مختصری از زندگینامه شهید خداكرم اوژن
نام شهید : خداكرم
نام پدر : علی برات
تاریخ تولد : 1349
محل تولد : روستاي گوراب
تاریخ شهادت : 66/1/29
محل شهادت : کردستان
زیارتگاه : روستاي گوراب
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگینامه
ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون
سلام بر رهبران توحيدي از آدم تا خاتم و از محمد (ص) تا صاحب الزمان (عج) و سلام بر نايب و وارث انبياء و امامان خميني كبير و رهبر مستضعفان جهان بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و با سلام و درود بر شهداي صدر اسلام تاكنون . اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبيلك
شهيد خداكرم اوژن در سال 1349 در روستاي گوراب از بخش طيبي سردسير در يك خانواده مذهبي و مكتبي ديده به جهان گشود . شهيد اوژن از اوايل كودكي به مسائل اسلامي : نماز ، روزه و ديگر احكام امر به معروف و نهي از منكر و ديگر واجبات و مستحبات علاقه خاصي از خود نشان مي داد و با توجه به اينكه سواد خواندن و نوشتن كمي داشت سعي مي كرد حتي مستحبات را رعايت بنمايد . شهيد اوژن در محيط زندگي خود در خانواده و در روستا هميشه حالت مظلومانه اي داشت. با سخنان عارفانه و پرمحتواي خود سعي بر اين داشت كه هيچكس در اين دنياي فاني از دست و زبانش ناراحت نشود و همچنين عقيده خاص و اراده او نسبت به همسايگان ، برادران و خواهران و همه عملي گرديد . شهيد خداكرم اوژن از اوايل كودكي مانند پيامبران پيشوايان ديني خود حضرت موسي – عيسي – محمد (ص) به شغل شريف شباني پرداخت و پس از گذشت چند سالي مسئوليت سنگين خانوادگي را بعهده گرفت و برحسب وظيفه شرعي خود و براي كمك به پدر و مادر تشكيل خانواده داد و ازدواج نمود . بعد از دو سال تشكيل خانواده برحسب وظيفه و به فرمايشات و سخنان گهربار و پرمحتواي رهبر خود خميني كبير پيرامون جنگ و جهاد ، جنگ را به جان و دل لبيك گفت و براي حفظ ميهن و وطن و ناموس و شرف مملكت اسلامي خود جبهه و جنگ را بر زندگي خانوادگي خود ترجيح داد و براي اولين بار راهي جبهه حق عليه كفر گرديد و چون تاكنون آموزش نظامي نديده بود همراه ديگر برادران به مدت يك ماه در پادگان آموزشي شهيد دستغيب كازرون به تعليمات و ديگر فنون نظامي مشغول خدمت بسيجي خود گرديد و پس از پايان آموزش نظامي به مدت چندماهي به جبهه جنگ اعزام گرديد و اين بار به دستور فرماندهي خود عمل و تا پايان خدمت وظيفه محوله را به خوبي انجام داد و در پايان خدمت محوله روانه خانه خود شد و بارديگر به كسب معاش زندگي خانواده خود ادامه داد و پس از گذشت چندماهي بار ديگر براي دومين بار مجدداً به جبهه جنگ حق عليه باطل اعزام گرديد و اين بار هم چندماهي بر عليه كفر مانند شيران روز و زاهدان شب جنگيد و هيچگاه ترسي به دل خود راه نمي داد و هميشه بحث و گفتگوي او پيرامون جبهه و جنگ بود و از مسائل غيب جبهه صحبت مي كرد و چون اين بار هم صحيح و سالم به خانه بازگشت احساس شرم مي كرد و مي گفت بنده تاكنون سعادت شهادت را نيافته ام ولي هيچگاه مأيوس نمي شد . براي سومين بار مجدداً باز به كاروان حضرت مهدي (عج) پيوست و به قسمت جنوبي جبهه جنگ محور شلمچه عمليات كربلاي 5 اعزام گرديد و اين بار در دل سنگر از شهادت زمزمه مي كرد و مورد اصابت موج خمپاره قرار گرفت و پاي او فلج گرديد و بعد از اصابت موج انفجار جهت ملاقات خانواده خود به سركشي و مرخصي آمد و چون چند روز مرخصي او تمام شد باز به خدمت بسيجي خود ادامه دادو هنگام بازگشت ، تمامي گردان امام علي را به جبهه غرب منطقه كردستان اعزام كردند و با حزب بعث صدام از خدا بي خبر روبرو و حمله نصر يك را آغاز نمودند و شجاعانه بر عليه كفار جنگيدند تا سرانجام در تاريخ 66/1/29 به درجه رفيع شهادت نائل آمد . شهيد اوژن مانند سرور شهيدان مولاي خود حسين بن علي (ع) در معركه جنگ به لقاءالله پيوست و شهيد شد .
روحش شاد و راهش پررهرو باد .
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد