مختصری از زندگینامه شهید یعقوب مومنی
نام شهید : یعقوب
نام پدر : حداد
تاریخ تولد : 1347
محل تولد : باغچه جلیل
تاریخ شهادت : 66/8/19
محل شهادت : شوشتر
زیارتگاه : روستای باغچه جلیل
بسمه تعالی
زندگینامه
شهيد مومني دوران كودكي را در دامان پدر رنج كشيده و مادر فداكارش گذراند پس از 7سالگي در حالي كه وارد دبستان شده بود از نعمت پدر محروم گشت و با همكاري واز خودگذشتگي مادر و برادرانش دوران راهنمايي و دبيرستان را به اتمام رسانيد . پس از آن در آزمون تربيت معلم گچساران شركت كرد و قبول شد او چندين بار در جبهه ها با مسئوليتهاي مختلف شركت كرد و آخرين بار در حالي كه دانشجوي تربيت معلم بود در پادگان شوشتر به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند
یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید امام خمینی (ره)
به خاطر فتح شهر فاو عراق همانند کبوتری سبک بال از پنجره اتوبوس در گچساران به بیرون پرید.
شهید مؤمنی در دروان نوجوانی دارای فضائل اخلاقی و انسانی بود و در طول عمر گرانبهایش هیچ کس را آزار واذیت ننمود و با همه افراد از کوچک و بزرگ با مهربانی و صمیمیت رفتار می کرد . همواره متواضع و فروتن بود دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستای باغچه جلیل سپری نمود و دورۀ دبیرستان را در دبیرستان نمونه عشایری علامۀ طباطبائی گچساران (تربیت معلم) شهبد رجایی مشغول به تحصیل بود و سال آخر این دوره را در دبیرستان اُستاد مطهری یاسوج با موفقیت به اتمام رساند و در هیمن زمان به جبهه جنگ اعزام شد. و دوشادوش دیگر همرزمانش در عمليات هاي متعددی شرکت کرد. شهید یعقوب مؤمنی به جبهه اعزام شده بود که من که برادر او می باشم بعد از چند روز به جبهه عزیمت کردم و درمنطقه هفت تپه خوزستان همدیگر را دیدیم و در این موقع رزمندگان مصمم به عملیات فاو (والفجر8 هشت) شدند و من پیش فرمانده گروهان (سیف الله) رفتم و گفتم که عملیات نزد يک است و ما هر دو برادر هستیم و شرکت هر دو نفرمان در این عملیات سنگین است با وجود اين که هر دو عاشق جنگ و شرکت در عملیات بودیم ولی نبودن پدرمان در حیات و مشكلات مادر پیر و بیمارستان باعث شد که فرمانده گردان سیف الله بنام مجید کریمی به شهید مؤمنی مرخصی داد و برای رفع مشكلات مادرمان به خانه آمد و در دبیرستان نمونه عشایری گچساران مشغول به تحصیل شد و ما بعد از عملیات والفجر 8 (هشت) و فتح شهر فاو ترخیص شدیم و هنگام بازگشت به خانه در مسیر راهمان مشاهده می کردیم که از منطقه دو سلیمان خوزستان تا گچساران مردم غرق شادی و جشن می باشند واین پیروزی را به یکدیگر تبریک می گفتند وقتی به گچساران رسیدیم شهید مؤمنی را در بیم مردم این شهر که با شور و شوق حله حله می کردند و همدیگر را در آغوش گرفتیم و چون عاشق عملیات و جبهه و جنگ بود به من گفت که از تو نگرانم به خاطر اینکه نتوانستم در این عملیات شرکت کنم و هر دو از اتوبوس پیاده شدیم و در پادگان گچساران شام خوردیم و ضمن خداحافظی به مدرسه اش باز گشت.
شهید یعقوب مؤمنی به خاطر علاقه شدیدی که از انقلاب اسلامی و شرکت در جبهه حق علیه باطل داشت برای سومین بار در تاریخ 66/9/12 به جبهه اعزام و در تاریخ 66/9/19 در پادگان آموزشی شوشتر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد