مختصری از زندگینامه شهيد پاسدار عباس رحيمي
نام شهید : عباس
نام پدر : اردشیر
تاریخ تولد : 1348
محل تولد : روستاي آرو
تاریخ شهادت : 65/5/28
محل شهادت : شلمچه
زیارتگاه : روستاي آرو
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه
پاسدار شهيد عباس رحيمي در سال 1348هجري شمسي در روستاي آرو از توابع شهرستان گچساران در يك خانواده مذهبي و مستضعف چشم به جهان گشود او در سن 6سالگي به مدرسه رفت و دوران ابتدائي را در زادگاهش آرو گذراند، در كلاس چهارم دبستان مشغول به تحصيل بود كه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني اوج گرفت، در اين زمان شهيد عباس رحيمي به جمع تظاهر كنندگان پيوست و در تمام رهپيمائيهاي مردم شركت داشت. بعد از اتمام دوره ابتدائي وارد مدرسه راهنمائي شهيد رجائي آرو شد و تا سوم راهنمائي به تحصيل ادامه داد وي چون مقلد امام خميني بود و امام هم فرموده اند مسئله اصل جنگ است از سنگر مدرسه به سنگر جبهه عزيمت نمودند و در مورخ 63/8/12براي آموزش نظامي به ياسوج و كازرون اعزام شد وپس از تمام شدن دوره آموزشي براي ديدار و خداحافظي خانواده و بستگانش به آرو مي آيد و در مورخ 63/10/3به جبهه هاي نور عليه ظلمت رهسپار مي شود و در لشكر نجف اشرف در واحد تخريب بر عليه صداميان مزدور و كافر مشغول به خدمت ميشود، و با همرزمانش هميشه متواضع بود و مشتاق بود كه كارهاي سنگين و سخت به او محول شود.بعد از پايان ماموريت به آرو آمد و از معنويات جبهه و ايثارگريهاي رزمندگان اسلام و روحيه قوي آن براي مردم تعريف و تمجيد ميكرد و به دوستاش روحيه ميداد كه به جبهه بروند در مجالس سخنراني و ادعيه ها شركت مي جست،بار دوم همراه با كفر ستيزان طرح لبيك يا خميني در مورخه 63/12/28عازم جبهه نور عليه ظلمت ميشود و ودر تيپ احمد بن موسي در واحد پدافندي مشغول خدمت و نبرد با صداميان كافر گرديد و از فرماندهان تثاضا ميكرد كه او را به خط ببرند و به همرزمانش مي گفت در پايگاه جا بمانم خسته مي شوم و ميل داشت به ياري كمين داران بشتابدو پس از ماموريت 45روزه دوباره به زادگاهش آرو برگشت و مدتي در سنگر مقدس مدرسه به تحصيل مشغول شد بار سوم در مورخ 64/9/18همراه با كاروان يك عازم جبهه شد و در لشكر 25كربلا در واحدپدافند مشغول به خدمت شد و در حدود بيست و هفت روز در شط علي بود وبعد به هفت تپه آمد و مدت 48ساعت مرخصي گرفت و به زادگاهش آروبرگشت و در عمليات ظفرمندانه والفجر هشت شركت نمود و مدت يك هفته در فاو بود و پس از برگشت از عمليات به اروند رود رفت كه در آنجا فداكاري مهمي نمود زيرا مهماتها بر اثر توپ دشمن آتش گرفته بودند كه بلافاصله شهيد عباس رحيمي به همراه يكي از برادران پاسدار به محل حادثه اعزام و آب روي مهماتها ريختند و نگذاشتند كه تمام مهماتها از بين بروند. وي دوست داشت انواع سلاحها را ياد بگيرد تا بتواند براي رضاي خدا بر عليه كفار مبارزه كند خلاصه از اين ماموريت سالم برگشت، اما اين جمله پر محتواي امام كه فرمو اي كاش من هم يك پاسدار بودم در وي اثر كرد و در تاريخ 65/2/1براي پاسدار افتخاري ثبت نام كرد و همان موقع داوطلبانه عازم جبهه شد و به غرب رفت و آموزشهاي لازم را طي كرد و در عمليات كربلاي 1كه باعث آزادي سازي مهران گرديد شركت جست. خلاصه مدت هشت ماه ماموريت پاسدار افتخاري در جبهه بود تا اينكه عمليات مهم كربلاي 5آغاز ميشود شهيد عباس رحيمي به مرخصي مي آيد اما اين بار با دفعه هاي قبليش خيلي تفاوت داشت به ديدار تمام خويشان و دوستان رفت و از همه خداحافظي نمود و به جبهه رفت و چون مسئول مخابرات پدافند تيپ 48فتح بود با اصرار زياد از فرمانده تقاضا نمود كه به خط برود و فرمانده هم اصرار كردند كه به شما احتياج داريم خلاصه رضايت فرمانده را بدست آورد و از همرزمانش در پايگاه شهيد غلامي خداحافظي كرد. پاسدار شهيد عباس رحيمي در تاريخ 65/5/28در عمليات كربلاي 5در منطقه شلمچه توسط مزدوران بعثي به درجه رفيع شهادت نائل آمد و به لقاءالله پيوست و جسد مطهر او در گلزار شهداي روستاي آرو به خاك سپرده شد.
روحش شاد و يادش گرامي
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران کهگیلویه و بویراحمد