مختصری از وصیت نامه شهید والا مقام ابراهيم نويدىپور
نام شهید : ابراهيم
نام پدر : علی
تاریخ تولد : 1342
محل تولد : دوگنبدان
تاریخ شهادت : 67/4/4
زیارتگاه: دهدشت
وصیتنامه
بسمه تعالي
اياك نعبد و اياك نستعين
حمد و سپاس خداي بي كران كه به بنده ضعيف خود چشم بينا و گوش شنوا عطا فرمود تا اينكه حق را از باطل و خوب را از زشتي و پليدي و روشني را از سياهي و تاريكي را از آگاهي و جهل و گمراهي تشخيص دهد تا اينكه از آتش دوزخ نجات پيدا كند . اي خداي من . امام معصوم مي فرمايد: خدايا عبادت من نه به خاطر بهشت است و نه به خاطر ترس از جهنم فقط تو را شايسته عبادت مي دانم . خداوندا خوشبختم از اينكه مرا در مسافرتهاي كه انجام دادم و مرا در منزل و در حال بيماري و بستر و رختخواب نميراندي و به وسيله مرگ طبيعي مرا از دنيا نبردي خداوندا تو شاهد باش كه تنها آرزوي من اين بود كه سعادت پيدا كنم و به جبهه هاي حق عليه باطل بيايم و در اين دفاع مقدس شركت كنم تا شايد بتوانم دين خود را نسبت به اسلام ادا كرده باشم خدايا تو شاهد باشد كه آرزوي من پيروزي كامل اسلام و نابودي تمامي دشمنان داخلي و خارجي انقلاب مي باشد و در آخر اگر توفيق يافتم پيش معبود و معشوقم بروم . خدايا از تو عاجزانه مي خواهم كه اين تنها وصيت و آخرين وصيت من باشد . خدايا خودت مي داني كه من بنده اي قاصر و گنهكارم و سعادت شهيد شدن را ندارم اما هيچ درمانده اي را از درگاهت نااميد نكرده اي. الهي به من درمانده و معصيت كار كمك كن و مرا با سالار حسين (ع) و ديگر يارانش و شهيدان انقلاب ملحق كن اگر چه همه شهيدان در وصيت نامه هايشان تكليف را بر ما روشن كرده اند و امام بزرگوارمان اين قلب تپنده همه رزمندگان،راه و مسير را روشن نمودند. اما من حقير اين را وظيفه خود مي دانم كه چند جمله را به شما برادران و خواهران مسلمان در پشت جبهه ها بگويم و آن اين است كه شما را به خدا قسم مي دهم كه امام اين پير جماران را تنها نگذاريد و اگر مي خواهيد آسيبي به شما و مملكت شما وارد نشود پشتيبان ولايت فقيه باشيد و هميشه بازوهاي پرتوان امام يعني سپاه پاسداران و ساير ارگانها را تقويت نماييد كه تا آنان زنده هستند اسلام زنده است اما وصيتي با شما برادران سپاه دارم سعي كنيد در جبهه هاي خارجي مانند گذشته همچون كوه استوار باشيد كه اسلام بر استواري شما استوار است . برادران عزيزم آنقدر صبر انقلابي داشته باشيد كه دشمنان اسلام خود به خود به لرزه بيفتند . برادران مي دانم كه مأموريتها و گرفتاريهاي زيادي دارند ولي عاجزانه مي خواهم كه به خانه مان سر بزنيد و پدر و مادر و همسرو برادران و خواهرم را دلداري كنيد انشاء الله .
سخني با پدر و مادر رنج ديده ام: مي دانم كه فرزند خوبي براي شما نبوده ام و نتوانستم عوض زحمت شبانه روزي شما را جبران كنم و مي دانم كه پدرم در طول زندگي براي ما زحمت كشيده و از بدترين و محروم ترين شرايط زندگي در ميان همه دسيسه هاي محلي توانست فرزنداني را پرورش دهد كه اكنون در راه خدا فداكاري كنند پدرم اگر چه زندگيم و حياتم در دنيا برايت مفيد نبود اميدوارم شهادتم اگر خدا نصيبم كند باعث افتخار و سعادت و سر بلندي تو باشد و از جمله خانواده هاي شهدا باشيد كه چشم و چراغ مملكتند . مادر عزيز و مهربانم مي دانم شبهاي زيادي بي خوابي كشيدي و مريضي هاي زيادي را تحمل كردي و چشم و انتظارت به ما بود ،اين را بدانيد كه همه ما امانتي هستيم در اين سرزمين و رزوي هم اين امانت بايد به صاحبش برگردد سپس افتخار كنيد كه فرزند ناقابل خود را به خدا هديه نموده ايد و فرمان خدا را اجرا نموده ايد مگر داستان حضرت ابراهيم و تنها فرزند عزيزش اسماعيل را نشنيده ايد كه خداوند براي امتحان كردن ابراهيم به او گفت فرزندت را قرباني كن و اسماعيل تنها فرزند ابراهيم بود كه فرمان خدا را لبيك گفت و ابراهيم فرزندش را به قربانگاه برد و آن را خواباند و كارد را در گلوي نازنينش گذاشت ولي كارد پاره نكرد و از طرف خداوند وحي رسيد اي ابراهيم قرباني تو پذيرا شد كافي است . آري پدر و مادرم پس شما بايد ابراهيم وار باشيد و از شهادت اسماعيلتان ناراحت نباشيد و مبادا ناراحت شويد و دست به يقه خود ببريد و جامه سياه بپوشيد كه نه تنها باعث ثواب نمي شود خداي ناكرده معصيت نكنيد اگر خواستيد براي من گريه كنيد براي مظلوميت حسين (ع) و شكنجه ها و زنداني هاي امام موسي كاظم (ع) گريه كنيد ، بايد سعي كنيد ديگر برادرانم را تشويق كنيد كه راه شهدا را ادامه دهند و اگر شهيد شدم اسلحه ام را به زمين نگذاريد كه اين بسي سعادت است . مادر به خدا مادراني هستند كه دست فرزندانشان را گرفته اند و روانه جبهه كرده اند و مادراني هستند كه 3 الي 4 شهيد داده اند و آرزو مي كردند كه اي كاش فرزندان ديگري داشتند تقديم اسلام مي كردند .سفارش ديگرم به برادر بزرگم عزيز صالحي است كه حق بزرگي بر گردنم دارد و بعد از پدرم همانند پدري مهربان برايم مي سوخت و هميشه راهنما و هدايتگر من به حق بود اگر او نبود ضربه هاي محكمي در زندگي به من وارد مي شد، مي دانم هر وقت قصد جبهه داشتم از روي عواطف چقدر اشك از چشمانش سرازير مي شد و مي دانم براي امور زندگي خانواده ام چقدر زحمت مي كشيد و باعث آبرويمان در منطقه بود،از پدر و مادرم و ديگر برادرانم و همه اقوام و خويشاوندان مي خواهم كه به ايشان گوش بگيرند كه او را برادري عاقل و فهميده مي دانم و در مورد زندگي براي همه تلاش مي كند برادر عزيزم سعي كنيد باعث ناراحتي پدر و مادرمان نشويد و هميشه سعي و تلاشتان براي وحدت برادران و فاميلمان باشد و سلام من را به همه اقوامان خودمان از كوچك تا بزرگ و به همه اهالي كلاب برسانيد سلام به اهالي المور اين روستاي شهيد پرور و رزمنده پرور به خصوص به خانواده جاويد و اياره و آذرخشو همه و همه اهل المور برسانيد و طلب حلاليت كنيد.تمام اقوام و نزديكان كه در قسمت مله و گرداب مي باشند سلام برسانيد،سلام من را به ساكنين بخش لنده و آن برادراني كه در پايگاه هاي مقاومت آنجا بودند برسانيد و به منطقه بهمئي گرمسيري عموماً سلام برسانيد و حلاليت مي طلبم .اما برادرانم همچون گذشته سعي كنيد پدر زن و مادر زن و ديگر اقوامان را احترام كنيد و حتي الامكان به آنها سر بزنيد . سخني ديگر با همسرم : همسر عزيزم اگر چه پيوندمان و آغاز زندگيمان چندان سپري نمي شود و در اين مدت هم نتوانستم وظيفه ام را ادا كنم اميدوارم اول مرا ببخشي و دوم اينكه زينب وار مقاوم و استوار باشي و سعي كني باعث ناراحتي پدر و مادرو برادرانم نشويد و از همه اقوام عاجزانه مي خواهم كه براي من گريه نكنيد و ناراحت نباشيد و مبادا هنگام تشييع جنازه ام برادرانم سپاه را اذيت كنند و با آنها همكاري كنيد و هميشه در رابطه با سپاه باشيد و با آنها همكاري كنيد تا آخرين قطره خوني كه داريد ،امام و سپاه را تنها نگذاريد و حتماً سنگرم را پر كنيد برادرانم ،مبادا در هنگام تشيع جنازه يا بعد از آن ناراحت باشيد سعي كنيد الگو باشيد و هميشه به ياد خدا باشيد و در فكر خدا باشيد و براي رهبرمان دعا كنيد و به خانواده هاي شهدا مثل شهيد همايون فر و غيب پرور و و ساير شهدا و مفقودين و اسراء سر بزنيد و آنها را دلداري دهيد . برادر عزيز جناب آقاي صالحي باز هم عاجزانه از شما مي خواهم كه مرا ببخشيد و حلال كنيد و اگر كسي از من طلب مي خواهد آنرا پرداخت كنيد و همه ي خويشاوندان را دلداري دهيد كه مبادا ناراحت شوند و در پايان مي خواهم كه برادرانم را يك به يك خصوصاً آيت الله ، اميد و سيروس و يدالله و همه برادرانم را هر روز به جاي من بوس كنيد و مبادا آنها را ناراحت كنيد و آنها را نصيحت كن و از همه دوستان و همكلاسي ها و همه كساني كه مرا مي شناسند و با من در ارتباط بودنند و آنهايي كه در تشيع جنازه من شركت داشتند مي خواهم كه مرا ببخشند و مرا حلال كنند و اميدوارم كه خداوند به همه خانواده هاي شهدا و مفقودين و اسراء صبر جزيل و و اجر عظيم عنايت فرمايد و در خاتمه ياد آور مي شوم كه برادرم يداله را به حوزه بفرستيد تا ان شاالله در آينده مبلغ اسلام باشد و بسيار سلام به همرزمانم در گردان جنداله مهاباد به خصوص برادر مسلم و خزاعي را زياد سلام مي رسانم و از آنها مي خواهم كه به خانه مان سر بزنند و خواهش مي كنم وصيت نامه را بين همه مردم توزيع كنيد و از همه دوستانم مي خواهم كه به خانه مان سر بزنند و آنها را دلداري دهند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را نگه دار.