مختصری از زندگینامه پاسدار قرآن بسيجي شهيد مهراب سفار
نام شهید: مهراب
نام پدر:قمصور
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: سنقرآباد
تاریخ شهادت: 65/4/19
محل شهادت: مهران
زیارتگاه : روستای چنگلوا
زندگینامه
بسم الله الرحمن الرحيم
الله الذي خلق الموت و الحياة بلبنونكم انكم احسن عملا
اوست خدايي كه مرگ و زندگي را آفريد تا بيازمايدتان كه در صحنه حق و باطل كدامين شما نيكوكارتر است . خدا تو خود بنگر كه كدامين از ما نيكوكارتر است و ببين كه فرزندان ابراهيم چگونه اسماعيل وار به قربانگاه حق مي شتابند و پيروزمندانه جان مي سپارند ، و با جاري ساختن خون گرمشان مظلومين را به حركت و دادخواهي از بيدادگران مي خوانند و ظالمين و ستمگران را به محاكمه و رسوايي مي كشانند كه شهيدان شرافت و نجابت تاريخند .
شهيد مهراب سفار عاشقي بود كه در محفل عشق هستي اش را نثار رب بي همتا نمود يعني به سخنان امام لبيك گفت و براي چندمين بار رهسپار جبهه حق عليه باطل گرديد . شهيد مهراب در سال 1347 در روستاي چنگلوا بخش مركزي دهدشت در خانواده اي مستضعف روستايي و مسلمان پا به عرصه وجود نهاد و تا سن 6 سالگي در دامن پدر و مادر پير دامدارش بزرگ شد و همه زندگي يك چادرنشين را مي دانيد كه چه مشكلات دارد و سپس در همين روستا پدرش ايشان را به محيط مقدس مدرسه كه جاي تعليم و تربيت است فرستاد . دوران ابتدايي خويش را به نحو احسن به پايان رساند . و سپس وارد دوره راهنمايي گرديد ولي به علت فقر اقتصادي نتوانست به تحصيل ادامه دهد و به ناچار شروع به كار نمود تا از آن طريق بتواند به خانواده اش كمك نمايد و همچنين ايشان فرزند كوچك خانواده و محبوب پدر و مادر و نور چشم خواهر و برادر خود بود و از نظر اخلاقي از ساير خانواده برتري داشت . شهيد در سخن گفتن خيلي متين و در راه رفتن بسيار باوقار و با ادب بود به همين خاطر عزيز خانواده محسوب مي شد . شهيد مهراب مدت بيكاري به شغل چوپاني كه سنت پيامبر اكرم (ص) بود مي پرداخت و در كار دامپروري سعي مي كرد كه پدر و مادر پيرش را ياري كند . بخصوص در موقع ييلاق و قشلاق و همچنين در درو كردن گندمها با برادرانش همكاري مي كرد تا اينكه در خاتمه درو گندمها به محض اينكه سخنان گهربار امامش ،مرجعش خميني بت شكن را شنيد كه جوانان عزيز جبهه ها را گرم نگه داريد در اينجا رفتن به جبهه را در اين برهه از زمان ترجيح به شغل چوپاني خويش داد و روانه جبهه گرديد و اين سومين باري بود كه به جبهه مي رفت و آخر به معشوقش پيوست و در عمليات والفجر هشت گرفتن شهر فاو شركت داشت و عاقبت شهيد عزيز در عمليات كربلاي يك در پس گرفتن شهر مهران پس از يك شبانه روز در محاصره دشمن با زبان تشنه در مورخه 65/4/19 بر اثر اصابت تركش خمپاره دشمن در سنگر خويش با جمعي از دوستانش به مقام شامخ شهادت دست يافت . او با شهادتش به ديگران فهماند كه در راه خدا و انقلاب اسلامي و امام عزيز از جان بايد مايه گذاشت و به همين منظور جان شيرين خويش را فداي اسلام كه زنده بماند نمود تا آيندگان بدانند و از اسلام دفاع نمايند .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
