيد (از آن هيچ بيم انديشه مكنيد) كه مكر و سياست شيطان بسيار سست و ضعيف است . بسم رب الشهداء والصديقين به نام خدا و با سلام بر شهيدان راه حق و حقيقت و با سلام بر فرمانده اصلى رزمندگان اسلام امام زمان و نايب بر حقش امام خمينى وصيت نامه خود را شروع مى كنم : اينجانب دومين بار است كه قلم بر روى كاغذ مى كشم و صيت نامه مى نويسم اما اين سعادت حقيقى در دفعه اول نصيبم نشد اما دفعه دوم از خداوند بزرگ التماس و دعا مى كنم كه مرا جزء شهدا قرار دهد و به خود نزديك گرداند و به لقا خود بپيوندد . از ملت جمهورى اسلامى شهيد پرور ايران مى خواهم در درجه اول امام را دعا كنند و آن را تنها نگذارند از آن حمايت كنند همانطور كه هميشه در صحنه هستيد و از آنها حمايت مى كنيد ، رزمندگان را جبهه هاى حق عليه باطل چه از نظر جسمى و چه از نظر مادى كمك كنيد و با همديگر بكوشيد كه جنگ را زود به نفع جمهورى اسلامى تمام كنيد و ملت عراق از زير يوغ اين استعمارگر بيرون بيايد و اسراى ما به وطن پاك و مطهر اسلامى خود باز گردند و شما برادران حزب الهى ايران شما حزبتان حزب خداست خوب است بجنگيد تا بر تمام احزاب غير اسلامى پيروز گرديد و چنانچه خداوند متعال در قرآن به شما جوانان حزب الهى مژده مى دهد و مى فرمايد : و من يقول الله و الذين آمنو فان حزب الله هم الفالبون - كسانيكه به خدا ايمان آوردند و از رسولش اطاعت كردند آنها حزبشان حزب خداست و حزب خدا بر ديگر احزاب پيروز خواهد شد و بايد حتما شما جوانان به جبهه برويد و همانطورى كه امام عزيزمان مى فرمايد : جبهه هاى اسلام را گرم نگاه داريد و در جبهه حاضر باشيد . رزمنده اى يا يك بسيجى كه تفنگش يا علمش بر زمين مى افتد برادر و رزمنده اى باشد تا آن تفنگ را از زمين بردارد و شما خودتان بايد احساس كنيد كه صدام در لحظه هاى آخر است كه نفس مى زند . او شهر هاى ما را بمباران مى كند و نا آرامى در شهرها به وجود مى آورد . اين صدام لعنتى كسى مى باشد كه با كس ديگرى كشتى مى گيرد و آن را بر زمين مى زند چون قدرت ديگرى ندارد آن رقيبش را گاز مى گيريد و رقيب هم بايد تا آنجا كه مى تواند استوار باشد و آن را از پاى درآورد و از يكايك شما تقاضامندم كه مسجد را خالى نگذاريد كه امام عزيزمان مى فرمايد : از سنگر خالى نمى ترسم اما از مساجد خالى مى ترسم و برادران عزيز به خدا قسم اگر صدام مى گويد : صلح فقط براى اين است كه نيروهاى خود را تجديد قوا كند نه براى آرامش صلح واقعى . از عشايران تقاضا مى كنم از تفرقه دور بمانيد و به وحدت بپيونديد . امام عزيزمان هم به شما اميد دارد و مى گويد : عشاير ذخاير انقلابند و چون غرب زدگى در شما نبود شايد بتوانيم بگوئيم كه شما مخلص هستيد و بايد شما به جبهه رويد و جبهه را گرم نگه داريد واقعا قدر اين نعمت را بايد بدانيد و آن را سپاس گوئيد و سپاس آن هم محافظ و نگهدارى از آن و مبارزه در برابر منافقان است و من كه مقلد امام هستم و امام مى گويد هر كس در هر مقام و پستى هست و توانائى رزميدن دارد به جبهه رود قلم را كنار نهادم و تفنگ را بر آن ترجيح دادم . من فكر كردم كه وقتى اين بعثيون را از بين ببريم و آرامش باشد آنموقع براى درس خواندن وقت هست نه حالا كه رزمندگان احتياج به نيرو دارند اما برادران گفتند : شما برويد درستان را بخوانيد بهتر است تا اينكه برويد جبهه چون حتما به دانشگاه خواهيد رفت . من گفتم : دانشگاه امام حسين بهتر از دانشگاهاست و بيائيد جبهه از اين نعمت خدادادى استفاده كنيد براى خود . مپنداريد كه كسانى كه شهيد مى شوند مى ميرند فقط جسم آنهاست كه مى ميرد و وضعيت آنها نمى ميرد يعنى شخصيت واقعى آنها تا روز حساب هست و همه آنهائى كه اين دنيا را ترجيح مى دهند و مى ترسند كه بميرند اشتباه مى كنند اعمال آنها تا روز حساب باقى خواهد ماند . اما برادرانى كه در شهرها ولگردى مى كنيد و كوچه نشينى مى كنيد به فكر شهيدان هم باشيد اگر به جبهه نمى آئيد لااقل مسلمان واقعى باشيد . در پشت جبهه ها . اما وصيتم به مادر مهربان و گراميم : مادرم گرچه فرزند خوبى براى شما نبودم و مى دانم كه شبها پيش گهواره من نخفته ايد و مى نشستيد و پرستارى مى دادى و زمانى هم بود كه من نمى توانستم حتى مگسى را از خود دور كنم و تو از من پرستارى مى كردى و مرا بزرگ كردى و اميد داشتى روزى من صاحب زن و خانه اى شوم و مرا به حجله برى . مادرم حجله من سنگر من است و عروسم تفنگم است و اگر مى خواهى حجله مرا زينت دهى بايد فرزندان ديگرت را خوب تربيت دهى تا بتوانند راه برادرشان را ادامه دهند و از اينكه من شهيد شدم گريه مكن فقط از اين گريه كن كه فرزندت ديگر در جبهه هاى خوزستان و كردستان نيست كه با دشمنان اسلام مبارزه كند و تو خوشحال باش كه فرزندى داريد كه در جبهه با دشمنان اسلام مى رزمد و خدا را شكر مى كنم و تو نيز خدا را شكر كن كه شبها نخفته اى و فرزندى بزرگ كردى و در راه اسلام دادى و خدا را شكر كن كه در رختخواب نمردم . مادر و خواهرانم : از شما مى خواهم حجاب اسلامستان را رعايت كنيد و با رعايت كردن حجابتان مشتى بر دهان دشمنان خائن و خيانتكار بزنيد و همانند مادران ديگر شهدا باشيد و مرا روسفيد گردانيد تا تمام مردم از شما بعنوان مادر شهيد و خواهران شهيد عبرت گيرند مادرم اگر در عنفوان جوانى شهيد شدم بايد خوشحال باشيد تا در روى فاطمه زهرا بتوانى براى خودت شفاعت كنى مادرم در آخر از شما تقاضا دارم كه مرا حلال نمائيد و به بزرگوارى خودت مرا ببخشيد و براى من سياه پوش نباشيد . مادرم : من كه هم مادر دارم بر مزارم گريه كند و هم خواهر دارم اما آنهائى كه مادر و خواهر ندارند بايد گريه براى آنها كنيد و بايد به فكر زينب باشيد كه مى خواست پهلوى جنازه برادرش برود اما نمى گذاشتند و خودت تحمل آن را بايد احساس كنى . چند قطعه شعر در اين وصف :

مادرم غم مخور ره وفا پيمودم                                       اين ره از صدق و صفا پيمودم

گرچه رفتم زگفت چون گل پرپر گل سرخ                           ليك راه شهدا دار بقا پيمودم

مخور اى مادر من غصه به جان شهدا                         كه من اين ره به خدا با لب خندان پيمودم

پدر بزرگوارم : پسرى خوب هم براى شما نبودم بايد به بزرگوارى خودت ببخشيد چون خيلى زحت كشيدى و مخارج مرا دادى تا اينقدر به كلاس بالا تر آمد و اميد و آرزوهائى داشتيد اما وقت ايجاب و اقتضا نمى كند كه من بمانم و اگر شهيد شدم تو هم مانند پدران شهيد باش و همچنين بايد مانند آنها خوب تحمل كنى و استقامت خودت را نشان دهى و در دادن خمس ، زكات ، فطره كوتاهى نكنيد و برادران كوچكم را به مدرسه بفرستيد وموقعى كه بزرگ شدند چگونگى صحنه را برايشان توضيح دهيد تا به راه من ادامه دهند . عمويانم ملا اله كرم ، ملا رضا و مشهدى فريدون و حالويانم امرالله ، شكرالله ، على و خانواده ابراهيم و ديگران و اقوامان و آشنايان را سلام مى رسانم و از يكايكك آنها مى خواهم به بزرگوارى خودشان مرا ببخشند و حلال نمايند . در پايان اگر شهيد شدم قبرم را در بيستون وسطى حتما بگذاريد و بابا بزرگم و ننه بزرگم و معلم خيرخواه و معلم ديگر كشورى اصل و خداكرم پور را سلام مى رسانم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده