مختصری از زندگینامه شهید سيدعنايت وكيلي زاده
نام شهید : سيدعنايت
نام پدر : سیدجواد
تاریخ تولد : 1347
محل تولد : باشت
تاریخ شهادت : 65/12/21
محل شهادت : شلمچه
زیارتگاه : روستای سپیدار
بسمه تعالی
زندگینامه
در سال 1347 پس از داغهاي متمادي و مرگ فرزندان بالاخره اراده خداوند تبارك و تعالي بر آن شد تا جايگاه سوخته دلان سبز گشته و عنايات الهي شامل حال والدين شده و عنايت عزيز ديده به جهان بگشايد . با ميلادش دل غمزده پدر و مادر تسلي يافت وي در خانواده اي فقير و محروم اما غني از ايمان و معرفت تولد يافت . اگر گردش روزگار و قهر طبيعت و فقر بر خانواده اش بيدادگري مي نمود . ليكن شيريني معنويات بر تلخي دوران چيره گشت و مولود آن بزرگوار در دامان مادري پاك و سيده باعث روشني ديده پدر و مادر گرديد . تربيتي نمونه و والا داشت كه سلسله جليل سادات مدام به چنين زينتي مزين بوده اند . در اوايل عمر حدود سنين 10 الي 11سالگي با واقعه مرگ مادر بهار زندگانيش خزان يافت و سايه غم بر جبينش سنگيني مي نمود . اما شهيد ديوار صبرش را هرچه محكمتر ساختند آنطور كه والدينش در بدو تولدش بودند پس بايد گفت: السلام علي يوم الولدت اي شهيد . عنايت بزرگوار و نور ديده بازماندگان بود او اهل تقوا و عبادت بوده كه آفرينش و فطرتش بر فطرت خدايي بوده است . چون چشمه جوشان عملش سراسر زهد و حكمت بود با اينكه مكتب نرفت به تمام معنا آگاه بود تا آنجا كه در عمل خويش را پيرو خط امام نشان مي دادند اين آگاهي را از جد بزرگوارش رسول خدا (ص) كه مكتب هم نديده بود مي دانست . ايشان به مدت پنج سال براثر فقري شديد هجرتي نوين در زندگي آغاز كرد و به منطقه باشت هجرت نمودند . حدود دوسال از زندگي باز كاهنده و سخت تر از ديگر سنوات در دوران حياتش پيش آمد . او براي خانواده و بستگان و دوستان يك مربي بود . بزرگترها را احترام و كوچكترها را مورد نوازش قرار مي داد . هميشه خواهرانش از نوازشش بهره مي بردند و در نشست و برخاستها نيز ديگران را به اين مهم توصيه مي فرمودند تا آنجا كه كراراً از برادر بزرگش مي خواست تا در سفر و حضر و حتي در غياب خودش خواهرانش را فراموش نكند . صله رحم را حفظ مي كرد ، كم سن و بزرگ منش بودند . از اولين مرحله رسيدن به سن تكليف لحظه اي عبادت را ترك نكرد . علاوه بر عبادات فردي علاقه وافري به ديگر عبادات داشت . به سهم خود در جريان انقلاب اسلامي ايران با توجه به سن و آگاهي خود هميشه نقش خويش را آشكارا به مرحله عمل درمي آورد . عاشق شهادت بود و دوست داشت كه با فرق خونين به ديدار يار بشتابد .
شهيد جزو ليست اولين اعزام عاشقان شهادت به كربلاي ايران بود تا آنجا كه بجز دو عمليات بيت المقدس و والفجر هشت در تمامي عملياتها شركت داشت . حدود سي و هشت ماه رزم داشته است . گرچه شهادت را حلقه و نامزد كرده بود اما با توجه به سنت رسول اكرم (ص) در سال 1363 ازدواج نمودند ولي وااسف كه عروسش چشم به راه است و ورثه اي هم از خود ندارد . او اكتفا به ازدواج و تشكيل خانواده نداشت . هميشه به دنبال انجام مسئوليت سنگين خدمتگزاري در خط انقلاب و امام بود و اين بار در سال 1364 وظيفه را سنگين تر يافت و به خدمت جهادسازندگي درآمد و دوره تخصصي پشتيباني جنگ را در شيراز و اصفهان ضمن آموزشهاي لازم با موفقيت شايان طي نمودند و شغل مقدس سنگرسازان بي سنگر را انتخاب كردند . با اينكه رزمنده و مخلص بود مربي و جهادگر نيز بودند . شهيد تأكيد داشت كه خدمت سربازي را در جهاد سپري كند . از كردستان تا جبهه هاي مياني و جنوبي ، خشكي و آبي و كوهستاني تا تنگه هرمز براي حراست از دين و انقلاب فعاليت مي كرد . او در شلمچه زير باران گلوله هاي آتشين يك دستگاه بلدوزر عراقي را به غنيمت آورد . خواب و بيداريش را براي تحقق اراده خداوندي صرف مي كرد عاشقانه پيش مي رفت تا اينكه در عمليات كربلاي پنج با فرقي شكافته و خونين به ديار معبود شتافت و با خون خود قانون حسين بن علي (ع) را امضاء فرمودند و با خدا ملاقات كرد . ليكن مادر نداشت كه خون فرقش را از پيشاني و چشمانش پاك كند .
روحش شاد و يادش گرامي و راهش مستدام باد .
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد