مختصری از زندگینامه شهید غلامحسن محمدزاده
نام شهید : غلامحسن
نام پدر : علی حسن
تاریخ تولد : 1341
محل تولد : چرام
تاریخ شهادت : 60/7/5
محل شهادت : ثامن الائمه
زیارتگاه : چرام
بسم رب الشهدا و الصديقين
زندگي نامه
وي در سال 1341 يعني همگام با اوج گيري نهضت خونين به رهبري امام خميني پا به عرصه وجود گذاشت و چشم به دنيايي كه هيچ فريب آن را نخورد گشود در خانواده اي مذهبي و كشاورز در دامن مادري پاكدامن و پدري زحمت كش پرورش يافت از همان دوران كودكي قلب كوچك و سرشار از عشق او دل به الله بست و عاشق مسجد و محراب گرديد و براي رسيدن به وصال او از خون خويش به راز و نياز پرداخت و عاشق محبوب گرديد و براي رسيدن به وصال او از خون خويش مايه گذاشت زماني كه از نظر شرعي روزه گرفتن و نماز خواندن بر او واجب نبود اين عبادت الهي را انجام مي داد . در دوران تحصيل از شاگردان ممتاز به شمار مي رفت و در موقع تحصيل از شاگردان ممتاز به شمار مي رفت و در موقع تحصيل به فراگيري علم و دانش و قرآن مشغول بود و در ايام بيكاري به ياري پدرش در مزرعه مي شتافت و همچون اولياءالله به كشاورزي مي پرداخت و فوق العاده به پدر و مادرش احترام مي گذاشت و داراي اخلاقي به خصوص بود هميشه با چهره اي بشاش و خندان بادوستان برخورد مي كرد به موقع صحبت مي كرد از زياده روي و پرحرفي خودداري مي كرد عاشق امام روح الله بت شكن زمان بود و آرزو داشت كه امام را زيارت نمايد كه در زندگي كوتاه ولي پر از حوادث خود به اين آرزو دست يافت در سال 57 همگام با شروع نهضت خونين انقلاب اسلامي از افراد فعال و جان نثار در اين منطقه به شمار مي رفت و شبها تا سحر به پخش كردن اعلاميه هاي امام در منطقه مي پرداخت و سحرگاهان با شنيدن اذان به سوي مركز حب ذات و عشق و ايثار رهسپار مي گشت و ساعتي را به راز و نياز با محبوبش مي پرداخت شهيد اعلاميه هاي منتشره را در پاكت مي گذاشت و در كشوي ميز همكلاسان خود با همكاري ديگر برادران مي گذاشت تا مورد مطالعه قرار گيرد بعد از انقلاب در تشكيل انجمن اسلامي جوانان جماران نقش مؤثري داشت ويكي از افراد بسيار فعال آن بشمار مي رفت و در تشكيل كتابخانه در مسجد جامع جماران نقش بسزايي داشت و هميشه در اوقات بيكاري در آن كار مي كرد و خود را با كودكان سرگرم مي نمود شهيد بارها در كوچه و خيابان مورد اهانت و ضرب و شتم بچه فئودالهاي اين منطقه قرار گرفت وي در خرداد سال 58 موفق به اخذ ديپلم طبيعي نظام جديد شد بعد از اخذ ديپلم مدتي در گروه فرهنگي دهدشت براي تغيير نظام منحط غلط و فرهنگ استعماري به فعاليت پرداخت و از آنجا به منطقه محروم لنده قدم گذاشت و مدتي را نيز در خدمت محرومين آن ديار بسر برد ولي از آنجايي كه مردان خدا و عاشقان او هميشه در جستجوي اويند فرشتگان مقرب خداوند او را به جوار رحمت خداوند دعوت نمودند و از گروه فرهنگي به لباس مقدس پاسداري از قرآن و اسلام درآمد و از دهدشت به شيراز به گردان رزمي شهيد عبداله مسگر منتقل گرديد و بعد از دوره اي كه در آنجا ديد به سوي جنگ حق عليه باطل –اسلام عليه كفر كربلاي سرخ خوزستان (آبادان) براي برافراشتن پرچم خونين لااله الاالله بر روي گنبد سرخ قله فتح و پيروزي روانه گرديد و در حمله 5 مهرماه (ثامن الائمه) به لقاءالله پيوست و با خون خويش درخت اسلام را آبياري كرد و به قول برادران همسنگرش تا لحظه شهادت چنان بود كه در جستجوي چيزي مي گشت و آخر آن چيز را پيدا كرد و آن هم خفتن در كنار رحمت خداوند تبارك و تعالي بوده باشد كه شهادتش درسي براي ما خفتگان باشد .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
منبع:بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد