مختصری از زندگینامه شهید بهزاد حسني
نام شهید : بهزاد
نام پدر : برزو
تاریخ تولد : 1341
محل تولد : گوهرگان
تاریخ شهادت : 60/9/9
محل شهادت : بستان
زیارتگاه : گلزار شهدای باشت
زندگينامه
بسمه تعالي
بردار بهزاد در اول مهر ماه سال 41 در قريه گوهر گان باشت در خانواده اي فقير چشم به جهان گشود .دوران طفوليت رادر سخترين شرايط سپري نمود وسال 48 با هزاران مشقت از نظر مالي قدم به محيط تازه اي به نام مدرسه گذاشت و در هفته سه روز مجبور بود كه به دنبال گوسفندان برود . تا سال 49 كه بردار بزرگش در آموزش عشاير قبول وشهيد بهزاد حسني تحت نظر ايشان شروع به ادامه تحصيل نمود پس از اتمام دوره ابتدايي به باشت آمدو به اتفاق برادرانش د مدرسه راهنمايي تحصيلاتش را ادامه داد در اين دوره شجاعت و بيباكي او كم كم هويدا شد بارها به كوهنوردي و شكار و صحرا مي رفت پدرش نيز با رنج فراوان از گوهرگان برايشان نان و ديگر اوازمات ساده و جزئي تهيه نموده و مي آورد نيروي مردانگي و از خود گذشتگي بر اوطوري رخنه كرده بود كه اتفاق مي افتاد وبيشتر شبها بدون غذا درس بخواند و بخوابدسپس وارد دبيرستان شد در دوره جديد شروع به مطالعه كتب اسلامي مي نمود و گاهي اوقات صحنه ها و ديدني ها را بر روي كاغذ نقاشي مي نمود به اسلام و مسلمانان مي انديشيد كه طوري كه نو ايمان سراسر وجودش را احاطه كرد .پس از دو سال تحصيل در دبيرستان باشت عازم گچساران شد وبه اتفاق برادر كوچكترش در منزلي كرايه اي به ادامه تصيلاتش پرداخت تا اينكه زمزمه انقلاب به گوشش رسيد وشهيد حسني با شوق سرشار در رهپيمايي ها و تظلاهرات ضد رژيم و ضد فئودالها و غيره شركت مي نمود و بارها و بارها از گوهرگان پيده به باشت مي آمد و در راه پيمايي ها شركت مي جست تا اينكه انقلاب پيروز شد پس از مدتي با چهره ضد انقلابيون در دبيرستان آشنا شد و بنا به وظيفه اش سعي بسياري نمود تا اينكه بتواند آنها را از راه دشواري كه رفته اند باز دارد . سال سوم را نيز با موفقيت به پايان رسانده و در تابستان همان سال عازم شيراز شد وبه كارگري مشغول شد تا بلكه مخارج سال آخر خود را تهيه نمايد .در سال آخردبيرستان در انجمن اسلامي شركت فعالانه عليه ضد انقلابيون ومنافقين خلق به پا خواست .بهزاد حسني در اين داشت كه از طريق منطق و برهان حقانيت اسلام را بر فريب خوردگان بياموزد پس از اخذ ديپلم همكاري گسترده خودرا با ارگانهاي انقلابي نمود . توجه بيشتر او به منطقه باعث شد كه در بسيج سپاه پاسداران شركت و پس از آموزشاي لازم به باشت آمد وبه فعاليتش ادامه داد.وشبها براي محافظت وجان ومال مردم تا صبح در كوچه ها گشت مي داد شوق ايمان و عشق به الله طوري در او ريشه دوانده بود كه مشتاقانه هدفش را انتخاب و داوطلب جبهه حق عليه باطب شد و براي از بين بردن كفر و ظلم و ستم جانش را فداي راهش و مكتبش نمود . به گفتة دوستان همرزمش شهيد بهزاد حسني دراستواري و با ايماني مملو از عشق به خدا تكبير گويان صداميان رابه خاك و خون كشيد و چندين تانك عراقي را منهدم نمود.تا اينكه در روز حمله به تاريخ: 60/9/9در جهتد مقدس بوستان جانش را فداي اسلام و امام و امت كرده وبه لقاء الله پيوست و خود چنين مي خواست و خدا يش نيز توفيق داد روحش شاد واسلامش پيروز باد.
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد