خاطرات شفاهی جانباز ۷۰ درصد
جانباز ۷۰ درصد نظر امامی میگوید: زمان جنگ با وجود اینکه دبیر آموزش و پرورش بودم اما چون همسرم حامی و پشتیبان خوبی برای خود و فرزندانم بود، همراه تعدادی از همکارانم و چند پاسدار هدایای مردمی را به کردستان بردیم که در حلبچه شیمیایی شدم، همچنین در بمباران شهر ایلام چشم راستم را از دست دادم و دیگر چشمم هم آسیب دید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۹۶۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
خاطرات پرستار دوران دفاع مقدس و همسر جانباز ۷۰ درصد
«شمسی بیات» از امدادگران و پرستاران دوران سال دفاع مقدس در گفت و گو با نوید شاهد گفت: آن زمان همه ما با چادر کار میکردیم و با خود میگفتیم ما که چادر بر سر داریم و از آن لذت میبریم پس چرا این رزمندگان مجروح با اشاره و یا با صراحت به ما میگفتند چادر شما از خون ما ارزشمندتر است و باید از آن حفاظت کنیم.
کد خبر: ۵۷۹۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۷
گفتگوی اختصاصی با نوید شاهد البرز
جانباز هفتاد درصد «محمدعلی دیداری» بیان کرد: «فرزندانم گاهی میپرسند: چرا فلان کس که جبهه نبوده این قدر ثروتاندوزی کرده و از مواردی بهره برده است و شما نه؟! من هم توضیح میدهم که خیلی چیزها برای من فراهم بوده و من نخواستم. من خودم میدانم و خدا، و کاری به دیگران ندارم چون با خدا معامله کردهام.»
کد خبر: ۵۷۹۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
گفتگویی با همسر جانباز هفتاد درصد در روز پرستار
«سیده زهرا حسینی» گفت: «وقتی سختیهای خود را با مصیبتهای حضرت زینب(س) مقایسه میکنیم، آرام میشویم و میبینیم در مقابل ایشان ما کاری نکردهایم. همیشه از صبر و استقامت حضرت زینب(س) الگو گرفتیم و با دل و جان مانند حضرت زحمت میکشیم.»
کد خبر: ۵۷۹۵۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۷
یکی از جانبازان 70 درصد استان زنجان می گوید: برای بازدید به موزه دفاع مقدس تهران رفته بودم که در قسمتی منطقه مینگذاری شده را طراحی کرده بودند و به صورت مجازی، مین در آن لحظه منفجر میشد. همین فضا و آن صدا و حس و حال مرا به لحظه مجروحیتم برد و بیهوش شدم.
کد خبر: ۵۷۹۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۷
تاریخ شفاهی همسران شهدا
همسر جانباز شهید «سید عباسعلی مرتضوی» نقل میکند: «عباسعلی به مردم خیلی خدمت میکرد. همیشه به فکر نیازمندان بود، با اینکه ما پنج فرزند در خانه داشتیم، باز هم به فکر دیگران بود. او لیاقت شهادت داشت.»
کد خبر: ۵۷۹۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با همسر بزرگوار شهید «عبدالمنان جعفری» شهید مدافع سلامت میباشد که سالهایی را با خدمت خالصانه در آموزش و پرورش سپری کرد و سرانجام پس از تحصیل و خدمت در بخش پزشکی تخصص کودکان، در زمان کرونا به شهدای سلامت پیوست. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۹۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با مادر بزرگوار شهید «علی قاسمی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۹۴۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان گفت: جشنواره هنرهای تجسمی بهترین فرصت برای شکوفایی استعداد هنرمندان است از اینرو همه هنرمندان بشتابند تا در رکاب شهدا در این جشنواره به رقابت بپردازند.
کد خبر: ۵۷۹۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر گرانقدر شهید «علی شالی» در مصاحبه ای به بیان خاطرهای از فرزندش که کتاب میفروخت تا رنگ اسپری جهت دیوارنویسی علیه رژیم شاهنشاهی بخرد، پرداخته که شما را به تماشای قسمتی از فیلم مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۵۷۹۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «مهدی رحمانی»، عدم اطلاع داشتن از فرمانده بودن فرزندش در ادوات تیپ 8 نجف اشرف را روایت میکند که از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این مصاحبه باشید.
کد خبر: ۵۷۹۳۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «مهدی رحمانی»، طی مصاحبه ای از خوابی پرده بر میدارد که با شهادت فرزندش تعبیر شد، از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این مصاحبه باشید.
کد خبر: ۵۷۹۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر بزرگوار شهید «محمد ثقفییزدی»، طی مصاحبه ای نحوه آخرین وداع پسرش با خانواده و دوستان جهت اعزام به جبهه با مضمون دیگر برنخواهد گشت را روایت میکند که شما را به تماشای قسمتی از این فیلم مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۵۷۹۳۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
مادر بزرگوار شهید ««محمد ثقفییزدی»، طی مصاحبه ای، آمدن چند قطعه از پیکر مطهر فرزندش و شناختن پیکرش از دندان را روایت میکند که شما را به تماشای قسمتی از این فیلم مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۵۷۹۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲
در آستانه روز پرستار و سالروز ولادت حضرت زینب(س)، جانباز ۷۰ درصد بصیر، «محمدعلی رحیمیشال»، در گفتگویی گریه کردن پرستار از مجروحیتش در حین پانسمان کردن و دلداری دادن به ایشان با یادآوری ایثار و ازخودگذشتگی قمر بنی هاشم(ع) را روایت میکند که از شما دعوت میکنیم نظارهگر قسمتی از فیلم این مصاحبه باشید.
کد خبر: ۵۷۹۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
گفتگو با پدر شهید «محمد فخاری»
پدر شهید «محمد فخاری» میگوید: «حالت خواب و بیداری داشتم و در همین حال کسی درِ خانه را زد. با خود گفتم: چه کسی این موقع در میزند؟ آخر مهمان و این موقع؟! صدایی توی اتاق پیچید، شاید هم در درون من ندایی گفت: کسی که در میزند، حضرت زهرا(س) است، آمدهاند که در مراسم شهید شرکت کنند. همان لحظه عطر خاصی تمام فضای خانه و اتاقها را گرفت.»
کد خبر: ۵۷۹۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
به مناسبت هفته دانشآموز، ویژهنامه شهید «سعید حُسنان» شامل زندگی، خاطرات، تصاویر، دستنوشته، پوستر و فیلم مصاحبه با خانواده شهید برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۹۱۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۲
مادر شهیدان طهماسبیپور
همزمان با راهپیمایی مردم ایلام به مناسبت سالروز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ حزب بعث در اقدامی ددمنشانه شهر ایلام را بمباران کرد که منجر به شهادت ۳۷ تن از مردم بیگناه این شهر شد که در میان آنها شهدای دانشآموز نیز به چشم میخوردند. نوید شاهد ایلام جهت بزرگداشت نام و یاد شهدای دانشآموز به سراغ مادر شهیدان طهماسبیپور که خود نیز از جانبازان ۷۰ درصد است رفته، که این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۷۹۱۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۱
گفتگویی با مادر شهید «حمید پوربابایی»
مادر شهید «حمید پوربابایی» میگوید: فرزندم حمید دانشآموز کلاس اول راهنمایی بود. تابستان بود و مدرسهاش تو این ایام تعطیل بود برای همین تصمیم گرفت که به همراه دخترم و دامادم به چابهار برود. هیچکس از این موضوع اطلاع نداشت که برای جبهه به آموزشی بسیج رفته است.
کد خبر: ۵۷۹۰۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۹
مادر شهید «ابراهیمعلی ربیعینژاد»:
«برای رفتن به جبهه از من اجازه گرفت، اما من مخالفت کردم و گفتم نرو. اما ابراهیم گوشش بدهکار نبود مدام اصرار میکرد به جبهه برود. یک روز عصبانی شدم و گفتم ابراهیم یک بار دیگر اسم جبهه را بیاوری دیگر لباسهایت را نمیشورم. اما ابراهیم هیچ جوابی نداد به بیرون از خانه رفت و دوباره شب به خانه آمد. گفت مادر جان با من که قهر نیستی. گفتم نه عزیزم. گفت مادر جان سبزی داریم بخورم؟ گفتم بله سبزی هم داریم. پسرم عاشق سبزی بود ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «ابراهیمعلی ربیعینژاد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۹۰۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵