مرتضی آقاعلیخانی، هفتم شهریور ۱۳۵۰، در روستای خیارج از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش سلیمان، کشاورزی میکرد و مادرش خدیجه نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی و یکم فروردین ۱۳۶۷، در شیخمحمد عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۸۴۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
زندگینامه
بابک کبودوند، بیست و پنجم شهریور ۱۳۴۹، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، کارمند بود و مادرش طیبه نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته ریاضی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی و یکم فروردین ۱۳۶۷، در شیخمحمد عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
کد خبر: ۴۵۸۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
مسئول کنگره ملی شهدای گمنام و جاویدالاثر کشور از خدماترسانی ۲۳۰ خادمالشهدا در مراسم وداع و تشییع ۱۵۰ شهید دوران دفاع مقدس خبر داد.
کد خبر: ۴۵۸۱۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
معرفی شهدای تیرماه استان کرمانشاه (116)؛
خدای من! معبودا! تو خود شاهد باش که با عشق و علاقه فراوان به سویت مهاجرت کردم از تمامی تعلقات دنیوی و لذات و خوشی های آن گذشتم و خالصانه با یک هدف به سویت حرکت کردم و آن هدف انشاالله لقای توست.
کد خبر: ۴۵۸۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان گیلان با اشاره به تدوین دانش نامه دفاع مقدس استان گیلان گفت: برای این منظور یکهزار و 25 مدخل گردآوریشده است.
کد خبر: ۴۵۸۰۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۴
زندگینامه
با رو خوانی قرآن آشنا شده بود و هر روزکه می گذشت به یادگیری آیات نورانی کلام حق بیشترعلاقه مند می شد...
کد خبر: ۴۵۷۶۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
خاطره
مدتی بود که با زن یکی از همسایه ها کدورتی در بین ما به وجود آمده بود و رضا اشتباهی آش را به خانه آنها برده بود.آنها آش نذری را گرفته بودند وکاسه راپر از شکلات وپنیرمحلی که ازروستا برایشان آورده بودندکرده بودو همین کار رضا باعث آشتی ما شد.
کد خبر: ۴۵۷۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
خاطره
هر از گاهی قرآن را بر می داشت و آیاتی از این کتاب آسمانی را بسیار عاشقانه و علاقه مندانه برایم تلاوت می کرد که هر گز آن لحظه ها را فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۴۵۷۶۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
شهید «حسین یزدی» از نوجوانان دلی شهر ری شهرستان تهران بود که با سمت امدادگر در فکه در بیست و سوم اسفند 1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر شهید شد.
کد خبر: ۴۵۷۶۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
خاطره
در جوابم گفت دوست ندارم در بین بچه هایی که همه آنها کفش کهنه به پا می کنند من کفش نو داشته باشم...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
خاطره
از اینکه بدون روسری عکس انداخته بود خود را در برابر خدای بزرگ گناه کار می دانست.بعد از لحظاتی سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدای بزرگ کاری بکن که آن عکس ها بسوزند و دیگر ظاهر نشوند...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
زندگینامه
در کلاس های حفظ و قرائت قرآن کریم که در مسجد محل برگزار می شد شرکت می کرد.از همان کودکی خیلی از سوره های جزء 30 را حفظ کرده بود و با روخوانی قرآن آشنا شد...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
زندگینامه
از چند روز قبل،مدام درباره جبهه و جنگ حرف می زد.از شهادت و جانبازی سوال می کرد.انگار به او الهام شده بود که چند روز بیشتر در این دنیا مهمان نیست...
کد خبر: ۴۵۷۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
اردوهای یک روزه دانش آموزی طعم جبهه با همکاری ادارات کل آموزش و پرورش شهر و شهرستانهای استان تهران و بنیاد علوی برگزار میشود.
کد خبر: ۴۵۷۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
وصیت نامه شهید ایرج اعتدادی
ایرج اعتدادی، بیست و پنجم خرداد ۱۳۵۰، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش غلام، راننده اداره آبیاری بود و مادرش حوریه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته برق بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ۱۳۶۶، در پنجوین عراق توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۷۲۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
خاطره
صدای مهیبی آمد .شیشه های مدرسه را در هم ریخت همه ی بچه ها جیغ می کشیدند و از کلاس درس بیرون می آمدند،دودسیاهی نصف آسمان شهر را فرا گرفته بود و دود از محله خودمان بلند می شد...
کد خبر: ۴۵۷۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
خاطره
چهارروزاز ماه مبارک رمضان راروزه گرفته بود.شب پنجم حال و هوای خاص خود را داشت و می گفت و می خندید. جلو آینه خود را مرتب می کرد...
کد خبر: ۴۵۷۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
دانش آموزان مدرسه روستای اسفجین از موزه نفیس شهدای زنجان بازدید کردند.
کد خبر: ۴۵۷۰۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۳
دانش آموزان مدرسه روستای ملالر از موزه نفیس شهدای زنجان بازدید کردند.
کد خبر: ۴۵۷۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
خاطره
روزی او را به خاطر انجام کاری به خانه مادرم فرستادم خیلی زود برگشت.با دوچرخه دوستش رفته بود و از اینکه در بین راه توانسته بود به یک پیر زن در بردن وسایل او به منزلش کمک کند در پوست خود نمی گنجید...
کد خبر: ۴۵۷۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲