شهدای شاخص
سه‌شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۲
در خرداد سال 1340در يك خانواده متوسط عشايري از طوليان و در چادر سياه و در دامان مادري پاكدامن از سلاله زهرا(س)ديده به جهان گشود ،ايام كودكي را مثل ديگر بچه هاي عشايري در ميان كوه ودشت و صحرا گذراند و در طبيعت آزاد رشد و نمو كرد .

نام شهید: عنایت اله پیکانیان


تاریخ تولد : 1340


محل تولد: دهدشت


تاریخ شهادت: 10/9/60


محل شهادت: طريق القدس

زندگینامه

بنام الله دارنده و بوجود آورنده هستي،آنكه از اول بود و تا ابد هست.و بنام محمد(ص) پيامبر و بهترين مخلوقش.

در خرداد سال 1340در يك خانواده متوسط عشايري از طوليان و در چادر سياه و در دامان مادري پاكدامن از سلاله زهرا(س)ديده به جهان گشود ،ايام كودكي را مثل ديگر بچه هاي عشايري در ميان كوه ودشت و صحرا گذراند و در طبيعت آزاد رشد و نمو كرد تا اينكه روانه مدرسه شد و در دبيرستان قريه طوليان از توابع شهرستان دهدشت مشغول به درس خواندن شد و با وجود بودن مشكلات متعدد در سر راه ،به هر صورت دوره دبستان را گذراند و به دوره راهنمايي وارد شد اين دوره را در مدرسه كيوان (طالقاني) دهدشت گذراند كه به دبيرستان راه يافت ودر دبيرستان دكتر شريعتي دهدشت با وجود مشكلات زندگي و نداشتن منزل سپري كرد هر روز كه از سنش مي گذشت با مسائل مملكتي و ميهني برخورد و آگاهي بيشتري پيدا ميكرد .خصوصاً كه در دوره اواخر تحصيلي اش تاريخ كشور در حال ورق خوردن بود و او با تمام شور و شوق جواني كه خود عامل مهم تحرك است با برخورد با چنين دوراني سخت در عمق فرو رفته و با ديگر دوستان و هموطنانش انفجار بزرگي را تدارك ميديد  كه بوسيله آن كاخ طاغوت و طاغوتيان را زير و رو و در دروازه هاي بزرگ و طلايي تمدن غرب شاهنشاهي را نابود و متلاشي ميكرد .وي همان طوري كه ياد آوري شد و خداوند هم برنامه عمرش را تنظيم كرده بود در اوج نشاط جواني و بهار زندگاني با ديگر هموطنانش كانون گرم انقلاب را گرمتر مي كرد انقلابي كه اولش با تولد او و نهايتا با خون خود و همسالانش در اواخر عمرش بثمر رسيد .در آخرين سال تحصيلي با بوجود آمدن اولين گروه بسيج محلي در آن شركت كرده و دوره آموزشي آن را گذراند و با ديگر جوانان به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب مشغول شد.در همان سال تحصيلي، يعني سال 60-59 كه با بسيج همكاري ميكرد اكثراً لباس نظامي مي پوشيدو بي اندازه طريقه نظامي گري را دوست مي داشت تا جائيكه كه بچه هاي همكلاس اش او را اغلب سركار خطاب ميكردند. شهيد كار و فعاليت را بي اندازه دوست مي داشت در موقع فراغت از درس وتعطيلات كه به خانه مي آمد،حتي در بين راه بيكار نمي نشست هميشه به دوستان و وابستگان كمك مي كرد و در فعاليت هاي دسته جمعي بسيار فعال و جذاب بود ورزش را هم بي اندازه دوست مي داشت در بازيهاي فوتبال و واليبال شركت مي كرد .در كاشتن گياه و سبزيجات علاقه خاصي داشت ،كار كردن وبنايي را هم خيلي دوست داشت .در اين زمان لشكريان صدام به دستور اربابش آمريكا به كشور ما حمله و قسمتهاي زيادي از آن را به آتش كشيده بودند و چون هدف بسيج آمادگي نيروها در مقابل صدام بود ايشان با علاقه زياد به جنگ و جبهه به تمرينهاي نظامي مي پرداختند.يكي از دوستانش مي گويد:« يك شب به رزم شبانه رفته بوديم دو گروه شديم يك گروه بعنوان حمله كنندگان وعده ديگر محاصره شدگان بودند ،او جزو حمله كنندگان و من جزو محاصره شدگان بودم،وقتي ما را گرفتند مي گفت:اي كاش اين مانور حقيقت داشت و شما هم بعثيان مي بوديد در چنگ ما اسير »در مسائل انقلاب و دين و كشور تعصب بخصوصي داشت .در اولين فرصت فراغت از تحصيل بعد از اخذ ديپلم اقتصاد در خرداد ماه سال 1360 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت شد تا آنكه در نظرش بود و سپاه را بهترين نهاد جوشيده از بطن انقلاب مي دانست و شايد به عقيده اش بهترين جاي خدمتگزاري به انقلاب و پاسداري از آن بود جامه عمل بپوشاند .بعد از ورود رسمي به سپاه با شور و شوق زيادي به فعاليت پرداخت و در قسمتهاي مختلف سپاه بدر عمليات و روابط عمومي و گروه فرهنگي و چند روز آخر را در قسمت عضوگيري براي سپاه به انجام وظيفه مشغول بود تا اينكه در محرم همان سال همزمان با عاشوراي حسيني با علاقه زياد داوطلبانه به هدف بيرون كردن صداميان از خاك وطن عزيز روانه جبهه هاي جنگ شد و به سوي غرب كشور روانه شد.بالاخره پس از سپري كردن حدود يك ماه در جبهه ها و مبارزه با صداميان شبي در حمله طريق القدس و آزادسازي بستان و قسمتهايي از خاك وطن اسلامي سرانجام آنطور كه همسنگرانش گفتند:در حين حمله در شامگاه روز دهم آذر ماه شصت 10/9/60در همگام اداء فريضه مغرب به وسيله آتش خمپاره صداميان به محبوبش رسيد.     

روحش شاد و راهش پر رهرو باد  .      
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده