مختصری از نوشته های شهید شاهرخ پرهون
نام شهید : شاهرخ
نام پدر : خلیل
تاریخ تولد : 1334
محل تولد : بهبهان
تاریخ شهادت : 59/8/9
محل شهادت : مريوان
زیارتگاه : گلزار شهدای گچساران
نوشته هاي شهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من با خواندن و بدون روش برداشت صحيح و كامل از قرآن ، فقط با خواندن ترجمه فارسي آن در خود نميگنجم با تمام عظمتش مي بينم خود را در اتاق خالي از اكسيژن احساس مي كنم. مي خواهم فرياد بزنم ، اما ما را خدا بس! ما نمي بينيم جز خدا و نمي شنويم ، ما نمي شنويم جز خدا ، ما تأمل نمي كنيم جز در او و به او،چرا كه او همه جيز است زيرا كه هرآنچه هست از هست اوست . ما وقتي قرآن را با روش سطحي بين و تنگ نظرانه خود و شايد تفريح و تفنن مورد بررسي و برداشت قرار مي دهيم تپش قلب پيدا مي كنيم خون جرياني سريعتر از پيش مي يابد وقتي كه مرگ را در لباس شهادت به تن پوشيده مي بينم و خود را جلوي آيينه وحي مي نگرم كه آيا اين به تن ما مي آيد ولي افسوس كه تن و روان هنوز شايسته آن نيست كه اين البسه زيبا و خدايي را به [به ما بپوشاند]البته اين را ما نمي گوييم اين چيزي است كه آيينه بر طبق نظم هستي والله چنين فرياد مي زند و ما نيز خود را لعن مي كنيم به درگاهش توبه و انابه مي كنيم كه چرا اين لباس زيبا و دوست داشتني اندازه هيكلمان نيست و اينجاست كه در خود نمي گنجيم و به شوق آمادگي تا شهادت به پا مي خيزيم و از فقر اكسيژن براي تنفس در فضاي الله به فغان مي آييم . اندك اندك هر روز بيش از پيش بدان حد كه رمق زدن در راهش را بدست بياوريم از چشمه قرآنش مي نوشيم تا شايد روزي سيراب گرديم و لباسش به تنمان مبارك و اندازه باشد،تا عطرش را جاودانه ببوييم . هميشه ديناميتي باش برامنفجر شدن ،نه يك ليوان بستني براي خوردن. و آن زمان كه خداوند به طغيان مي ايستد ساخته كدامين معمار را ياراي مقاومت و پايداري است. و آن زمان كه خداوند خشم خويش را نمودار مي سازد كدامين آرامش را سكون خواهد بود.
اي دوست من تو در حال جنگيدن هستي و آرزو مي كني به جاي صداي تانكها صداي بولدوزرها گوشت را نوازش دهند و به جاي ازدحام جنگاوران ازدحام مسافران را كه از ديارهاي دوردست مي آيند تماشاگر باشي. ولي مني كه در حال صلح و آرامش بسر مي برم چي؟ من چرا به جاي صداي بولدوزرها خواهان صداي تانكها هستم؟ تو در حسرت زندگي و آرامش ديگران مي سوزي ولي ما در حسرت آرامش و زندگي خويشتن خواهيم سوخت! آري،بجنگ برادرجان بجنگ و به هيچگونه در انديشه من آسوده مباش! ناآرام باش، زيرا كه آرامش كلمه اي بيش نيست!
پس بجنگ اي فلسطيني، اي آفريقايي، اي گرسنه ، ای برادر
همانا مستحكم ترين و ناشكننده ترين سدها در برابر هوسهاي شهواني و نفساني انسان ايمان مي باشد. قلمها را برداريد، فكرها را به كار اندازيد،مرا و خويشتن را نجات دهيد اي انسانها . تا نظمش را جاودانه بيابيم،تا جاودانه بميريم، زيرا كه ردر اه او مردن، مردن نيست، بلكه جاودانه لبريزشدن است و جاودانه كامل شدن است پس ما را خدا بس است نه جز او .
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد