زندگینامه شهيد حسن سياهپور نژاد
نام شهید : حسن
تاریخ تولد : 1337
محل تولد : دشتروم
تاریخ شهادت : 1361
محل شهادت : خرمشهر
بسمه تعالي
زندگينامه
شهيد حسن سياهپور نژاد در سال 1337 در روستاي دشتروم ياسوج در يك خانواده مذهبي و روستايي ديده به جهان گشود . شهيد در سن سه سالگي پدر مهربان خود را از دست داد و از اين نقطه شروع رنج و ناراحتي ايشان بوده است . ايشان در دامن مادر مهربان خويشتن ادامه زندگي داده تا به سنن 9 سالگي ايشان بر اثر فقر زياد نتوانستند از سواد بهره مند شوند . برادر عزيزمان جهت امرار معاش خانواده خويشتن شروع به كارگري در اين شهر و آن شهر نمود .
شهيد همين كه به سن بلوغ رسيدند به انجام فرايض و احكام اسلامي پرداختند و در اين مورد بسيار دقت نموده و ديگران را نيز به انجام فرايض و احكام اسلامي دعوت مي كرد . ايشان كساني را كه در رابطه با انجام ندادن فرايض سهل انگاري مي كردند در اوايل ارشاد و در صورت عدم پذيرش سعي مي نمودند كه به هر صورتي كه شده ديگران را به انجام اعمال خير وادار نمايد . او در ميان اقوام و خويشان و دوستان خود بسيار عزيز بود چرا كه شايسته بوده و مهرباني او با همه افراد باعث شده بود كه كسي از او ناراحتي نديده باشد و از او تعريف و تمجيد نمايند . اخلاق شهيد در خانواده ، محل در بين دوستان تنها بايد به اين نكته توجه داشت كه توصيف آن تنها براي دوستان و خويشان و خانواده آن مورد توجه نبوده بلكه هر شخصي كه براي اولين بار با شهيد برخورد مي نمود براي ايشان دوست داشتني بوده است . شهيد به علت روحيه علم طلبي شروع به درس خواندن نمود . او شبانه درس خواند تا بتواند مسائل مختلف مذهبي ، اجتماعي و ديگر مسائل را بهتر و بيشتر بفهمد و عمل نمايد تا اينكه بالاخره در حدود نزديك 4 كلاس موفق شدند . او در حالي كه آنچنان سوادي نداشت كه همه كتب را مطالعه نمايد سعي در مطالعه همه كتب مي كرد . با شروع انقلاب اسلامي شهيد نيز مانند ساير امت اسلامي و شهيد پرور در تظاهرات انقلابي و اسلامي شركت فعال داشتند و از هيچ كوششي در اين رابطه دريغ نمي كردند . در دوران انقلاب نيز ايشان مانند ساير امت شهيد پرور در مسير انقلاب اسلامي حركت نموده و با كساني كه به هرنحو با انقلاب مبارزه مي كردند مبارزه مي نمود و سعي مي نمودند كه مردم را نسبت به انقلاب خوش بين و در صورت ارشاد اقدام مي نمود . با شروع جنگ تحميلي شهيد عزيزمان از طرف بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گرديده او در مدت سه ماهي كه در جبهه بودند به علت عشق و علاقه خاصي كه به جبهه داشتند اصلاً به مرخصي نيامدند و تا آخر مأموريت خود در جبهه ماند و بالاخره بعد از اتمام مأموريت به آغوش خانواده خويش بازگشت .
با اعلام اعزم مقتضي خدمت سال 1337 به خدمت نامبرده در اولين فرصت خود را معرفي تا اينكه به خدمت رفتند بعد از اينكه به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شدند در جبهه هاي دزفول خرمشهر مستقر شدند تا اينكه حمله پيروزمندانه بار فتح خرمشهر شروع مي شود . شهيد مذكور يكي از سربازان فداكار و از جان گذشته فوق بودند با ايثار و فداكاري فراوان كه براي همه همسنگران او به وضوح مشخص بود با دشمن مقابله نمودند تا اينكه ساعتي مي رسد كه خورشيد حالتي ديگر پيدا مي كند . آسمان در حال گريه مي افتد زمين مضطرب و همه عاشقان ناراحت . خداوند او را به سوي خود مي كشاند و بالاخره بر اثر تركش خمپاره زخمي مي شوند و بعد از انتقال به بيمارستان در حدود روز نهم ماه رمضان سال 1361 به شهادت رسيدند . راهش پررهرو باد و يادش گرامي باد .
آري حسن جان اگر تو رفتي اما درس چگونه مردن را به ما آموختي تا درس شهادت طلبي را درس ايثار را ، درس فداكاري را ، درس اخلاص را ، درس فداطلبي را به همه مردم دنيا فهماندي و ما را وظايفمان را سنگين تر نمودي . قسم به خون پاك تو اگر بدنمان همچون تو قطعه قطعه شود بدان براي يك لحظه نخواهيم گذاشت امام تنها باشد و در اين راه از عزيزترين چيزمان خواهيم گذشت همانطوري كه تو در آخرين لحظات عمرت صداي امام عصر (عج) مي زدي ما نيز با كوشش و سعي خود در جهت فراهم شدن زمينه ظهور آقا امام زمان (عج) از هيچگونه كوششي دريغ نخواهيم كرد .
وصیت نامه
بسمه تعالى
با درود به روح طوفنــده و كوبنــده رهبــر انقلاب اسلامى ايران امام خمينى و مردم شريف و مبـــارز ايران در اين مرحله از زمان انسان متعهد به اسلام بايد تصميم نهائى خود را اتخاذ كند يا درجــه والائى شهادت و يا ذلت و خوارى را يكى از ايـن دو راه را . من بعنوان يك مسلمان مقلد امام راه اول را اتخـاذ كردم و با عشق به شهادت در مرزبه جنگ با عمــال و در داخل با دستنشاندگان آمريكا و شــوروى بــه مبارزه بپردازيم مگر ما از حسين بالاتريم و يا ارزش جانمان بيشتر . او خود را در زمان خود براى احياى اسلام فدا كرد اكنون اين رسالت بر گردن ماست و بايد آن را انجام بدهيم اگر نداديم فرداى قيامت عذاى بزرگ در انتظار ماست اى مردم مسلمان ما براى خاك نمى جنگيم بلكه براى اسلام عزيز مى جنگيم اگر پيروز شديم شديم اگر پيروز نشديم شهيد هستيم و در نزد خداوند بزرگ روزى مى گيريم من خود را كوچكتر از آن مى دانم كه شما را نصيحت كنم چون بالاتر و داناتر از من هستيد ولى پيامم به شما اين است مردم آستين ها را بالا بزنيد و از جنگ و شهادت در راه خدا نترسيد و بر امپرياليسم هاى شرق و غرب و اسرائيل كافر و غاصب بشوريد آنها دارند خون جوانان و ايران و بچه هاى ما را مى مكند و در عوض در كاخهاى سربه فلك كشيده به خوش گذرانى مشغولند . تا كى مى خواهيد ذلت را تحمل كنيد هميشه معتقند به مكتب انسان ساز اسلام و رهبرى فرزند حسين و الگوى مسلمانان واقعى و كامل و اميد همه جهان امام كبير خمينى بت شكن باشيد امام خانواده ام مى دانم چقدر صبور بوده و چقدر ناراحتى ها براى دورى بنده تحمل كرده ايد مادرم ناراحت نباش خوشحال ، چون امثال من فراوانند تو به من افتخار كن نه گريه ، كه من نمى گويم گريه نكن ولى در آن افراط نكن به شما وصيت مى كنم معتقد به اسلام باشيد و وفادار و گوش به فرمان امام .
خداحافظ
چند بيت شعر از شهيد
سرباز سرافراز خميني بدنت كو
پاسدار هويزه عزيزم كفنت كو
از چهره تو جلوه نما نور خدايي
رفتي ز برم مونس جان باز بيايي
اي ديده ور جبهه اسلام كجايي
اي يوسف گم گشته من پيرهنت كو
در راه خدا شد هدف تير تو
بشكافت زهم سينه پاك جگر تو
در سنگر قرآن رفق منتظر تو
آوازه تكبير و صداي محنت كو
بعد از تو ندارم دگر آسايش و آرام
آيا كه به رهبر رساند ز تو پيغام
در راه خدا هدف و مكتب سلام
افتاده به خون پيكر صد پاره تن كو
از حجر تو ياران و رفيقان همه دلتنگ
گفتارت و آموزش رفتار تو فرهنگ
با جمع شهيدان و ملائك تو هم آهنگ
پس مهر و صفا با رفقاي وطنت كو
هرگز نشود ياد تو از قلب فراموش
در صورت ملكوتيت چرا دور شد از ؟
آواز ملك گونه دشمن شكنت كو
از سنگر تو بانك مسلمين شده خاموش
