مكن شيون كه من در راه جانان مى سپارم سر
براى من گريه نكنيد كه شهيد گريه ندارند و نگذاريد كه سلاحم بر زمين بيفتد با صبر و مقاومت راهم را ادامه دهيد و فرزندانم را نگهدارى كنيد و نوازش دهيد تا احساس بى پدرى نكنند.


نام شهید: ارجاسب

نام پدر: نورمحمد

تاریخ تولد: 1351

محل تولد: روستاي شاه بهران

تاریخ شهادت:67/4/4

محل شهادت: پد خندق

زیارتگاه : روستاي شاه بهران

 

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحيم

و قاتلوهـم حتـى لا تكون فتنه قرآن كريم بجنگيد تا رفع كل فتنه در عالم

و لا تحسبـن الذيـن قتلـوا فى سبيـل الله امـوات بل احياء عند ربهم يرزقون (قرآن كريم)

آنها يى كه در راه خدا كشته مى شوند مپنـداريد كه مرده اند بلكه زنده اند و نزد خداى خـود روزى مـى گيرند :

خدايا تو را سپاس مى گويم كه مرا آفريدى و به من عقل دادى تا تو را بشناسم و تو را ستايش كنم ، درود خدا بر پيامبران و ائمه معصومين (ع) درود خدا بر شهيدان صدر اسلام تا كنون ، درود خدا بر تمامى خانواده هاى شهداء ومفقودين و اسراء درود خدا بر رهبرى على گونه خمينى كبير قلب تپنده امت . آواى هل من ناصر ينصرنى تو را شنيدم و به آواى تو لبيك گفتم اميدوارم كه خدا از من بپذيرد خداوندا اطراف  رانگاه ميكنم جاى پاى شهيد است خدايا هر طرف كه نگاه مى كنم فرزندان كوچك شهيدان را نظاره مى كنم خدايا هر طرف نگاه مى كنم گلزارى از شهدا مى بينم اى خداى رحمان رحيم كردى عصيان كردم ، دعوتم كردى فرار كردم ، عطا كردى خطا كردم عفو كردى گناه كردم خدايا از گناهان وحشت دارم اگر تو دستم را نگيرى به كجا فرار كنم خدايا زمين برايم تنگ شده روحم در قفس تنگ است هر كجا كه مى روم تا جايم نيست مثل اينكه گم كرده اى دارم بسراغ او مى گردم تا او را پيدا كنم و اما به يارى خدا وصيت نامه ام را شروع مى كنم اميدوارم كه اين وصيت نامه آخرين وصيت نامه ام باشد و خدا شهادت را نصيبم كند براى چندمين بار وصيتنامه ام را تعويض كردم خدايا با چه رويى اين وصيت نامه را شروع كنم در حالى كه پنجمين سال از جنگ مى گذرد ولى شهادت نصيبم نشد خدايا عزيزان داشتيم كه در كنارشان بوديم رفتند و ما مانديم كه لياقت شهادت را نداشتم اميدوارم كه اين آخرين وصيت نامه ام باشد اى مردم بدانيد كه شهادت مرگ  نيست رسالت است ، جان دادن نيست جان يافتن است ، به اجبار رفتن نيست شهادت بلكه به اختيار است مردن نيست بكله زنده بودن زندگى جاويد است . اى امت بپا خواسته و شهيد پرور جبهه ها را پر كنيد و امروز وقت درخانه نشستن نيست وقت مبارزه با كفار است اگر ما در خانه بنشينيم جواب فرزندان شهيدان را چه بگوييم اى كسانيكه در گوشه و كنار مثل موش توى سوراخ  سربيرون مى آوريد بيرون بر عليه اسلام توطئه تبيلغ مى كنيد اين را بدانيد روزى مى آيد كه همه شما به زبالدان تاريخ ريخته خواهيد شد و اينجا جاى شما نيست انقلاب ما كه با هزاران خون شهيد آبيارى شده است شما نمى توانيد به او ضربه وارد سازيد و بدانيد شما درخت اسلام را نمى توانيد بخشكانيد چونكه درخت اسلام را خون امام حسين (ع) آبيارى كرده است و اى امت شهيد پرور امام را تنها نگذاريد و اميدوارم شما اهل كوفه نباشيد و الحمدالله هم نيستيد و جبهه ها را پر كنيد و پشت جبهه ها را گرم نكه داريد تا منافقان كوردل نتوانند ضربه وارد كنند اى پاسداران عزيز اى نورچشمان عزيزم و اى بازويان رهبر شما را وصيت مى كنم به تقوا هرچه بيشتر و از اين امانت به خوبى نگهدارى كنيد تا به صاحب اصليش امام زمان (عج) تحويل بدهيد اى مادر عزيزم ، كه هم جاى پدر بودى و هم جاى مادر بودى كه به جاى پدر و مادر از من نگهدارى كردى تا من را بزرگ كردى مى دانم كه رنجهاى فراوانى برايم كشيدى و در سرما و گرما برايم زحمتها كشيدى بلكه من فرزندى خوب برايت نبودم كه زحمتهايت را جبران كنم اميدوارم كه من را ببخشى و شيرت را حلالم كنى و اما اى خواهرانم اى جگرگوشه هايم حجابرا كاملا رعايت كنيد كه خدا از شما خشنود شود و لباس سياه نپوشيد بهر مولايم امام حسين(ع) گريه كنيد و اما تو اى همسرم بلكه من شوهر خوبى براى شما نبودم و تو همسرى خوب براى من بودى ، اولين وصيتم به تو ادب اسلامى دخترانم و پسرانم بيامزويد و حجاب را پيشه دخترانم قرار ده و درس صبر و استقامت به آنها بياموز و از همسرم و خواهرانم حلاليت مى طلبيم و اى مادر بزرگم كه زحمتها برايم كشيدى بهرمن گريه مكن چونكه من از گريه شما راضى نيستم براى مظلوميت امام حسين (ع) گريه كن و از تو مى خواهم مرا حلال كنى و اما اى برادران عزيزم اياز و تاج محمد اى نورچشمانم براى من گريه نكنيد كه شهيد گريه ندارند و نگذاريد كه سلاحم بر زمين بيفتد با صبر و مقاومت راهم را ادامه دهيد و فرزندانم را نگهدارى كنيد و نوازش دهيد تا احساس بى پدرى نكنند چونكه بى پدرى دردى بزرگ است كه من خودم آنرا مشاهده كردم و شما برادرم اياز بعنوان وصى من مى باشى و دارائى كه دارم متعلق به بچه هايم مى باشد و اما اى عمويان عزيزم من را حلال كنيد چونكه من شايد از كوچكى شما را اذيت كرده باشم و اميدوارم كه راهم را ادامه دهيد و اما شما اى مردم روستاى شهيد پرور آرند شما را دعوت مى كنم به يك پارچگى اتحاد و همبستگى و برادرى و راه شهيدان را ادامه دهيد نگذاريد كه عده اى در بين شما تفرقه نيندازند و هر كس كه خواست حركت بر عليه انقلاب كند قاطعانه جلوى او را بگيريد و از دوستانم مى خواهم راهم را ادامه دهد و امام را تنها نگذاريد چند روزى روزه و نماز بدهكارم اجيرى بگيريد تا آنها را به جا بياورد و همه برادران و خواهران را دعوت مى كنم به انجام واجبات الهى مستحبات و ترك محرمات و مكروهات در اينجا از همه شماها خداحافظى اميدوارم كه من را حلال كنيد .

مكن شيون كه من در راه جانان مى سپارم سر

                                                                     همى ترسم نبايم جان ما در فرصتى ديگر 

 حلالم كن قصد بارگاه كبريا دارم

                                                                     گذرنامه بنقدجان درگاه خدا دارم 

 عزيزجان مادر حلالم كن دم آخر 

                                                                     بسر بگرفته مى خواند مراساقى كوثر 

 پريشانم زهجران هزاران لاله احمر

                                                                     بفرما تا شوم قربانى رهبرم  

  خدايا خدايا تو را به جان مهدى (ع) حتى كنار مهدى(ع) خمينى را نگهدار .

ارجاسب على زاده

5/10/65

 

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده