مختصری از زندگینامه شهید اسفنديار محمدي
نام شهید : اسفنديار
نام پدر : محمدعلی
تاریخ تولد : 1347
محل تولد : روستای تلخگاه
تاریخ شهادت : 64/11/27
محل شهادت : فاو عراق
زیارتگاه : گلزار شهدای گچساران
بسمه تعالي
زندگي نامه
نوشتن زندگي نامه كاملي براي شهدا كار آساني نيست زيرا درباره كلمه شهيد كتابهاي فراواني نوشته شده و روح آراسته به كمال و شرف شهداء خود تشريح فراواني دارد كه متكلمين به تقرير آن و مفسرين به تفسير و محققين به تحقيق آن و نگارندگان به نگاشتن كتيبه حقايق روح شهيد و سرفرازي شهيد در جهان آخرت عاجزند.
شهيد اسفنديار محمدي در سال 1347 در زير سپرهاي فقر و ناداري و در دامنه سلسله جبال زاگرس در روستاي محروم تلخگاه در منطقه باشت بابويي كه باران فقر از همه سو بر مردم محروم منطقه باريدن مي گرفت،در يك خانواده مسلمان به دنيا آمد. دوران كودكي او با فقر توأم و زادروزش نيز با بي بضاعتي همراه بود با هر گونه مصيبت و بلايي در تنگناي دشواريهاي دوران ستمشاهي رژيم منفور و منحط پهلوي كه از فرط ستمكاري سراز پا نمي شناختند دوران طفوليت را سپري نمود. او در سال 1353 وارد سنگر مقدس مدرسه شد و با استعداد بي نظير خود در ميان همگان ممتاز بود و از همين جهت نيز مورد علاقه معلمان و افراد روستاي خويش بود. اما مسئله اي كه انسان را متأثر و غمگين مي كند و عاطفه هر سنگدلي را برمي انگيزد آن است كه وقتي او پايه هاي اول تا چهارم ابتدايي را گذراند و با موفقيت وارد پنجم ابتدايي شد. وي در اين هنگام بود كه آثار فقر بر پيشانيش بيشتر متجلي مي شد و نتوانست سال پنجم ابتدايي به مدرسه برود و يكسال در ميان دشتها و جنگلها و كوههاي عرف و تلچگاه به چوپاني پرداخته و براي بار ديگر وارد سنگر متروكه اش شده و هر ساله موفق به اخذ كارنامه قبولي شده تا سال سوم راهنمايي كه اينجا بايد چه رشته اي را برگزيند مهم بود . او رشته كشاورزي را كه علاقه زيادي به آن داشت برگزيده و با موفقيت در كنكور ورودي و مصاحبه وارد مركز آموزش كشاورزي شد، اخلاق پرجاذبه اش و چهره بشاش او باعث شده بود كه دبيران و دوستان او علاقه وافري به ايشان داشته باشند گويي او با اخلاق حسنه اش گوشه قلب همگان را تسخير كرده بود و جايي در قلب همگان باز كرده بود.
سال اول و دوم دبيرستان را گذرانيده و به سال سوم دبيرستان راه يافت . در بين سال سوم تحصيلي اش بود كه قاطعيت شديد در امورش و حضور قلبش در عبادت و نيز نفرت و خشم از خصم زبون دليلي شده تا او همراه همرزمان خود با كاروان كربلا عازم جبهه هاي جنگ سربازان مولاي متقيان اميرالمؤمنين عليه قواي معاوية ابن ابي سفيان شد.او نخستين تخصصي را كه در جبهه اختيار كرد غواصي بود و شجاعت بي نظيرش به او اجازه نداد در حمله والفجر 8 سهمي نداشته باشد از اين رو اين انسان وارسته سمت آرپي چي زني را انتخاب نمود و سرانجام در يكي از صبح هاي صادق هفدهمين سال عمرش در پهنه نمكزارهاي شهر فاو عراق و در بستر اروند رود در ساعت هفت صبح روز 27 بهمن ماه 1364 پس از فتح شهر فاو توسط بمباران هوايي پرنده هاي شوم ميگ عراق هنگام ملاقات با شهيد اسدي در خون مطهر خويش غلطيده و جان خود را نثار دين اسلام و مذهب خونرنگ تشيع و وطن خويش سرزمين گهربارمان ايران نمود. روحشان شاد و يادشان گرامي باد.
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد