شهدای شاخص
شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۳
در سپیده دمی که نوای دلنشین اذان ،بشارت صبحی دل انگیز را می داد و کروبیان بارگاه قدس،با شبنم باور وضو می ساختند تا دو رکعت از نماز آفرینش را اقامه کنند .در خانواده سیدی از سلاله زهرا(س) پیک سحر مژده شکفتن غنچه ای را می داد که در آینده سروی طناز و سرداری سرافراز خواهد شد. نامش را سيد محمد حسين گذاشتند به اين اميد كه بتواند ياور حسين سرور و سالار شهيدان اسلام باشد .


نام شهید: سیدمحمدحسين غيب‌پرور

نام پدر :سیدعزيزاله

تاريخ‌تولد  :1340/05/2

محل‌تولد  :دهنوكهكيلويه

 تاريخ شهادت  :63/02/16

مسئولیت: قائم مقام سپاه دهدشت و جانشین گردان

زندگینامه

شهيد سيد محمد حسين غيب پرور فرزند سيد عزيزالله در سال 1340 در دهنو يكي از روستا هاي سرفارياب در خانواده اي كه از لحاظ مادي فقير ولي از لحاظ معنويات غني به جهان چشم گشود ايمان به خدا و عشق به ائمه و به وي‍‍ژه به شهيد كربلا ابا عبدالله الحسين (ع)از ويژگي هاي خاص شهيد بود و از همان آغاز تولد طعم تنگدستي و فقر را با وجودش به همراه آورد چرا كه پدرش مردي روشن دل از تبار غيور مردان پيشه صدق و صفا و ايمان بود كه ذره ذره وجودش را وقف خدا نمو و خواهد نمود تا بدين سان معاش  خانواده خود را با كشاورزي و كارگري بدست مي آورد فقط از خدا كمك مي خواست غيب پرور در چنين خانواده اي رشد كرد و از همان اوايل كودكي با تربيت پاك كربلا طعم شهادت را از چشمه فيض شهادت چشيد چرا كه در اين مدت خداوند او را به بلاها و مشكلات دچار كرد تا در سختي هاي زندگي آبديده گرددو به فيض شهادت نائل شود . شهيد غيب پرور دوران ابتدائي را با مشكلات فراوان در سرفارياب به پايان رساند و سپس براي ادامه تحصيل به شهرستان دهدشت هجرت كرد ولي بر اثر فقر مادي خانوادگي و مشكلات ديگر زندگي ترك تحصيل كرد و به ده خود بازگشت و به مدت يك سال به پدر و مادرش در كارهاي كشاورزي و دامپروري كمك مي كرد و چون سيستم آموزش و پرورش تغيير كرد پنجم ابتدائي نظام جديد را مجدداً گذرانيد و سال بعد به دهدشت عزيمت نمود و در مدرسه راهنمائي تحصيلي طالقاني (كيوان) مشغول تحصيل شد و پس از دوران راهنمائي به هنرستان صنعتي دهدشت راه يافت . با طلوع صبح صادق انقلاب و با نداي عصاره انسانيت معاصر گمشده قرن حاضر امام خميني كه فرياد برآورد اي شبانيان كه قرن هاست در زنجير ستم شاهان اسيريد به پا خيزيد و طومار حكومت جلادان را به هم بپيچيد شهيد غيب پرور فعاليت هاي انقلابي را در زمان خفقان رژيم شاهنشاهي با لبيك گفتن هل من ناصر ينصرني حسين زمان و رهبر كبيرش در شهرستان دهدشت در زمان طاغوت در ديگر صحنه ها ي استمرار بخشيد شهيد غيب پرور به فرمان امام امت با جو سياسي كه در نظام جديد بود با نهايت كوشش فعاليت خود   را انجام مي داد و در تظاهرات و راهپيمائي ها شركت مي كرد و به اين ترتيب در اوايل اوج گيري و پيروزي انقلاب اسلامي ضمن ادامه تحصيل كما في سابق تابستانها جهت امرار معاش و كمك خانواده و به دست آوردن هزينه اي جهت ادامه تحصيل به شيراز براي كارگري مي رفت و در زماني كه در بسيج به فرمان امام تشكيل شد با عده اي از برادران وارد بسيج سپاه دهدشت و در همين اوايل كه تازه جنگ بر ما تحميل شده بود به اتفاق عده اي از برادران رزمنده به جبهه اعزام مي شود و به ماهشهر مي روند مدت پانزده روز در آنجا مهمات به جبهه انتقال مي دادند و هيچ موقع احساس خستگي  نمي كرد وي اصرار زيادي داشت كه به خط مقدم جبهه برود و به فرماندهان نظامي بارها مي گفته بگذاريد ما به خط مقدم جبهه برويم ولي آنها مي گفتند چون شما دانش آموز هستيد بايد به شهرستان برگرديد و در سنگر مدرسه فعاليت نمائيد و بالاخره بعد از 20 روز ماندن در آنجا با روحي افسرده به دهدشت برگشت و مشغول ادامه تحصيل شد با عشق و علاقه و شوق فراواني كه به سپاه داشت در سال 1359 ضمن تحصيل در سال چهارم هنرستان عضو هيئت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت در آمد و تا در كنار سنگر مدرسه به همسنگران خود در سنگر پاسداري از انقلاب اسلامي كمك كرده باشد زماني وارد سپاه گرديد كه درگيري خوانين از يك طرف و گروهاي ضد انقلاب از طرف ديگر و جنگ تحميلي از طرفي به جمهوري اسلامي حمله ور شده بودند و او كار خود را آغاز كرد و نيز در همين سال موفق به اخذ ديپلم گرديد و در سال 1360 با شوق و اشتياقي كه به جنگ با متجاوزين بعثي داشت با عده اي از برادران پاسدار همچون همرزم شهيد عنايت الله پيكانيان عازم جبهه شد و در عمليات بزرگ طريق القدس كه كه منجر به فتح بستان شده و شجاعانه و با ايثار وصف نشدني در مصاف با مزدوران جنگيد و پس از پايان عمليات به علت التهام ماموريت به سپاه دهدشت بازگشت نمود و افسوس مي خورد كه چرا شهيد نشده شايد تقدير الهي اين بود كه بماند و براي اسلام بيشتر خدمت كند . شهيد غيب پرور با اخلاص و صداقتي كه داشت و با محبوبيتي كه نزد برادران پاسدار داشت تصميم گرفته شد كه او را به سمت مسئول امور مالي پايگاه برگزيند و با جديت و پشتكاري كه داشت شبانه روز كار مي كرد و هيچ گاه ابراز خستگي نمي كرد شهيد غيب پرور با وجود تنهايي در انجام وظيفه در اين قسمت يك لحظه اوقات براي خود نمي خواست و هميشه مشغول انجام وظيفه بود ولي از آنجائي كه در تمام زمينه ها الگو و مربي بود با وجود نداشتن وقت و احساس مسوليت در انجام وظايف محوله تصميم گرفت تا به سفارشات پيامبر اكرم (ص) در زمينه ازدواج عمل كند و به قول آن بزرگوار نصف ديگر ايمانش را حفظ كند لذا در سال 1362 با خواهران يكي از برادران پاسدار كه نسبت فاميلي با وي داشت ازدواج كرد كه پس از ازدواج مدتي در كنار پدر و مادرش در ده و سپس بر اثر موقعيت كاري خويش وي را به دهدشت انتقال داد . بعد از يك سال بار ديگر در صداقتي كه در وجود او نهفته است فرماندهي سپاه دهدشت تصميم گرفتند او را به عنوان قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت برگزينند ولي ميگفت كه من لياقت چنين مسوليتي را ندارم و كوچكتر از آنم كه چنين مسوليتي را بپذيرم ولي چون تكليف بود و حكم ولايت بر او ايجاب مي كرد كه بپذيرد و و در اين مدتي كه قائم مقام سپاه بود با اخلاص و صداقت بيشتري خدمت ميكرد ولي چون روح شهادت طلبي و عشق به لقا ء الله در او زياد بود بارها مي خواست كه به جبهه برود ولي بنا به دلايلي از جمله احساس نياز و همچنين ضرورت وجود وي در پايگاه موافقت نمي شود تا بالاخره خداوند ميدان را در مورخه 62/11/15 براي او باز مي كند و او از زندان دنيا رها مي شود و به سوي جبهه مي رود وي از دنيا و ميدان وسوسه شياطين فاصله گرفت و و به خدا نزديك شد ناظر اين صحنه حكومت به سوي جبهه خوب مي داند كه وي در چه حالي بود او بايد چنين بود زيرا چنين سالهايي را كه طلب مي كرد نزديك شده بود و در پي بدست آوردن آن بود شهيد غيب پرور پس از پيو ستن به صف مجاهدان راسخ خدا در عمليات بزرگ خيبر شركت مي كند و از سردمداران و پرچم داران آن عمليات بود همچنين عمليات خداوند لطف خود را شامل حالش مي كند و مجروح مي گردد و مدتي در بيمارستان بستري بود و سپس به خانه باز مي گردد و بعد دوباره عازم جبهه مي شود و در تاريخ 63/2/16 در پاسگاه زيد عراق دعوت حق را لبيك مي گويد و با 4 عمليات عظيم مصادف با ولادت ابوالفضل عباس خالصانه به سوي معبودي كه سالها به دنبالش بود مي رود آري شهيد غيب پرور با نام حسين به دنيا آمد و در جستجوي فرزندش مهدي صاحب الزمان (ع) و سرانجام مهدي گويان به اجداد مهدي پيوست.

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده