مختصری از زندگینامه و وصیتنامه روحانی شهید عبدالرضا خورشيدىآزاد
نام شهید : عبدالرضا
نام پدر : یدالله
تاریخ تولد : 1347
محل تولد : گچساران
شغل : روحانی
تاریخ شهادت : 65/2/12
محل شهادت : فکه
زیارتگاه :گلزار شهدای گچساران
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه
انقلاب اسلامي چون سيلي خروشان از ميان توطئه ها و ترفندهاي استكبار جهاني و ايادي داخلي اش گذشته و چون متكي به خدا و معتقد به خدا و معتقد به ولايت بوده هيچ قدرتي را ياراي مقابله با او نيست.
هم اينك زمين بهار انقلاب را شاهديم، امت اسلامي به بركت تبعيت از امامشان توطئه بمباران شهرها را نيز پشت سر نهاده و ميروند تا با در هم ريختن آخرين بقاياي رژيم پوشالي عراق براي هميشه به جهانخواران بفهمانند كه در افتادن با اسلام و خداوند راهي بجز ذلت و خواري ندارد. امت اسلامي با خداي خود پيمان بسته كه حتي به بهاي شهادت تمامي احادش دست از دين خدا بر نداشته و زير بار ذلت نرود و ما خوب مي دانيم كه اگر نبود نصرت خداوندي ملت از بند رسته ما به هيچ وجه قادر نبود در برابر توطئه هاي گوناگون بخصوص جنگ با رژيمي كه مسلح به پيشرفته ترين سلاحها است، ايستادگي نمايد. اين انقلاب خود را مرهون وجود پر بركت امام و روحانيت مي داند و روحانيون در برابر تمامي خاطرات پيشقدم بوده و با نثار جان خود درخت پر بار اسلام را آبياري نموده اند. شكنجه گاههاي رژيم شاه و سنگفرش خيابانها و جاي جاي جبهه ها از خون پاكشان مزين گرديده است و معمولا هر كجا بوئي از ظلم و ستم ديده شده قامت رساي عالمي مهذب و طلبه اي جانباز به اسلام خواهي برخواسته و در اين راه تا آخرين نفس به مقاومت پرداخته است. طلاب در حوزه هاي نمناك و در سخت ترين شرايط به تحصيل علم حقيقي مشغول بوده و مي كوشد تا از طريق علم دين به اسلام خدمت نمايد اما با اين وجود در تمام جبهه ها حضوري فعال دارد. روحانيون با تشكيل گردانهاي رزمي تبليغي پيوسته در خط مقدم به مصاف با دشمنان پرداخته و تا قبل از عمليات كربلاي 4و 5 فقط از حوزه عليمه قم بيش از هزار و دويست شهيد تقديم انقلاب اسلامي نموده اند و همواره بعد از هر عمليات حجره هاي مدارس علوم دينيه در قم و شهرستانها آذين بندي شده و كثرت شهداي حوزه هر دل سنگي را متاثر مي نمايد. اسماء مبارك طلبه هاي شهيد شهرستان گچساران برادران مرتضي پردال سيد يونس موسوي، مسعود خورشيدي ، علي اصغر تقوي ، عبدالرضا خورشيدي ، سيد ابوالحسن رضائي در كنار شهداي ديگرمان جلوه خاصي به حركت اسلامي در اين منطقه بخشيده است.و هم اكنون صحبت از زندگي طلبه شهيد عبدالرضا خورشيدي است، او كه قطره كوچكي از اقيانوس بيكران مقلدين حضرت امام خميني مدظله العالي است بسال 1347در شهرستان گچساران متولد شد و اوج رشد عقلي خود را در زمان شكوفائي انقلاب اسلامي باز يافت و خداوند چنان مصلحت ديد كه وي را نيز جزو دست اندركاران روحانيت و مقلد امام قرار دهد و او نيز در اين مسير گام برداشت با سن كم پيوسته در تلاش و جوشش انقلابي بسر ميبرد.در عمليات بدر به همراه تيپ المهدي توفيق شركت در جبهه يافته و بر اثر موج توپخانه رژيم يعثي صهيونيستي از ناحيه سر و كمر جراحاني برداشت كه تا روز شهادتش نيز از مداواي اين درد فارغ نگرديد، پس از شهادت برادرش مسعود ، بجاي وي در مدرسه رضويه قم به تحصيل پرداخته و عليرغم مدت كوتاهي كه در حوزه مشغول بود درس حقيقي را فرا گرفته و در فروردين 65عازم جبهه شده و در لشكر سيد الشهداء (ع)به عنوان طلبه رزمي تبليغي مشغول خدمت گرديد با شروع توطئه دفاع متحرك عراق كه رزمندگان به مبارزه بي امان با كفار بعثي شتافتند و عبدالرضا نيز در شب 13/2/65در منطقه عملياتي فكه به همراه گردانهاي عملياتي به دشمن يورش برده و بالاخره در كنار ميدان مين عراق بر اثر اصابت تركش تو ابتداعاً زخمي و سپس در همانجا به فيض شهادت نائل و بالاخره پيكر پاكش پس از يكماه بدست خانواده رسيده و در كنار پيكر پاك برادر طلبه اش مسعود به خاك سپرده مي شود.
آري او نيز به مانند بسياري از طلاب معتقد به تحصيل و جبهه و سربازي حجره و سنگر بود، معنويت حجره و سنگر در هم آميخته و او را بي قرار ساخته و تا آنجا كه هيچ عاملي نتوانست وي را از جبهه دور نگهدارد و سرانجام نيز چون برادر به ديدار معشوق شتافت. و مانند وي فراوانند طلابي كه درس آنها را از جهاد محروم نگردانيده و در واقع تحصيل و درس موجب نزديك شدن آنان به خدا ايشان شده و بدون كوچكترين توجهي در جنگ شركت فعال دارند.
وصیت نامه
بسمالله الرحمن الرحيم
فالذين هاجرو و اخرجوا من ديارهم و اودوا فى سبيلى و قتلوا و قتلوا لاكفرن عنهم سيئاتهم و
لادخلنهم جنات تجرى من تحتها الانهار توابا من عندالله و الله عبده حسن الثواب (سوره آلعمران آيه 195)
پس نان كه از وطن خود هجرت كردند و از ديار خود بيرون شدند و در راه خدا رنج كشيدند و جهاد كردند و كشته شدند همانا بديهاى نان را در پرده لحظه خود بپوشانيم و نها را به بهشتهايى كه از زير درختان ن نهرهاى ب جارى است دروريم اين پاداش است از جانب خداوند و خدا است پاداش و اجر نيكو.با حمد و سپاس خداوند بزرگ كه اين جهان را پديد ورده و نعمتهاى خود را براى زندگى جاندار شكار نموده و با سلام و درود فراوان بر منجى عالم بشريت مهدى (عج) فاطمه (س) و نايب برحقش امام خمينى و با سلام و درود بر كفرستيزان حق عليه باطل اين هميشه سنگرنشينان مظلوم.
شما ملت قهرمان ايران مىدانيد كه خداوند هميشه پشتيبان شما است پس چه غمى در دل داريد. شمائيد كه يارى دهنده خون سيدالشهداء مىباشيد - شما هستيد كه با دادن خون جوانهاى پاك در راه اسلام افتخار مىكنيد - شما ملت ايران هستيد كه هر موقع كه اين حكومت اسلام احتياج به كمك داشت يارى مىكنيد. با يك كلمه صحبت گوهربار امام امت همه سيلى پرعظمت به سوى جبههها شتافتيد به سخن امام خود، و يارى اسلام و همچنين گسترش مكتب به كشورهاى جهان شتافتيد خون اين شهداء همچون رودهاى از هم پراكنده است كه به رهبرى سيدالشهداء به همديگر مىپيوندد و مانند يك اقيانوس پر از خون هماهنگ مىشود. اما پدر و مادر عزيزم مىدانم كه شما براى من خيلى زحمت كشيدهايد اما من نتوانستم حتى يك ذره از ن را درك كنم اميدوارم كه مرا حلال كنيد و برايم طلب مغفرت از درگاه خداوند متعال بخواهيد مىدانم كه با دادن دو فرزند باز هم سرحال و سرافراز هستيد و هر موقعى ناراحت مىشويد صحنه كربلا را در نظر بگيريد ن لحظهاى كه امام حسين (ع) با دادن سه فرزند نوجوان خود باز هم به ميدان مىرود و در خر با سر بريده و بدن پاره پاره در گودال تاريك تنها و تنها درصحراى كربلا افتاده و ن لحظهاى كه زينب (س) بر بالين برادرش مىيد و سر خم كرده و گلوى پاره پاره بوسه مىزند و بر اين بوسه افتخار مىكند.
اما برادرانم و خواهرانم اميدوارم كه مرا حلال كنند و راه من و برادرم و ديگر شهداء را ادامه بدهند ولى خواهرانم اميدوارم سخت جلوى تمامى اين منافقين داخلى بايستيد و با نها مبارزه كنيد. اما كار شما هدايت خواهران مملكت اسلامى براى گسترش حجاب مىباشد.و در خر از تمامى دوستان و شنايان حلاليت مىطلبم و اميدوارم كه طلب مغفرت از خداوند متعال برايم بخواهيد.
مورخه .1/2/1365
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى (عج) خمينى را نگهدار
خدايا، خدايا رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته