مختصری از زندگینامه شهید شيرزاد آذري
نام شهید: شيرزاد
نام پدر:کهزاد
تاریخ تولد:1342
محل تولد:سواری
تاریخ شهادت:64/4/18
محل شهادت: شرهانی
زیارتگاه : روستای سواری
زندگینامه
بسمه تعالي
نازم آن آموزگاري را كه در يك نصف روز
دانش آموزان عالم را چنين آگاه كند
ابتدا قانون آزادي نويسد در جهان
بعد از آن با خون هفتاد دو تن امضاء كند
با درود و سلام خدمت منجي عالم بشريت مهدي موعود و نايب برحقش امام خميني و تهنيت بر رزمندگان اسلام و جبهه نور عليه ظلمت و توحيد عليه شرك و عدل عليه ستم و تقوي عليه گناه و سلام بر ارواح طيبه شهداي صدر اسلام تاكنون .
آري مردان حق چون اسلام نياز به ياري داشته باشد چون در جهاد اكبر موفق هستند و از قيد علايق دنيوي رهايي يافته اند و وضوي خون مي سازند و نماز عشق مي خوانند و ديدار و وصال معشوق را طالبند و از ما سوي الله مي روند و سير الي الله مي كنند و بقاء بالله و فنا في الله مي يابند . شيران روز و عارفان شب و عابدان عبادتگاه و جهادگران حماسه آفرين چون فضاي جبهه با صوت قرآن و دعا عطرآگين شود ، در بحر حق غوطه ور مي شوند و در درياي مرگ شنا مي كنند تا به ساحل حق برسند . شيرزاد آذري از اين شيران بود و حمله ابدي خود را با خون آذين بست . پروانه شمع را مي جويد و بلبل گل را و محب محبوب را و عاشق معشوق را و ماهي آب را و مؤمن هم خدا را طالب است .پروانه مي سوزد ، بلبل مي نالد و محب مهر مي ورزد و عاشق عشق مي ورزد و شهيد پر مي زند و عروج ملكوتي مي كند .
به پرواز آي و شاهيني بياموز تلاش دانه در خاشاك تا كي
مردان حق ، راهروان طريق معرفت ، بلبلان گل دسته هاي مساجد ، شيران خشكي ، نهنگان دريا عاشقان دلسوخته ، عارفان پاك باخته هرچه را معشوق و محبوب و مطلوب بر آنها واجب كرده مي پذيرند و قول خدا را با جان خريدارند .
يكي وصل و يكي هجران پسندد يكي درد و يكي درمان پسندد
شهيد از هجر و وصل و درد و درمان پسندد آنچه را جانان پسندد
آري دانشجويان دانشگاه امام حسين مدرسه آنها جبهه ، كلاسشان سنگر ، درسشان عشق و ايثار و عرفان و شهامت و شجاعت و عدل و جهاد و تقوي و معلمشان حسين و مدركشان شهادت و قلمشان استخوان و مركبشان خون رگها و دفترشان صفحه هاي تاريخ و پيامشان استقلال آزادي جمهوري اسلامي ، الحق كه قلم قاصر ما و زبان الكن ما قادر به بيان اوصاف شهداء نيست . در اين زمان كه انقلاب اسلامي ما از سوي تمامي قدرتهاي شيطاني چپ و راست مورد هجوم جنگهاي گرم آتشين با انواع سلاحهاي مدرن قرار گرفته و از سوي ديگر با جنگ سرد تبليغاتي سعي در خاموش نمودن نور حق دارند ، لازم است كه شعار انقلاب با زيباترين رنگ يعني خون نوشته شود تا دنيا بداند كه ما از مرگ نمي ترسيم و لازمه استقلال نهراسيدن از مرگ است . شيرزاد آذري گلي از گلهاي پرپر ، طايري از مرغان خوش الحان ، شهيدي از شاهدان و بلبلي از نغمه سرايان باغ توحيد و نرگسي از بوستان حق بود .
شهيد شيرزاد آذري فرزند كهزاد آذري در سال 1342 در قريه سواري در يك خانواده مستضعف روستايي چشم به جهان گشود كه او را شيرزاد ناميدند الحق كه شيرانه جنگيد و جهاد كرد. اگرچه در يك خانواده فقير متولد شده بود ولي فقر و نداري قادر نبود روح والاي او را ضعيف كند و شهيد در سال 1352 وارد مكان مقدس علم و تقوي يعني مدرسه گرديد و تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش گذراند و تحصيلات خود را تا دوره راهنمايي ادامه داد.اما به علت شرايط سخت زندگي قادر به ادامه تحصيل نبود. اگرچه از تحصيل بريده و براي تأمين مخارج خانه تلاش مي كرد اما به فكر علم و دانش هم بود . تا اينكه در سال 63 به خدمت مقدس سربازي اعزام شده و دوران آموزشي خود را در تيپ هوابرد شيراز گذرانيد ، از آنجا كه در پي ديدار محبوب بود عازم جبهه جهاد عليه بعثيون گرديد تا اينكه در 64/4/19 در حمله قدس 3 در مصاف با بعثيون پليد به درجه رفيع شهادت نائل آمد اگرچه شرايط طاقت فرساي زندگي و سيل مشكلات به او هجوم آوردند ولي او در اين گيرودارها آبديده تر مي شد و عزم او راسخت تر و اراده اش آهنين تر و ايمانش استوارتر مي گرديد زيرا معتقد بود :
در بلا هم مي چشيم لذات او مات اويم مات اويم مات او
شيرزاد آذري چهره اي نوراني و انساني والا و عاشقي دلسوخته بود و مراحل رسيدن به حق را پيمود تا اينكه به مكان اصلي و جايگاه خود يعني رضوان حق تعالي رسيد .
حاصل عمرم سه سخن بيش نيست خام بودم پخته شدم سوختم
از خصوصيات اخلاقي شهيد آذري :
متواضع و فروتن و بسيار مهربان و خوش برخورد بود و هيچگاه كبر نمي ورزيد و در سلام و احوالپرسي نسبت به دوستان هميشه پيشي مي گرفت و هركس ايشان را مي ديد احساس صفا و صميميت و برادري اخوت در او دوباره زنده مي شد . بسيار كوشا بود ، بزرگان را محترم مي شمرد و به كوچكها مهر مي ورزيد ، متين و آرام بود و در راه تأمين معاش خانواده بسيار كوشا و فعال بود ، او تكيه گاهي براي برادرانش و عصاي دستي براي والدينش و ياوري براي جوانان و سربازي براي اسلام بود، او داراي روحي والا و انديشه اي بلند بود، سرانجام خود را به شمع رساند و پروانه وار سوخت .
اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز كان سوخته را جان شد و آواز نيامد
او اين كره خاكي را براي خود تنگ ديد و زندان تن را شكست و خود را با خون آذين بست . و عروس شهادت را طلبيد و حجله گور را پسنديد و به لقاءالله پيوست .
روانش شاد و يادش گرامي ، انديشه اش زنده ، خونش جوشان و راهش و پررهرو باد .
به ياد جانباز و سرباز شهيد اسلام شيرزاد آذري
آذري رفتي كه محبوب خودت پيدا كني
عهد و پيمان خودت را با حسين امضاء كني
شيرزادم همچو رفتي تو در ميدان جنگ
تا هجوم بر دشمنان مرز و بوم ما كني
قصد داشتي با نثار جسم و جان خويشتن
دشمنان دين ما را در جهان رسوا كني
اين جهان را تنگ ديدي پر كشيدي
اين زمان در جوار سرور آزادگان مأوا كني
جسم پاكت در دل سنگر فتاده لاله گون
اين چنين با رنگ خونت جبهه را زيبا كني
در تمام منطقه قبرت چراغي نوربخش
اي شهيد با قتل خود ما را چنين آگاه كني
نقش سربازان چه نقش مالك اشتر بود
خوب توانستي تو نقش خويش را اجرا كني
داوري بنويس تو وصف عاشقان جبهه ها را
تا كه از فيض شهيدان طبع را شيوا كني
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد