مختصری از وصیتنامه شهید ابوالحسن روه(منصف )
نام شهید : ابوالحسن
نام پدر : بهمن
تاریخ تولد : 1345
محل تولد : یاسوج
تاریخ شهادت : 66/8/2
محل شهادت : کردستان
زیارتگاه : دشتروم
وصيتنامه
قصد نوشتن وصيت نامه را نداشتم لاكن فهميدم كه به زودى عملياتى در پيش است . چند جمله ناقابل قصد بى مفهوم را به عنوان وصيت هديه مى كنم اميدوارم كه مورد قبول واقع گردد .
با درود فراوان به پيشگاه خداوند منان و سلام بر تمام شهداى صدر اسلام تا كنون وصيت نامه ام را آغاز مى كنم . (فليقاتلى فى سبيل الله الذين فى الحيواط الدنيا با الاخره) آنها كه زندگى دنيا را به آخرت مى فروشند بايد در راه خدا پيكار كنند .
وصيتى به تمامى مستضعفان جهان كه در بند و زنجير استكبار به سر مى برند آنها بايد بلند شوند و در راه خدا پيكار كنند تا با نيروى لايزال الهى و اتحادى كه خودشان به وجود مى آورند بندهاى استكبار جهانى را پاره و غلامان حلقه به گوش آنها را به زانو در آورند و پرچم آزاديخواهى را در سرتاسر جهان به احتزاز در آورند و در زير سايه امن آن امتهاى محروم به زندگى بپردازند . و آنجا قرآن تأكيد مى كند و به جهاد گران و آزادى خواهان اعلام مى كند كه :
و مالك لا تقاتل فى سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و لوالدين ان الذين ربنا احرمنا من هذا قرية العالم اهلها
چرا در راه خدا و آن بيچارگان از مردان و زنان و كودكان كه گويند پروردگارا ما را از دهكده ستمگران بيرون ببر قتال نمى كنيد .
پس بايد هميشه آماده و گوش به فرمان باشيم تا جان در بدن داريم بر عليه طاغوتى در هر گوشه جهان مبارزه كنيم . زيرا اسلام اين حدود و مرزهايى روى كاغذهاى پوسيده مچاله شده جغرافيايى را كه نوشته دست بشر است نمى شناسد و به آنها پشت پا مى زند پس ما با هر قطره كه از بدن مطهر شهدا مى ريزد مسئوليتمان بيشتر و سنگين تر مى شود ، خدا نكند شهدا در قيامت جلوى پايمان را بگيرند ، و ما در برابرشان شرمنده باشيم و الحمدالله كه امت ما تا كنون پشتيبان بوده اند و خواهند بود . اما پدر و مادر گراميم اگر چنانچه بنده حقير در راه خدا شهادت اين فرزند نصيبم گرديد هيچ ناراحت نباشيد به آن دل سوختگانى كه در كنار شما هستند و بيش از سه نفر از فرزندانشان را از دست داده اند در اين راه چگونه مقاوم و استوار ايستاده اند ، فقط از خداوند يكتا صبر و بردبارى را پيشه كنيد و آن دو طفل كوچكم را بسيار مراقبشان باشيد و سرپرستى آنها را به نحو احسن به عهده بگيريد و آنها را تربيت صحيح كنيد ، مادرشان را براى نوازششان نگهداريد تا ناراحت و غمگين باشد ، با آنها طورى رفتار كنيد كه فکر نکنند اصلاپدرى نداشتند ، تا مانند يتيمان ديگرى كه همينطورى بى پدر شده اند نباشند ،و آنها را در راه خدا تربيت كنيد ، تربيتى اسلامى تا در آينده عارف و عارفه باشند ، ودر راه خدا با دشمن بحنگند .
وظيفه آنكه خداوند و رسول به عهده ام واگذار كرده اند وظيفه اى است كه شهدا و مادران شهدا و خواهران شهدا و يتيمان شهدا در گردنم داده اند . و از آن كه اين چند وظيفه را براى شما مى نويسم شما در عالم كودكانه هستيد و راهى و فكرى به اين دنيا نمى بنديد . اميدوارم در آينده وقتى كه چشمتان به دنيا كاملا باز شد و خوب و بد را از هم تشخيص داديد بى پدرى شما را نيازارد و همچنان ثابت و استوار و بردبار باشيد و خداوند هم شما را در اين راه يارى دهد و در آينده وقتى كه بزرگ شديد مادرتان را هم كه جاى پدرتان بوده و هم مادر به خوبى از آن نگهدارى كنيد . خصوصا نور چشم مهدى جان ، اما همسر عزيزم من از شما خيلى راضى هستم و اميدوارم كه خداوند هم از تو راضى باشد ، از اينكه در اين مدت چند سالى كه با هم ازدواج كرديم تو به خاطر بنده رنجها و زحمتهاى زيادى را متحمل شدى و صبر نمودى تا آينده خوشى را با هم داشته باشيم ولى گردش و دوره و زمانه به خواست خداوند بر اين قرار گرفت كه نصيب ما جدايى افتد از اين به بعد هم همچنان صبور بوده و فرزندانت را تربيت صحيح كنيد . و خداوند هم حتما شما را اجر خواهد داد . و اما اگر مى دانيد كه به تنهايى ميتوانى زندگى كنيد به دور از حمايت ديگران زندگى كنيد . برادر عزيزم مى دانم غم بى برادرى خيلى سخت مى باشد اما مگر در روز عاشورا حسين بى برادر نشد . اميدوارم كه صبور و مقاوم باشيد . اگر من نيستم يادگارى دارم مهدى و فاطمه ، اگر من به آن مرحله نرسيدم كه مهدى ام عصاى دستم شود ولى شما مى توانيد يادگارم را به يارى بگيريد.
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد