مختصری از وصیتنامه شهید جاويد الاثر ابوالفتح زكي زاده
نام پدر: حسین
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: روشن آباد
تاریخ شهادت: 64/12/28
محل شهادت: فاو
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله يحبُ الذين يُقاتلونَ في سبيله صفاً كأنهم بنيانٌ مرصوص
بدرستيكه خداوند دوست مي دارد آنان را كه كارزار كنند در راهش صف زده گويا كه ايشانند بنايي استوار ساخته شده .
با سلام و درود فراوان به پيشگاه حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفدا و سلام و درود بيكران بر نايب برحقش نور ديده رزمندگان ، قلب تپنده محرومان حضرت امام ، خميني عزيز و سلام و درود و رحمت خداوند بر ارواح طيبه شهداء از صدر اسلام تاكنون كه با نثار خون سرخشان درخت پربار اسلام را آبياري نموده و درس چگونه زيستن را به جهان آموختند . و سلام و درود بر اسراء – جانبازان - معلولين ، مفقودين و مجروحين جنگ تحميلي كه با زبان ، خون و اعضاء و جوارح بدنشان اسلام را به جهان صادر كردند و سلام بر خانواده هاي عظيم الشأن آنها . سلام بر خانواده هاي معظم شهداء ، آفرين و صدآفرين بر اين خانواده ها كه چنين فرزنداني رشيد و دلاوراني بي باك و پاسداراني خداجوي در دامن پاك و مطهر خويش با تعاليم و احكام مقدس و انسان ساز اسلام تربيت نموده و آنها را حسين گونه در راه دين اسلام و پاسداري از آرمانهاي مقدس جمهوري اسلامي هديه مي نمايند و سلام و درود بر تمامي رزمندگان ظفرمند اسلام كه با رزمشان متجاوز را به ستوه درآورده و جهان را متحير ساخته اند . الله اكبر به اراده اين رزمندگان . سلام بر شما امت حزب ا... و شهيدپرور ايران امت حزب ا... ، مردم قهرمان و شهيدپرور كهگيلويه با عرض معذرت از حضور شما : چند نكته اي را به عنوان وصيت به شما عرض مي كنم .البته اين تنها وصيت من حقير نيست بلكه وصيت همه شهداء مي باشد . از شما مي خواهم كه از تفرقه و جدايي و گروه گرايي و مسائل ديگري كه موجب از هم پاشيدن ريشه هاي برادري و اخوت در ميان شماست بپرهيزيد و اين را هم بگويم كه تنها عاملي كه باعث اين تفرقه ها و طايفه گريها مي شود ريشه هاي پوسيده خان و كدخدا در بين شماست و عاجزانه از شما تقاضا دارم نگذاريد اين ريشه هاي پوسيده در بين شما جوانه بزنند .
و اما شما پدر و مادر مهربانم مي دانم در زندگي نتوانستم زحمات و خوبيهاي شما را جبران كنم و از اينكه نتوانستم شما را در جريان بگذارم و از حضورتان خداحافظي بطلبم بايد مرا ببخشيد و از شما مي خواهم كه اگر شهادت كه يك سعادت عظيم است نصيب فرزندتان گشت خدا را شكرگذار باشيد و برايم ناراحت نباشيد و لباس سياه نپوشيد و اگر مي خواهيد گريه كنيد براي اباعبدالله الحسين گريه كنيد براي ابوالفضل ، قاسم ، علي اكبر و علي اصغرها گريه كنيد كه در روز عاشورا در صحراي كربلا در جوار رود دجله وفرات با لبهاي تشنه به شهادت رسيدند و اگر شهادت نصيبم شد بايد افتخار كنيد كه در زمره خانواده هاي آنها قرار گرفته ايد كه خداوند درباره آنها مي فرمايد هركه آنها را خشنود كند مرا خشنود كرده هركه آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . پس جايي براي ناراحتي نيست و اما شما اي برادران و خواهران عزيزم از شما عزيزان تقاضامندم كه در مرگ من ناراحت نباشيد . در هر حال به ياد خدا باشيد و امام را تنها نگذاريد و هميشه پشتيبان ولايت فقيه باشيد . شما خواهرم اميدوارم كه زينب وار رسالت شهداء را به مردم برساني و فرزندانت را با احكام اسلام تربيت كني كه در آينده براي اسلام مفيد باشند و از شما مي خواهم در مرگ من خودتان را اذيت نكنيد و صبر زينب را پيشه كنيد . برادر عزيزم فرزندانتان را به مدرسه بفرستيد و به جاي من صورت تك تك آنها را ببوسيد و از آنها خداحافظي بطلبيد و از همه شما مي خواهم كه مرا حلال كنيد .و همه قوم و خويشان و همه كساني كه مرا مي شناسند مي خواهم كه مرا حلال كنند و از خداوند بخواهند كه مرا بيامرزد .
خداحافظ همه مؤمنين و صالحين
29/11/64
ابوالفتح زكي زاده
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد