مختصری از زندگینامه شهید عيسي پناهي
نام شهید : عيسي
نام پدر : جانعلی
تاریخ تولد : 1340
محل تولد : میانکوه
تاریخ شهادت : 60/7/5
محل شهادت : آبادان
زیارتگاه : گلزار شهدای گچساران
بسمه تعالي
زندگينامه
شهيد عيسي پناهي در سال 1340 پا به عرصه وجود نهاد و از همان اوان كودكي آرام و متين بود و در زمان تحصيل چنان غرق در تحصيل علم بود كه در هر سال رتبه اول كلاس را از آن خود مي ساخت. وي از سن 10 سالگي طعم تخ يتيمي را چشيد و اين خود عاملي بود در جهت هر چه مستقل تر شدن او و نضج گرفتن اين احساس او كه مي بايد در اين بيكران زندگي تنها و با توكل بر الله و تكيه بر خود حركت كند. بر همين اساس شخصيت او سيع شكل گرفت به حدي كه در اوائل انقلاب اسلامي زماني كه هنوز كركس هاي رژيم ستم شاهي بر بالاي ميهن مان بال گشودند توانست در تسريع نمودن سير انقلاب در حيطه توان خويش كارهاي فراواني به عمل آورد. در همين رابطه در سال 57 وي از كساني بود كه به شهادت ديگر همرزمانش در هنرستان صنعتي گچساران اعتصاب به راه انداخت و درصدد هدم و عدم رژيم ستمشاهي برآمد. خصوصا كه همواره قطعنامه راهپيمايي ها را شخصا به تنهايي مي ساخت.وي در سال 58 با معدل 19/65 موفق به اخذ ديپلم در رشته برق گرديد كه پس از پيروزي انقلاب و بازگشايي دانشگاهها در دانشگاه كار تهران ثبت نام نمود و در سنگر دانشگاه به جهاد پرداختو از آنجا كه سرشار او از ايمان و اخلاص به اسلام از جهاد علمي صرف سيراب نمي شدلذا در انجمن اسلامي دانشگاه مشغول فعاليت گرديدكه به علت شايستگي لازم كه در او سراغ مي رفت به عضويت شوراي انجمن درآمد و از اين سنگر هم مجددا به انجام رسالت خويش كه روح اين رسالت از خون پاك هزاران شهيد نشات مي گرفت پرداخت. در همان زمان با توجه به مطرح شدن مساله حياتي انقلاب فرهنگي در دانشگاهها وي نيز به همراه ديگر برادرانش با درك صحيح از اين جريان و موضعگيري بجا در اين رابطه بر ضرورت مساله تاكيد ورزيد و بدانجا كه فرياد عصيانگرانه برخاسته از درك و شعور اسلامي عيسي و عيسيها دانشگاه اين سنگر عظيم را از خطر انحطاط رهايي بخشيد و دوباره به راه اصلي خويش كه دانشگاه ايلامي است بازگشتكه ضمنا در زمان دانشجويي خويش با برادران دانشجوي مسلمان پيرو خط امام همكاري نزديك داشت و در اين جهت نيز خدماتي ارائه نمودو شهيد عيسي پناهي پس از تعطيل شدن دانشگاهها ضرورت حضور خويش را در سنگر حراست و پاسداري از انقلاب اسلامي ديد كه بر همين اساس وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گچساران شد و در بخش فرهنگي تبليغاتي سپاه مشغول فعاليت شد كه از همان اوان به سمت مسؤوليت امور فرهنگي سپاه منصوب گرديد ولي پس از چندي همچون عاشقي دلخسته احساس نياز به رفتن به سوي جبهه جنگ نمود و لا بعد از دو بار به جبهه قبلي خود يعني سنگر تبليغاتي-فرهنگي بازگشت و در اين جهت خدمات قابل توجهي نمود كه اين شهر و منطقه از فعاليت هاي شبانه روزي او و ديگر يار خويش منوچهر حسين پور بسيار فيض بردند. در عين اين كه در اين جبهه از كارايي برخوردار بود باز روح سركش و شخصيت حصارشكن او را اينها اقناع نمي نمودند، لذا اواسط ماه مبارك رمضان 60 عازم جبهه آبادان شد و در حماسه فتح آبادان در تاريخ 60/7/5 زماني كه فرماندهي گروهي از برادران رزمنده را بر عهده داشت، در مصاف با لشكر الحاد پس از به هلاكت رساندن چندين مزدور بعثي شهد شيرين شهادت را مستانه سركشيد و به لقاءالله پيوست. خدايش بيامرزد.
خصايص و سجاياي اخلاقي :
در حين فراغت قرآن را همچون معشوق در بر مي گرفت و قرائت مي نمود و يا هنگامي كه به نماز مي ايستاد آن چنان حالت عارفانه و خاضعانه داشت كه در بين اطرافيانش زبانزد بود و از ديگر فضايلي كه او دارا بود روحيه امر به معروف و نهي از منكر او بودخصوصا در خانه، و همواره آدمي را به ياد خدا مي انداخت كه مبادا از صراط مستقيم منحرف شود و براستي همچون معلمي براي خواهران و برادرانش بود و اخلاق نيكو و روي شاداب او همواره در اذهان جاودانه خواهد بود. او خويش را قرباني الله نمود همچون اسماعيل، تا شايد توانسته باشد رسالتي كه بر دوش خود نهاه بودبه انجام رسانده و حسين گونه عمل كرده باشدو حال او زره و سپر جهاد را براي ما زينبيان به ميراث گذارده و اميد آن كه ما را ليلقتي باشد كه اين مراث را حارس و پاسداري خوب باشيم.
با درود بر او كه در تمامي زمانها و مكانها به دنبال خداي خويش مي گشت و سلام بر ادامه دهندگان راهش و همچنين بر راهبر و امام بزرگوارش قائد اعظم امام خميني.
ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
روانش شاد و راهش پررهروتر باد.
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد