نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
خاطرات آقاي رئوف سميعي از روحانی و امام جمعه شهر
امام جمعه شهر، شهيد حاج ماموستا ملا محمد عظيمي بودند. مردي از سلاله پيامبر اسلام(ص). مردي كه هر نفري را با روي خوش و با اخلاق نيكو پذيرا مي شد.
کد خبر: ۴۲۹۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۶

شهدای فتح خرمشهر؛ خاطرات ميرمحمد كاشف
مهندس كشتگر، نمونه منحصر بفرد يك نيروي متخصص و متعهد و مجسمه وقار و صلابت و متانت بود. او چه در زندگي شخصي و چه در مسؤوليت هايي كه داشت هميشه با توكل به باري تعالي و خلوص كامل وظايف و مسؤوليت هاي محوله را انجام مي داد.
کد خبر: ۴۲۸۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۵

شهید علی اکبر عنایت زاده
مناسبتی بود. ده پانزده روز متوالی کسی باید حسینیه را تمیز می کرد. علی اکبر داوطلب شد. آخر کار پرسیدم:«چیزی بهت دادن؟». گفت:«خواستم افتخاری کار کنم، برای مزد نبود. پیش خدا که گم نمی شه».
کد خبر: ۴۲۸۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۵

به مناسبت سالروز شهادت» روایتی خواندنی از «برادر» و «خواهر» شهید احمد آقامجیدی را در ادامه می خوانید
پرسيدم ، متن تلگراف چه باشه ؟ جواب داد يك چيزى بنويس . سئوال كردم : بنويسم علت گرفتارى خانوادگى ؟ پاسخ داد نه من كه گرفتارى ندارم ميخواهم بروم به زيارت بالاخره رفت به پابوس امام رضا (ع) و درآخرين لحظات حركت هم گفت : فراموش نكنى براى تمديد مرخصى ام از گرفتارى نام نبرى فقط بنويس رفته است مشهد براى زيارت امام رضا (ع) سرانجام روزى كه بايستى تلگراف مى زدم.
کد خبر: ۴۲۸۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۶

خاطراتی از شهید علی عربی
ما شکایت غذا رو می‌کنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بی‌خبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم
کد خبر: ۴۲۸۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۲

مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن قربانی
هربار تا جلوی چهارراه نادر میرفتم . این بار تا پلیس راه رفتم . گفت ، مامان چرا نمیری ؟ گفت ، نمیدونم نمی تونم برم . اومد یه مقدار کنارم نشست . گفت ، ناراحت نباش . میرم سه ماه دیگه میام . رفت و دیگه هیچ وقت برنگشت .
کد خبر: ۴۲۸۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۲

شهید خرداد ماه
به گزارش نوید شاهد استان قم:شهید علیرضا آجعفری ورجانی در سال 1338 در شهر مقدس قم (ورجان)دیده به جهان گشود و در خرداد ماه سال 1360 در منطقه دارخوین بعلت اصابت گلوله به بدن به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۸۶۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱

سالروز شهادت خاطرات شهید ارتشی «داود محمدی» منتشر شد؛
یک روز به خانه آمد دیدم در فکر فرو رفته و خیلی گرفته است گفت مامان یکی از دوستانم شهید شده اند. گفتم داود جان مواظب خودت باش در جواب گفت فکر می کنی من این سعادت را دارم که شهید بشوم ...
کد خبر: ۴۲۸۵۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

شهيد محمدحسين شمس الديني احمدآبادي، هفدهم مهر 1348، در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش علي (فوت1359) كارگر موزاييك سازي بود و مادرش سكينه نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. سال 1367 ازدواج كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و سوم خرداد 1367، با سمت پيك گردان در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سر، دست، پا، شكم، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي خلدبرين زادگاهش به خاك سپردند
کد خبر: ۴۲۸۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

شهید خلیل کریم در یکم تیرماه 1366 بر اثر اصابت ترکش مین به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۸۴۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

شهید علی علومی
دوست داشت بچه ها در مراسم دعا و نماز شرکت کنند. برای این که تشویقشان کند، مسابقه می گذاشت. جایزه ای هم خودش برایشان می خرید و به آنها می داد.
کد خبر: ۴۲۸۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

آزاد سازی خرمشهر و نقش رزمندگان استان سمنان
غروب که شد، فرماندهان ارتش هم باورشان شد که خرمشهر آزاد شد؛ البته نه همۀ خرمشهر. خرمشهر بزرگ بود. دستور دادند که به سرعت یک واحد برود و جاده شلمچه به عراق را ببندد تا عراق از آن طرف نیرو نیاورد. نمی‌توانست از طرف اروند نیرو بیاورد. غروب به خرمشهر رسیدم. راه را بلد نبودیم. همین طور سوار شدیم. گفتیم الی‌الله. بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم. امن‌ یجیبمان را خواندیم. وقتی از گمرک رد شدیم، ترسیدیم. نمی‌دانستیم کجاییم. حواسمان بود که نزدیک عراقی‌ها هستیم.
کد خبر: ۴۲۸۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن اخلاقی
بین همه ی برادرهام شهید خیلی آرام و دوست داشتنی بود . خیلی رفتارش خالص بود و به وضع ظاهریش خیلی میرسید . با اینکه اون زمان این چیزها بین مردم باب نبود . برادرم با اینکه بسیجی بود خیلی به آراستگی اش اهمیت می داد . وقتی هم دردو بیماری داشت ، خیلی کم پیش میومد که تو خونه مطرح کنه . بچه ی مظلومی بود .
کد خبر: ۴۲۸۴۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰

شهید عباس علومی
گفت:«داشتیم پرچم نصب می کردیم، چند تا از همسایه ها دور هم نشسته بودن و پشت سر یک نفر غیبت می کردن. هر کاری کردم نشنوم نشد».
کد خبر: ۴۲۸۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰

شهید ابوالفضل علائیان
مربی مان قبل از بازی از همه ما می خواست تا در بازی از هر گونه تنش و برخورد پرهیز کنیم. از همه بچّه ها صبورتر و آرام تر ابوالفضل بود. اگر توی بازی برخوردی پیش می آمد، او پا در میانی می کرد و طرفین را به گذشت و آرامش دعوت می کرد.
کد خبر: ۴۲۸۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

آن شبی را که قرار بود همه ی اعضاء خانواده برای لبیک گفتن به پیام حضرت امام عازم جبهه شوند . همگی نشسته بودیم و برای دفاع در خانه جمع شده بودیم. حاج حسن مظفر ناگهان رو کرد و گفت: در هنگامی که چشمان مهربانش که برقی از رشادت داشت
کد خبر: ۴۲۸۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

شهید حسین جعفر نیا در بیست و نهم آبان ماه 1361 در منطقه گیلان غرب به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۸۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

خاطرات خودنوشت سهید امامعلی سبزی (1)
در آن لحظاتی که فقط و فقط خدا بود که ما را نجات داد. ما برگشتیم ولی باید بگویم این مأموریت بیشتر از آنکه از لحاظ شناسایی منطقه برایمان نفع داشته باشد، شناخت خدا بود با عمق وجود.
کد خبر: ۴۲۸۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

خاطراتی از شهید «احمد نورمحمدی چناری»؛
پزشکان قسمتی از ماهیچه و پوست ساق پایش را به پاشنه پیوند داده بودند، می خندید و می گفت هیچ کدام از شماها روی پاشنه پاهاتان مو ندارید، ولی من دارم و این سوغات جبهه است.
کد خبر: ۴۲۸۲۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۸

با رزمندگان حالتی دیگر داشت . به آنها عشق می ورزید و همیشه حال آنها را مد نظر قرار می داد. معتقد بود: این بچه ها (رزمندگان) آبروی اسلام را حفظ می کنند و اینها امیدهای امام عزیز هستند.
کد خبر: ۴۲۸۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۷