مختصری از وصیتنامه شهید مظفر راهنورد
نام شهید : مظفر
نام پدر : غضنفر
تاریخ تولد : 1338
محل تولد : گچساران
تاریخ شهادت : 64/8/13
محل شهادت : شطعلی
زیارتگاه : گچساران
وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ولها يعلم الله الذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين
گمان مى كنيد به بهشت وارد خواهيد شد بدون اينكه خدا امتحان كند ...
با دورد به رهبركبيرانقلاب امام امت خمينى كبير،موسى زمان ،بت شكن عصر،دست به قلم برد و چند كلامى بر اساس وظيفهمىنويسم .اگرحقوقى از مردم بر ذمه ام نبود اين چند كلام را هم نمى نوشتم چرا كه در راستاى كشته شده در راهخداچهبهترانسان گمنام بميرد .ولى از آنجا در اين دنيا فانى خيلىها برايمان زحمت كشيدند و انصاف نيست قدردانى از آنها نشود .چون كسى كه از بنده خدا سپاسگذارى نكند نمى تواند شكر گذار خداوند منان هم باشد .حرفها زياد است ،درد دلها زياد است ولى همين زيادى درد دلها باعث شده است كه انسان در آنها غرق شود و نداند كداميك ارازآنها را بنويسد .ولى با اين وجود خودم را لايق اين نمى دانم كه درد دلهارابيانكنم و يا بهتر بگويم وصيتى يا پيامى داشته باشم ولى اى همرزمان ،اى برادران ،اى پدرم ،اى مادرم،اىهمسرم ،اىخواهرانم ،اىبرادرانم،لااقل اين را به عنوان تذكر از اين بنده عاصى بپذيريد چرا كه نفع منان در تذكر است و ذكرفانالذكرى تنفع المؤمنين . نماز را بهپاداريد.خواندنش ازضبط صوت همبرمىآيدولىحقيقتنمازبرپاىداشتنآن است .قرآن همهيچجا نگفته نمازبخوانيد،هرجاسخنازنمازاستگفتهاست نماز را به پا داريد نه اينكه بخوانيد : و اقم الصلوة ان الصلوةتنهى عن الفحشاءو المنكر .اى به پاى داشتن نماز است كه بازميدارد از فحشاءو منكر .نكته جالب توجه اينجاست كه هر عمل بدى سرچشمه آنازايندو،يعنىفحشاءو منكر است ،هر بدى كه بتوان تصور كرد و اگر مى بينيد كه ما نظرزمان بازدارنده ازفحشاءومنكر نيست علت اين است كه نماز را به پاى نمى داريم بلكه نماز را به صورت اورادى كه لق لقمهزبانمانشده است مىخوانيم.دستكمروزى دهباراز خدامى خواهيم كه ما را به راه راست هدايت كند ولى عملا براه گمراهان و معضوبينمىرويم .سخنى باهمرزمان داشتيم،و آن اينكه برادران همرزم ،اى پاسدارانى كه محنت و رنج مظلومان تاريخ را از هابيل تا كنون برروش مى كشيد هرگز اينلباسسبزرزم را ازتن بيرون نياوريدو اين را عملا به دشمنان اسلام بفهمانيد كه «لباس سبزخونينهميشهبر تن ماست » مبادا ضجه هاى مادرانداغديدهو ناله هاى خواهران بى برادرو سوز دل همسرانشوىازدستدادهو آه يتيمان باعث شود كه ازاينلباسدرآييد .تا افتخارمانبهايناستكهلباسشهيدانى را در بر داريم كه آنها هم افتخاربرپوشيدن اينلباسداشتند.لباسىراكه شهيدانىامثالسجادها،منتظرها ،حسينىپورها، پناهىها، وديگرشهيدان سرافرازسپاه برتننمودندو رفتند بيائيد با برتن داشتن اين لباس سبز كه سبزىآن ازخون شهيدان است تا آخرين نفسى كهدربدنداريماينداغرابردلآنهائى بگذاريم كهمنتظرند تا ما از اين لباس درآئيم و در بوف و كرناهايشان بدمند وبگويند اينهم آنهائى كه ادعاى اسلامى مى كردند.مىدانمدوستودشمن شمارا در فشار دادند ولى براى خدا صبر كنيد «ولربك فاصبر»دشمنانكهاگرفشارنياورنددشمننيستندوفشاردوستانراهمبهخدا واگذار كنيد .اين تنها راهى است كه اكنون در پيش داريم .كارهايتان را فقط براى خدا انجامدهيد .چرا كه در غير اين صورت مشرك هستيم ولى صبر ما رابرآن ندارد كه از حق صرفنظركنيمچرا كه :تواصو بالحق و تواصوبالصبر ،مؤمنان كسانى هستند كه اول توصيه مى كنند بهحق و بعد به صبر.
چند كلامى همباپدربزرگوارم ،پدرجاناگرزندهماندمكهاميدوارمخداوندتوفيق دهد تا خدمتى هر چند تا قابلدرقبال اى همه رحمتهائيكه برايم كشيدى ،كنم .پدرمبخداهنوزدستهاى پينه بستهات از يادم نرفته است كه با آن حال مريضى چقدر زحمت كشيدى تا مرا و ديگر اعضاى خانواده راه گذارىكه به ديگران محتاج باشيم. بخصوص از آن زمانى كه تشكيل خانواده دادم و همسرم ،هر دو سربارتوبوديم واگر مرا ديگر نديديد مرا حلال كن شايد در آن دنيا بارى از دوشم برداشته شودو از ابر گناهانم كاسته گردد .و سخنى هم با مادرم ،ماه آفرين كه تو هم زياد زحمت مرا كشيدى اميدوارم كه مادرم تو هم مرا حلال كنى .
و اما همسرم مى دانم آنچنانكه بايد براى توهمسرى خوب باشم نبودم تو هم برايم در اين مدت زندگش مشتركمان زحمت زيادى كشيدى همچنين در دورى من اشكهاى زيادى ريختى از تو اين خواهش را دارم كه مرا حلال كنى و بعد خواسته اى كه از تو دارم اين است كه كه اگر خبر كشته شدن مرا شنيدى نمى خواهم در عزايم بنشينى و لباس سياه برتن كنى بلكه دوست دارم هر چه زودتر با يكى از برادران خوب سپاه ازدواج كنىهر چند مى دانم شنيدن اين حرفها بسيار برايت مشكل استچهرسد به اين كه بخواهى عمل كنى .ولى انى راه يعنى مرگ پيش پاى همه عالم است نمى شودپس از مردن يك نفر ،دست روى دست گذاشت و به عزا نشست بلكه بايد زندگى ادامه داد و آنچه را كه خدا ميخواهد عمل كرد و اما خواهرانم زينبومدينه شما هم مرا حلال كنيد و از اينكه بعضى وقتها بعضى مسائل را به شما تذكرمى دادم مرا خواهيد بخشيد .انشاالله .سعىكنيد بيشتر به احكام اسلام عمل كنيد و همچنين برادرانم اسماعيل و ابراهيم ،اميدوارم كه شما هممرا حلالكنيدزيرا بعضىمواقع بر اثرتند خويى به شما پرخاش ميكردم .درستان را خوب بخوانيدكمتردنبال بازى وبازيگوشى برويد براى اينكه ديگر شما براى خودتان مرد شدهايد الان سرپرستخانواده شماهاهستيد.احترام پدرومادرم را داشته باشيد نافرمانى آنها را نكنيد سعى كنيد پدرومادر از شماها راضى باشدوديگرخواهرانكوچك و خوبم معصومه و صديقه ازآنها هم حلالى مى طلبم و ازديگر اقوام وآشنايان از همه حلالى مى طلبم و اميدوارم كه هركدام به من حقى دارند حلال كنند.برادران فاضل و فضل الله هم حلالى مىطلبم .از همه مى خواهم برايم طلب آمرزش كنند.اگرجسدم بدستتان رسيد و خواستيد تشيع كنيد نميخواهم برايم آنهائى كه انقلاب سرناسازگارى دارنددرتشيعجنازهام شركتكنند. از پدرومادرم و همسرم و همرزمان پاسدارى ميخواهم كارهايى كه در زير نوشتهام انجام دهند .
1-چهار سال و نيم نماز و چهار سال روزه برايم بجا بياورند.
2-براى طول عمر امام دعا كنيد .
3-از برادران پاسدار پايگاه گچساران با آنهائيكه احيانا برخوردى داشته ام عاجزانه تقاضا دارم كه مرا حلال كنيد و ببخشند.
4-خمس اموال خانهامرا نزديكىازعلماى شهرحساب كنيد.(البته اينرا بدانيدكهمقلدامامخمينى هستم.)
ولىدرزمينه تربيتى فرزندم سعىكنيد هيچ زمانى تحت هيچ شرايطى به او دروغ نگوئيد. اولين كلامىرا كه به او ياد مىدهيد سعىكنيدنام خدا باشديادخدا باشد.قرآنرا حتما به اوياد دهيد.چنان كنيد كه با عشق حسين (ع) بزرگ شود. واو را براى تحصيل به حوزه علميه بفرستيد تا در دين عالم شود.لباس سياه نپوشيدفقط امام حسين (ع) است كه بايد براى او سياه بپوشيد اين حقير خيلى پست از آنم كه بخواهند در عزايم سياه بپوشند.