مختصری از زندگینامه شهید سید حمزه ارجمندی
نام شهید : سید حمزه
تاریخ تولد : 1348
محل تولد : روستای شیخ هابیل سادات امامزاده یحیی
تاریخ شهادت : 66/10/4
محل شهادت : سهیل عراق
زندگینامه
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدالله علیه نفسهم من نفسی و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا سوره احزاب آیه 22
شهید سید حمزه ارجمندی این عاشق که در سال 1348 در روستای شیخ هابیل سادات امامزاده یحیی از پدری مومن و مسلمان و مادری مومنه و مولودی پاک دیده به جهان گشود که به میمنت دلاوریها و شهامت و شجاعت حضرت حمزه(ع) اولین سیدالشهدا و عشق و علاقه سادات به اهل بیت رسول الله (ص) نام وی را سید حمزه گذاشتند تا روزی علمدار نهضت حسینی و همانطوری که اولین سید الشهدا حضرت حمزه (ع) آن زمان دفاع از مکتب قران را تا سر حد شهادت گذراند. شهید سید حمزه ارجمندی هم با فناء جسم نازنین خود در دنیا و پرواز عروج ملکوتی اش نشان داد که راهرو راه اولین سید الشهدا است.شهید سید حمزه ارجمندی دوران طفولیتش را در خانواده مستضعف خویش در روستای شیخ هابیل سادات گذرانید و در همان دوران طفولیت شروع به تمرینات نماز و روزه مستحبی نمود و در سن 6 سالگی راهی مدرسه ابتدایی گردید دوران ابتدایی را با مشکلاتی از قبیل فقر و بی بضاعتی همانند سایر روستاییان محروم اما با اشتیاق به درس خواندن با موفقیت به اتمام رسانید شهید پس از دوران ابتدایی سال اول راهنمایی را در مدرسه راهنمایی فیلگاه گذرانید و از آنجائیکه ایشان از خانوادهای کاملا مستضعف بودبرای امرار معاش خانواده اش همراه با برادر بزرگش با دستهای کوچکش شروع به کشاورزی و دامداری نمودتا از این طریق بتواند کمکی به برادر بزرگتر خویش بنماید.شهید با حالیکه از نظر سن کوچک بوداما روح بزرگی داشت. اصلا در کار شبانه روزی احساس خستگی نمی نمود و محکم و استوار مثل کوهی در مقابل مشکلات مقاومت مینمود. شهید علاوه بر تلاش برای کار اهمیت بسزایی به نماز و روزه و احکام دین داشت. همیشه و در همه حال نمازش را در اول وقت میخواندو بر اساس – شدید به دین و درس اسلام هنگامی که احساس کرد که می تواند سلاح یدکی را حمل نماید بلافاصله راهی بسیج شهرستان کهگیلویه گردید. وی پس از ثبت نام در بسیج راهی پادگان شهید دعائی شیراز گردید و پس از اتمام دوره اموزشی راهی جبهه های جنوب گردید و در لشکر وی-25 کربلا همگام با سایر رزمندگان دیگر وارد نبرد با کفاران بعثی گردید. شهید مرتبه دوم راهی تیپ 15 امام حسن(ع) گردید و در گردان ثار الله شروع به نبرد با کفاران کردو در عملیات پیروزمندانه کربلای یکنیز شرکت نمود و همگام با سایر همرزمانش از شهر استرات-یک مهران گذشت و مدالهای شجاعت ژنرالهای پیر عراقی را زیر پای اهنین خویش له نمود. شهید با یک روحیه فوق العاده ای که سرشار از ایمان وی بود زبانزد همه همرزمانش گردیده بود ایشان یک علاقه خاصی به جهاد در راه خدا داشت و آنچنان مجذوب فرهنگ جبهه و جنگ گردید که انگار یک عمر در دانشگاه جنگ و خودسازی تحصیل کرده بود و تصمیم گرفت که پایان ماموریتش در جنگ زمانی باشد که یا با پیروزی رزمندگان اسلام و یا با شهادت خویش برگردد شهید هنگامی که به مرخصی می امد برای مدت کوتاهی تسویه حساب می نمود تا زمانیکه دوباره کوله پشتی اش را برمی داشت و راهی جبهه می گردید روحش در کنار رزمندگان اسلام بود در بیشتر اوقات زمزمه هاییکه در جبهه بر لب داشت منزل و یا بیرون از منزل بطور ناگهانی از ایشان شنیده می شد شهید سید حمزه ارجمندی مرتبه سوم راهی تیپ 48 فتح گردید و در یکی دیگر از گردانهای عملیاتی وارد منطقه گردید و در آنجا از دستاوردهای شهدا به دفاع مقدس پرداخت شهید بار چهارم عزم رفتن به دیار عاشقان نمود و خود را مهیا کرد که به خیل عظیم راهیان نور بپیوندد این بار با عزمی راسخ تر از گذشته راهی جبهه های نور علیه ظلمت گردید و در گردان عملیاتی حضرت رسول(ص) مشغول نبرد با کفار بعثی گردید.شهید پس از سه ماه که در گردان مشغول دفاع مقدس بود به مرخصی آمد و هنگامیکه در مرخصی به سر می برد از طرف خانواده به وی پیشنهاد گردید که برود و تسویه حساب نماید و یا مرخصی بیشتری بگیرد و بیاید عروسی نماید ایشان در جواب خانواده گفتند که تا هنگام عقد وقت هست بعدا با اصرار زیاد خانواده و بستگان ایشان دوباره گفت باید فکر کنم ایشان پس از چند روز گفت حالا موقع عروسی من اتفاقها می افتد و چون روحش در جبهه بود و پیمان بسته بود تا آخر بماند می دانست که خداوند جواب رد به او نمی دهد و حتما در این امتحان قبول می شود زیرا جواب رد به خانواده اش داد و این بار آخرین تصمیمش را گرفت و استوار و مقاوم تمدید دوره نمود و به انتظار عملیات ماند یکی از برادران عزیز که از مسئولین نظامی ایشان بود اظهار داشت در طول مدتی که درآن واحد مشغول خدمت بود یک بار ایشان را با حالت ناراحتی یا نگرانی ندیدم بلکه همیشه اوقات بشاش و خندان بود ایشان در بین دوستان و رفقایش اخلاق حسنه ای داشت که همه دوستان شیفته اخلاق وی بودند شهید مصداق ایه محمدا رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم بود. محمد(ص) فرستاده خداست یاران و همراهانش بر کافران سخت و با یکدیگر مهربانند آری شهید سید حمزه ارجمندی آنقدر در انتظار معشوقش نشست که سراغاز مژده عملیات کربلای 4 رسید و در تاریخ 66/10/4 در جزیره سهیل عراق به دیار معشوقش شتافت و با بدن مطهر و جسم نازنینش پرواز کرد و به خیل شهدای عزیزمان پیوست و جسد مطهرش در جزیره سهیل عراق باقی ماند تا برای همیشه سندی بماند بر حقانیت شهدای عزیز و مظلوممان روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
از ساغر معرفت چه نوشید شهید
بر بارگه ستم خروشید شهید
از خویش گذشت و سوی معبود شتافت
آندم که لباس عشق پوشید شهید
دل با غمدوست آشنا کرد شهید
جان را ز حصار تن جدا کرد شهید
فریاد براورد و خروشید چو رعد
چون موج به خط خون شنا کرد شهید