مختصری از وصیت نامه شهید والا مقام فريبرز نازمكانى
نام شهید : فريبرز نازمكانى
نام پدر : خسرو
تاریخ تولد : 1337/7/13
محل تولد : نازمکان
تاریخ شهادت : 67/4/29
محل شهادت : مهران
زیارتگاه : گلزار شهدای گچساران
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان
ولاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون
مپنداريد كسانيكه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه زنده به حيات ابدى شدند و در نزد خدايشان متنعم خواهند شد . (سوره آل عمران آيه 169)
با سلام و درود بر منجى عالم بشريت خاتم الانبياء و حجت حق حضرت مهدى (عج) و نايب برحقش امام خمينى و تمامى شهداى به خون خفته انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى و شما امت شهيد پرور و قهرمان ايران و خانواده هاى شهداء وصيت نامه ام را شروع مى كنم :
اين بنده حقير مى خواهم چند كلمه اى با شما عزيزان صحبت كنم ، حقير كه لباس رزم را پوشيده ام و چون در زمان امام حسين (ع) و ديگر امامانمان نبوديم تا به نداى هل من ناصر ينصرنى آنان پاسخ گوئيم حالا توانستم نداى امام عزيزمان را لبيك بگويم و به جبهه حق عليه باطل بروم و جانم را نثار اسلام و امام عزيز كنم ، من از امت حزب الله و شهيد پرور شهرستان گچساران و روستاى نازمكان مى خواهم اينطورى كه اينهمه رزمنده در كشورمان جانشان را فداى اسلام كردند ، شما خواهران و برادران عزيز هركسى در توان خودش مى تواند به اين جمهورى اسلامى كمك كند چه از نظر مالى و يا جانى كه همان نيرو مى باشد جوانان به جبهه بروند خواهران و مادران در پشت جبهه كمك كنند و موضوع اصلى اين است كه نگذاريد منافقين از خدا بى خبر در آنجا دست به خرابكارى بزنند و مردم روستاها را فريب دهندو در شهر هم دست به تحريك و خرابكارى بزنند ، مردم را به اسلام و به نماز جمعه و مسجد دعوت كنيد و در خط اسلام حركت كنيد و شماها جزئى از اطلاعات 36 ميليونى هستيد و هركدام از شما بايد پاسدارى از خون شهيدان كنيد و همانطورى كه در سوره منافقون آمده است كه مى فرمايد :
اذا جالك المنافقون قالوا شهداانك لرسول الله و الله يعلم انك الرسول و الله شهيدان المنافقين الكاذبون .
اى رسول ما چون مناقان ريا كار نزد تو آمدند و گفتند كه بهيقين و حقيقت گواهى مى دهيم كه تو رسول خدائى ، فريب مخور ، خدا مى داند كه تو رسول اوئى و خدا همگواهى مى دهد كه منافقان سخن به مكر وخدعه و دروغ مى گويند ، پس شما ملت فريب اين كوردلان را نخوريد ، توصيه به مادرم اين است :
كه هرگز نگذاريد كه كسى براى من گريه كند و كسى لباس مشكى براى من نپوشد و اگر كسى مى خواهد گريه كند براى امام حسين (ع) گريه كند كه در صحراى كربلا با لب تشنه به شهادت رسيد .
و تو واى مادر عزيز اگر من به تو جسارتى كرده ام مرا ببخشيد و شيرت را حلالم كنيد تا در آتش دوزخ نسوزم مى دانم كه تو در شب و نيمه شب بيخوابى كشيده و مرا بازجر و ناراحتى بزرگ كرده ايد ولى مرا ببخشيد و اميدوارم كه بعد از من هم مثل قبل با هم زندگى كنيد و با هم ناراحتى نداشته باشيد .
تو اى پدر بزرگوارم كه از كوچكى تا حالا براى من خيلى زحمت كشيده اى و اميدوارم كه با همه مشكلات صرف نظر كنيد و نگذاريد كه همسر و فرزندانم بعد از من ناراحتى بكشند .
تو اى برادربكوش كه با اين درس خواندنت بتوانى براى جمهورى اسلامى خدمتى كنيد و نگذاريد بعد از من سلاحم بر زمين بيفتد .
تو اى همسر و زن برادر بكوشيد كه زينب وار زندگى كنيد و نگذاريد كه فرزندانتان ناراحتى بكشند .
تو اى برادر بزرگم ، خبرى از تو ندارم ، نمى دانم كه شهادت نصيب تو شده يا نه اگر كه شهيد شدى در آخرت همديگر را زيارت مى كنيم و اگر هم زنده هستى اميدوارم كه بعد از من حسين وار زندگى كنيد و سرپرستى خانواده را به عهده بگيريد .
به دوستان و اقوامان سلام رسانده و از آنان بخواهيد كه اگر ناراحتى از من دارند مرا ببخشند و هلال كنند .
و در پاياندعا به جان امام :
خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدى ، حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار و آخرين توصيه من اين است كه قبرم را در گچساران بگذاريد .