نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
مادر شهید «خلیل‌الله عارفی» نقل می‌کند: «زنگ در به صدا درآمد. جوانی ساک به دست پشت در بود. می‌دانستم آمده تا خبر شهادت پسرم خلیل را بدهد. هنوز لب به سخن باز نکرده بود که گفتم: خودم دیشب خواب دیدم که پسرم به سمت خدا پرواز کرد!» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۰

هم‌رزم شهید «خلیل‌الله عارفی» نقل می‌کند: «دست در دستانم قرار داد و با صدای ضعیف گفت: یاحسین! دست بر چشمانش گذاشتم. او که خلیل دوستان بود، رفت تا خلیل بودنش را در درگاه حق هم به اثبات رساند.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۰۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۹

شهید «حاج قاسم سلیمانی» پیرامون شهید زنگی آبادی می گوید: ایده حاج یونس این بود که ما باید نیروهایمان را مانند چریک تربیت کنیم به طوری که اگر یک هفته توی بیابان گیر کردند و اسیر شدند از گرسنگی یا تشنگی اطلاعات را لو ندهند و مقاومت در مقابل این امر تنها از طریق آموزش‌های سخت و طاقت فرسا میسر است.
کد خبر: ۵۳۳۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۸

به مناسبت سالگرد ولادت شهید «سیدجعفر احمدپناه»، ویژه‌نامه این شهید والامقام برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۳۲۷۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۳

شهید عملیات رمضان:
در مدتي كه برادرم مفقود بود، مادرم رحمت خدا رفت و بعد از هجده سال اعلام كردند كه تعدادی جسد شهيد آورده‌اند. وقتي ما رفتيم از عبدالرضا فقط آثاري آورده بودند. يک جفت كفش از برادرم آورده بودند كه كنار جسدش در يک كانال بوده... در متن خبر ادامه خاطره ی برادر شهید عبدالرضا آتشی را بخوانید.
کد خبر: ۵۳۲۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۳

خاله شهید «عزیزالله رضایی‌برمی» نقل می‌کند: «ماه رمضان بود. از سحر تا ساعت ده صبح کار سنگین بنایی و دهن روزه، گاهی سیاه می‌شد و صداش درنمی‌آمد. می‌گفتم: خاله‌جان! یا روزه نگیر یا کار نکن!» می‌گفت: خاله خوبم! روزه هم می‌گیرم و کار هم می‌کنم!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۲۶۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۲

پیرامون شهید «احمد عبدالهی»؛
همرزم شهید «احمد عبدالهی» به نقل از شهید می گوید: گلوله ها چنان می اومدن که رکعت اول رو با شتاب خوندم. یکدفعه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم و از ترس تیر و ترکش، فقط به جان خودم فکر می کنم؛ استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم؛ مثل همیشه.
کد خبر: ۵۳۲۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۱

همسر شهید «قربانعلی سلطانی» در خاطره‌ای از این شهید گفت: روزهای اخری که کنار من بود، حال و هوای عجیبی داشت احساس میکردم خدا او را انتخاب کرده است.
کد خبر: ۵۳۲۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۱

مادر شهید «احمد قربعلی» نقل می‌کند: «روزی که پدرش از بدرقه او برمی‌گشت، دیدم اشک بر گونه‌هایش نشسته. گفتم: چی شده؟ گفت: احمد دیگر برنمی‌گردد! چهره‌اش نورانی بود و دلش آرام، حال او با همیشه فرق داشت.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۲۴۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۰

شهیدان رضایی به روایت برادر؛
برادر شهیدان رضایی می گوید: یکی از بچه‌ها که نامش علی بود پشت چهارلول می‌نشست و با شجاعت عجیبی که داشت هواپیماهای عراقی را مقهور نترسی خود می کرد، یک روز هواپیماها راکتی به سمت او شلیک کردند به طوری که نه از علی و نه از چهارلول اثری نماند.
کد خبر: ۵۳۲۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۱

شهیدان رضایی به روایت برادر؛
برادر شهیدان رضایی می گوید: جوان های هم سن وسال کرامت در محله های مختلف بزنجان برای پیروزی انقلاب فعال بودند. محله باغ راهوئیه از محلاتی بود که جوان های آن هم تحصیل کرده و هم انقلابی بودند. یک روز یکی از جوان های همین محله دستش را با تیغ برید و با خون خود روی دیوار نوشت: مرگ بر شاه و درود بر خمینی.
کد خبر: ۵۳۲۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۰

خاطرات شهید رضا بیگی؛
در خاطرات شهید رضا بیگی آمده است: می خواهم سختی تشنگی فرزندان امام حسین «ع» را تجربه کنم و خیلی دوست دارم مثل شهدای کربلا با لب تشنه به شهادت برسم. در ادامه خاطرات و زندگی نامه این شهید والامقام را می خوانید.
کد خبر: ۵۳۲۱۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۴

«پس از شهادت داود، وقتی برادرش به خواستگاری‌ام آمد تردید داشتم چه جوابی بدهم. بعد از چند شب، شهید به خوابم آمد و گفت: آینده‌ات رو تضمین می‌کنم؛ مشکلی پیش نمی‌آید. با برادرم زندگی خوبی خواهی داشت.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت شهید «داود کیفری»، خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۳۲۱۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۴

مادر شهید «عبدالله مجاهد» نقل می‌کند: «کاغذی را نشانم داد و گفت: مامان! این کاغذ رو امضا می‌کنی؟ آخه دو برجه حقوقم را ندادن! منم می‌خوام یک یخچال بخرم! به بسیج رفتیم. مسئول بسیج گفت: مادرجان! شما خودت به پسرت اجازه دادی و زیر برگه رو امضا کردی. ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۲۱۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۴

خواهر شهید «ابوالقاسم سیفی» نقل می‌کند: «خیلی علاقه داشت که من ادامه تحصیل بدهم. سفارش به حجاب می‌کرد و ورد زبانش این بود: زینب‌گونه باش!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، توجه شما را به خاطراتی از این شهید گرانقدر جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۳۲۰۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۱

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «عباسعلی اشرف»، ویژه‌نامه این شهید والامقام برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۳۲۰۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۰

برادرزاده شهید «عبدالله مجاهد» نقل می‌کند: «چماق به دست‌ها وارد مغازه شدند. قبل از این که حرکتی کنند عبدالله به آنها گفت: اگه می‌تونید به این مغازه فقط نگاه کنین! وقتی ماجرا را برایم تعریف کرد بدنم از ترس می‌لرزید. عبد‌الله عبد و تسلیم کسی غیر از خدایش نمی‌شد.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۱۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۹

شهید «عباسعلی اشرف» در دفتر خاطراتش می‌نویسد: «پشت بلوز یک برادر بسیجی علامت ورود ممنوع با خط سرخی کشیده شد و داخل آن با خطی خوش این جمله قشنگ نوشته شده بود: «ورود ترکش و گلوله بدون اجازه‌ الله ممنوع.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در چهار بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت چهارم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۱۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۸

کتش را در آورد. به طرفم گرفت و گفت: «این رو تنت کن پسر! یخ کردی.» از شدت سرما حتی تعارف نکردم که پس خودت چی؟ از او گرفتم و پوشیدم. چند روز بعد خواستم کت را به او برگردانم. خندید و گفت: «ندادم که پس بگیرم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، توجه شما را به خاطراتی از شهید «محمداسماعیل مشیری» جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۳۱۹۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۸

هم‌رزم شهید «محمد لر» نقل می‌کند: «با محمد پل کرخه بودیم. دو سه روز را بی‌غذا و آب پشت سر گذاشتیم. محمد به بچه‌ها روحیه می‌داد و می‌گفت: این شرایط گرم و سخت را تحمل کردن هنره! بالاخره سختی‌ها تموم می‌شه.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۳۱۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۸