مختصری از وصيتنامه شهيد فردين روايي
نام شهید : فردین
نام پدر : خلیفه
تاریخ تولد : 1349
محل تولد : موردراز
تاریخ شهادت : 65/8/22
محل شهادت : مهران
زیارتگاه : روستای موردراز
وصيتنامه
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربه يرزقون
با سلام فراوان به پيشگاه حضرت بقيه الله اعظم اروحنا له الفدا و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران حضرت امام امت و سلام براي شهداي اسلام و طلب آمرزش و سلام براي شهداي اسلام و پيروزي رزمندگان اسلام و درود به امت هميشه در صحنه و شهيد پرور ايران كه ما نثار خون جوانانشان درخت پربركت اسلام را آبياري كردند. بار الهي، عمري مصيبت كردم. تابع هواي نفس بودم و حال از سرگشتگي و پشيماني از گناهان گذشته به تو روي آورده ام. اي كه پناه دهنده بي پناهان بتو پناه مي برم از ظلمت و تاريكي كه جهان را پر از فساد كرده است. به تو پناه مي برم چون تو نور هميشگي هستي و شيطان نفس ظلمت ابدي را براي من مي خواهد خدا اگر نبودم در كربلا به حسين لبيك بگويم اما به نداي فرزند حسين بت شكن زمان لبيك مي گويم. خدايا وقتي دلم به اميد تو روشن مي شود شب برايم روز و روز برايم بعثت بياد تو بودن را مي آوردم. اينراه را انتخاب كردم چون راه حسين بود كه راهي كه اكبر و قاسم و داماد و انتخاب كردند. حسين جان دنيا برايم تيره و تنگ است حسين آقا خودم را آماده مي كنم براي گرفتن دو بال با بسوي تو برمي گردم. مي آيم تا بياد شهداي اسلام و انقلاب اسلامي حق بودن تو را با خون خود امضاء كنم. هر وقت بياد تو و شهداي اسلام و انقلاب اسلامي حق بودن مبارزه مان و امدادهاي غيبي مي افتم و روحم آماده پرواز مي شود. هر وقت بياد ناله هاي شبانه امام مي افتم خجل مي شوم كه معصيت كردم، بارالها، با باري از گناه آمده ام براي مغفرت ما شايد در اين راه نقشهاي جسم و از اين زندانهاي نفس پرواز كنم، پروازي كه علي اصغر كرد. بارالها، تنها آرزويم از تو اين است كه در بستر نميرم، هر كجا كه مي ميرم شهيد شوم. اگر شهيد نشوم رويم در پيش امام زمان و در پيش خداوند و خانواده هاي شهداء و دوستانم سياه است پس ما به چه رويي با آنان برخورد نمايم.
سلام بر شما پدر و مادر مهربانم و رنجديده و غم پرورم، سلام مرا بپذير و مرا حلال كنيد زيرا كه نتوانستم ذره اي از درياي بيكران محبت هاي شما را جبران كنم.
پدرم و مادرم من فرزند كوچك شما بودم. مرا ببخشيد و در شهادتم براي آمرزش گناهانم اشك بدريد.پدر و مادرم من خودم اين راه را انتخاب نمودم و شما افتخار كنيد كه فرزندتان را در راه انقلاب اسلامي ايران شهيد شده.
و مادرم من هم افتخار مي كنم كه در دامان همچون مادري پرورش يافتم و اين مقام بزرگ نائل آمدم. برايم گريه نكنيد و لباس سياه بپوشيد. مادر، جان ما از جان مولايمان علي سالار شهيدان و امام حسين عزيز تو نسبت ما همگي براي اسلام مبارزه مي كنيم و از او پند مي گيريم و اما چند كلمه با شما برادرانم ازشما طلب حلاليت مي كنم و مي خواهم كه مرا ببخشيد اگر در حق شما مضايقه اي كردم پوزش مي طلبم هميشه با اسلام و انقلاب باشد و با دشمنان اسلام در ستيز و مبارزه باشيد در اواخر اگر جسدي از من پيدا شد مرا در گلستان شهدا دفن كنيد تا در ميان شهدا باشم دوستان رفتند ولي من از خويشتن خويش پشيمانم. ولي من از خويشتن خويش پشيمانم. ولي با اين حال به فضل بيكران خدا نااميد هستم.
شهادت لاله ها را چيدني كرد به چشم دل خدا را ناديدني كرد
ببوس اي خواهر قبر برادر شهادت سنگ را بوسيدني كرد
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد