نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - بمباران
زندگینامه
زمانی که گروهک های ضد انقلاب در منطقه حضور داشتند همواره مخالف سر سخت آنها بود و همیشه شعارهای عوام فریبانه آنها را که بر روی در و دیوار مسجد روستا می نوشتند،پاک می کرد...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

خاطره
از اینکه بدون روسری عکس انداخته بود خود را در برابر خدای بزرگ گناه کار می دانست.بعد از لحظاتی سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدای بزرگ کاری بکن که آن عکس ها بسوزند و دیگر ظاهر نشوند...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

زندگینامه
در کلاس های حفظ و قرائت قرآن کریم که در مسجد محل برگزار می شد شرکت می کرد.از همان کودکی خیلی از سوره های جزء 30 را حفظ کرده بود و با روخوانی قرآن آشنا شد...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

زندگینامه
از چند روز قبل،مدام درباره جبهه و جنگ حرف می زد.از شهادت و جانبازی سوال می کرد.انگار به او الهام شده بود که چند روز بیشتر در این دنیا مهمان نیست...
کد خبر: ۴۵۷۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

زندگینامه
متین و آرام بود،عفت و پاکدامنی را از محیط خانواده و روستا به ارث برده بود. باهمه به نرمی و عطوفت رفتار می کرد...
کد خبر: ۴۵۷۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۶

زندگینامه
نمازو روزه اش قضا نمی شد و از زمانی که به سن تکلیف رسیده بود واجبات دینی را به جای می آورد و در فصل بیکاری بیشتر اوقات را در مسجد سپری می نمود...
کد خبر: ۴۵۷۲۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۶

خاطره
با وجود اینکه چشمانش از بینایی کافی برخوردار نبود،خیاطی می کرد و یا برای رزمندگان جوراب ودستکش وشال گردن می بافت و میگفت:این تنهاراهی است که من می توانم دَینم را به کشورم ادا کنم...
کد خبر: ۴۵۷۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

حاطره
صاحب کارش به تندی با آنها برخورد و آنها را از در مغازه می راند . در این حال شهید ساندویجی به آن بچّه می دهد و به صاحبکارش می گوید، قیمت آن را از دستمزدش کم کند...
کد خبر: ۴۵۷۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

خاطره
معلم دستور داد تا در سرمای شدید زمستان دستهایشان را در برف قرار دهند.تنبیه سختی بود،من هم جزو دانش آموزان خاطی بودم. رعب و وحشت فضای مدرسه را فراگرفته بود،کسی جرأت حرف زدن نداشت. این خبر به عمویم (شهیدحسین شاه ویسی) رسید...
کد خبر: ۴۵۷۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

زندگینامه
مسلم طباخ‌حسینی، بیست و پنجم خرداد ۱۳۰۱، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدحسین و مادرش زینب‌خاتون نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. آشپز بود. سال ۱۳۱۹ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و هفت دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. شانزدهم اسفند ۱۳۶۳، با سمت آشپز در بمباران هوایی سرپل‌ذهاب بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۷۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

زندگینامه
اهالی محل او را به عنوان انسانی پاک و معتقد می شناختند.حتی در بین نمازگزاران مسجد محل نیز مورد قبول همه بود...
کد خبر: ۴۵۷۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

زندگینامه
عضوانجمن اسلامی وشورای اسلامی شهربودوبه همراه مسئولین شهردرتأمین نیاز محرومین تلاش می کرد...
کد خبر: ۴۵۷۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

زندگینامه
از زمانی که خود را شناخت وارد بازار کار شد.با همه مهربان بود و اخلاق نیکش او را از دیگران متمایز نموده بود...
کد خبر: ۴۵۷۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

زندگینامه
مدافع نظام و انقلاب بود و با رزمندگان سپاه اسلام به صورت غیر رسمی همکاری می کرد...
کد خبر: ۴۵۷۱۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

خاطره
هر وقت برای اقامه نماز آماده می شدم در کنارم حاضر می شد و با من رکوع و سجود را انجام می داد.با وجود اینکه مدرسه نرفته بود ولی با رسیدن به سن تکلیف نماز خواندن را کاملاً یاد گرفته بود و به تنهائی نماز را اقامه می کرد.
کد خبر: ۴۵۷۰۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۳

خاطره
غفور هر روز برای اوغذا می برد،وقتی به او گفتم چرا این کار را می کنید؟در جواب گفت:آقا از دستمزدم کم بکنید!غافل از این است که اگر این رویه را ادامه دهد دیگر دستمزدی باقی نمی ماند...
کد خبر: ۴۵۷۰۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲

زندگینامه
در نقاشی ساختمان استاد ماهری بودودر سال 62 پروانه اشتغال این حرفه را از شهرداری بانه اخذ نمود.روز به روز وضع کسب و کارش بهتر می شد و به آینده امیدوارتر...
کد خبر: ۴۵۷۰۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲

خاطره
هر چند وقت یکبار از تاریکی شب استفاده می کرد و مقداری مایحتاج زندگی را بر می داشت و به در خانه ی آنها می برد و تقدیم می کرد.
کد خبر: ۴۵۷۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲

زندگینامه
با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت یگان پیشتازان لشکر 28 پیاده ی کردستان در آمد و بعد ها عضو پیشمرگان مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق شد...
کد خبر: ۴۵۷۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲

خاطره
از پس اندازی که داشت و می خواست تا درآینده با آن ماشین بخرد،هزینه بیمارستان را تقبل می کند و از خرید ماشین صرف نظر می کند.
کد خبر: ۴۵۷۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲