نوید شاهد - همرزم شهید "محمدرضا محمودی" نقل می‌کند؛ «هنگامی که نیرو‌های دشمن به سوی ما پیشروی می‌کرد از محمود خواستم مثل بقیه عقب نشینی کند، ولی او حاضر به این کار نشد و در جوابم گفت: من می‌جنگم تا دشمن نتواند حتی یک وجب از خاک ما را غصب کند.»

به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید محمدرضا محمودی، سی ام دی ۱۳۴۷ در شهرستان بندرترکمن به دنیا آمد. پدرش عمران و مادرش شرف نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. گچ کار بود. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و نهم فروردین ۱۳۶۷ با سمت تک تیرانداز در فاو عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و شانزدهم خرداد ۱۳۷۳ پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده عبدالله شهرستان گرگان به خاک سپرده شد.

شهادت به خاطر یک مشت خاک!


خاطره‌ای به نقل از همرزم شهید محمودی

آخرین بار که همراه با شهید محمودی عازم جبهه بودیم مادرش را در آغوش گرفت و گفت: «مادر جان این آخرین دیدار ما است من دیگر بر نمی‌گردم». آخرین دیدار محمود با خانواده اش بسیار غم انگیز بود.
روز شهادت محمدرضا، هنگام عملیات اوضاع خیلی وخیم شده بود. دشمن به سوی نیرو‌های ما در حال پیشروی بود. رزمنده‌ها ناچار به عقب نشینی شدند. من رو به محمود کردم و گفتم: بهتر است ما هم عقب نشینی کنیم، ولی محمود قبول نکرد. اصرار‌های من روی او اثر نداشت. در جواب من گفت: «من تا آخرین لحظه مقاومت می‌کنم تا دشمن مشتی از خاک ما را غصب نکند.»
لحظاتی بعد محمدرضا به همراه شوهر خاله اش و هجده نفر دیگر توسط نیرو‌های عراقی به اسارت گرفته شدند. چون شهید لباس سبز سپاه بر تن داشت او را به طرز وحشیانه شکنجه دادند و در آخر توسط گلوله‌ای به سر او را به شهادت رساندند.

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده