مختصری از وصیتنامه شهید علی باز یوسفی
نام شهید:علی باز
نام پدر: حاجی
تاریخ تولد: 1339
محل تولد: گچساران
تاریخ شهادت:65/6/10
محل شهادت: جزیره مجنون
زیارتگاه : گلزار شهدای گچساران
وصیتنامه
بسمه تعالى
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام اى كربلا
سلام اى قدس سلاى
اى بيت المقدس
با سـلام و درود فـراوان به يگـانه منجى قطب عالم امكان حضرت
ولى عصر و نايب بر حقش امام امت ، و سلام ودرود به آزادى ، سلام آزادى ، سلام رهائى
، سلام و درود اى اسلام نازنين ، سلام و درود اى رهروان راه حسين ، سلام و درود اى
سلحشوران جبهه توحيد .
اى سازندگان پيام اسلام ، سلام اى شهادت ، چه زيبايى ، چه كلمه
جذابى آنچنان جذابى كه انسان را مجذوب مى نمايى ، سلام بر شهيدان ، سلام بر دلاوران
اسلام ، آن شيران روز و عابدان شب ، سلام و درود بر تو اى شقايق ، حاضرم همچون شقايق
در دل كوير برويم و از حريم اسلام دفاع نماييم و همانند باد خزان چترهايم را فرو ريزد
، پرو بالم را پژمرده نمايد در راه بلبل ، در راه امام ، اى امام قلب من فرودگاه سخن
تو است .
اى خوانندگان وصيت نامه من بدانيد و پند بگيريد ، منزل و آرامگاه
خودتان را درست كنيد و آخرتتان را به دنيايتان مفروشيد ، و در چيزيكه نمى دانيد سخن
نگوئيد ، دنيا خواهان سگهاى فرياد كننده و درندگانى شكار جو هستند ، بعضى از آنها را
از بعضى ديگر بدآمده فرياد كنند و تواناى آنها ناتوانشان را بخورند و بزرگ آنها بركوچكشان
با زور زيان رساند .
امر به معروف كنند و دست و زبانشان را از زشتى باز داريد و با
تلاش و جديت خودتان را در راه خدا آماده و براى قيامت خودتان را مهيا سازيد ، بدانيد
كه شماها براى آخرت آفريده شده ايد نه براى دنيا براى نيستى ، نه براى هستى ، براى
مردن نه براى زندگانى ، اين مصيبتها و سختيها زودگذر و تمام شدنى است ولى بپاداش اين
جانفشانيها و فداكاريها به نعمت هاى ابدى و بى پايان خداوندى خواهيد رسيد . «با دخل
و تصرف از وصاياى حضرت امير»
اميدوارم اينك كه بسوى جبهه توحيد رهسپار مى گردم عاملى باشد
براى تغيير حال درونم و تغيير عقيده براى بعضى از افراد ، بارخدايا من را لحظه اى به
خويش وامگذار ، من ذليلم ، من عليلم ، من حقيرم ، بارالها هيچ كس را ندارم بجز تو اينك
بخاطر تو به سويت مى آيم و ميخواهم آسمانهاى تو را بشمارم هيچ چيز ديگرى جز زهد و تقوى
را با خود از اين جهان به ارمغان نمى برد .
اگر چشمهايم سالم ماند ، چشمهايم را باز نگهداريد تا دشمنان
بدانند كه ياران خمينى با ديده و تفكر خويش صراط و راه خويش را انتخاب و طى مى نمايند
.
خدايا من مى خواهم به جبهه بروم تا در قيامت در مقابل خون شهيدان
مسئوليت خويش را انجام داده و در كنار پدران شهداى جوان احساس شرمندگى نكنم .
وصيت من به برادران خويش اين است كه نگذاريد اسلحه ام بر زمين
بيفتد و بلافاصله پس ازشهادتم اسلحه ام را برداشته و دوشادوش كفرستيزان توحيد به جنگ
و جدال با بعثيون كافر بپردازيد ، از همديگر جدا نشويد و تا آخرين قطره خون از اسلام
و اسلاميان دفاع نماييد ، علاوه بر جهاد اصغر در راه اصلاح خويش و كنترل زبان و جهاد
اكبر قدم بگذاريد .
نهال و آرزوى مرا كه آزادى قدس وكربلاست برايم در قيامت به ارمغان
آوريد با اسلام باشيد هميشه در نمازهايتان به امام و قرآن توسل جوئيد و دعا براى امام
و رزمندگان اسلام يادتان نرود .
وصيت من به خواهرانم اين است كه حجاب خويش را حفظ نموده و هم
چون زينبيان پيام شهدا را به گوش ديگران برساند و اگر نمى تواند در جبهه حضور يابد
لااقل بتواند با حفظ حجاب خويش الگويى بر بقيه خواهران باشد و پوزه استعمارگران را
به خاك بمالند .
و در پشت جبهه ها مخصوصا در نماز جمعه شركت جوئيد .
وصيت من به مادرم اين است كه اگر شهيد شدم برايم اشك غم نريزى
و بجايش گريه شادى كنى و افتخار بكنى كه توانستى نهالى را در راه اسلام كاشت بدهى ،
اى مادرم زينب را بياد آور در صحراى كربلا كه چطور تحمل 72 شهيد از نزديكانش را كرد
و چگونه با سخنانش يزيد و ماهيت قدرتش را رسوا نمود پس تو هم بايد تحمل بكنى ، ديگران
را دلدارى بدهى ، مى دانم برايم ناراحتيها و سختى هاى بسيارى را متحمل شدى و من نتوانستم
دينم را نسبت به تو ادا كنم واقعا شرمنده ام .
در پايان از همه دوستان و اقوامان و كسانى كه بنحوى با من آشنائى دارند خداحافظى ميكنم
و خواهش كه به بزرگى خودتان من را ببخشيد ، زيرا گذشت با بزرگان
است .
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه
وبویراحمد