مختصری از وصیتنامه شهید علی صفدرافروز
نام شهید: علی صفدر
نام پدر: عيوض
تاریخ تولد: 1348
محل تولد: ماشمى
تاریخ شهادت: 65/6/21
محل شهادت: جزیره مجنون
زیارتگاه : ماشمى
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
شهـادت مـال انسـان است (امام خمينى) با سلام بر مهـدى موعـود
و بـا درود بـر نـايب بـر حقش امام خمينى زنده كننده مجـدد اسلـام و با درود بر نايب بر حقش امام خمينى زنـده كنـنده
اسلام وصيت خود را در ايـن ورق كـه عـكـس امـام آن را پـر
محتـوا مى كند . اول از هر چيز محفوظ بودن رهبـر كبـير مان را از خداوند بزرگ خواهانم و شما مردم و ملـت غيـور و شهيد پرور ايران بـالاخـره مـردم طولـيان امام را بسيار دعا كنيد
. شما خودتان برويد و در يك گوشه بنشينيد و در مـورد زنـدگينـامه امام بينديشيد كه
امام چقدر زجر كشيد و شكنـجه ديـد تـا ايـن انقلاب اسلامى را پابرجا كرد . چون يك ساعت
انديشيدن بهتر از شصت سال عبادت است (پيامبر اسلام) حالا من نداى رهبرم را لبيك مى
گويم ، اگر لياقت داشته باشم كه جزء رزمندگان باشم و از جان خود گذشته ام چون اگر در
صحراها و كوهها خلاصه در سرزمين جبهه و جنگ حق عليه باطل خون آدم ريخته شود و به لقاءالله
بپيوندد بهتر از اين است كه در رختخواب بميرد و طبق آيه شريفه انا لله و انا اليه راجعون
، ما از او هستيم و به سوى او باز مى گرديم پس چه بهتر كه شهيد بشوم و تو مادر مهربان
و پدر عزيزم و خواهر و برادر گرامى و خويشاوندان محترم هيچ ناراحت نباشيد وما همه بايد
به سوى خداى تعالى باز گرديم پس چه بهتر كه قطره خونى كه در بدن داريم در جبهه خونين
اسلام بريزيد . من خيلى دلم مى خواهد كه خونم در جبهه بريزد تا درخت اسلام آبيارى شود
. مادرجان سلام بر تو سلام بر شيرى كه به من دادى مادرجان تو حق بزرگى بر گردن من دارى
. چون چند ماه زحمت كشيدى تا مرا بدنيا آوردى و بعد چند سال مرا بزرگ كردى و حالا مرا
بدست خدا سپردى يعنى ديگر جان من ارزشى ندارد ،
چون امانتى هستيم كه بايد به صاحب برگرديم . و تو اى پدر گرامى قربان گامهاى
استوارت و قربان دستهاى پينه بسته ات كه چقدر زحمت كشيدى و چند سال كار كردى و هنوز
هم كار مى كنى تا لباس براىمن بدست آوردى و چقدر در نيمه هاى شب بلند مى شدى و در
سرماى زمستان به شهرهاى اطراف ميرفتى سركار تا آذوقه ما را برآورده كنى و حالا با اينهمه
رنج ومشقتى كه به خاطر من ديدى تا مرا بزرگ كردى بايد مرا به خدا بسپارى و امانت را
پس بدهى . پدرجان اگر خداوند اين سعادت را به من داد در روز قيامت تو را شفاعت مى كنم
و شما خواهران و برادران و عموها و پسر عموها و همه خويشاوندان به بزرگى خودتان مرا
ببخشيد و هيچ ناراحت نباشيد و از شما كمال خواهش را دارم كه برايم لباس سياه نپوشيد
، مادرجان سلامت را به زينب خواهم رساند به برادرانم بگو سلامتان را به على اكبر و
على اصغر مى رسانم ، سلام مرا به برادران عزيزم برسانيد .
(درجبهه
ها بيائيد ، نفس سركش درونى را از بين ببريد ، البته با نيت خالص چون اگر با نيت خالص
نيامديد خداوند شما را يارى نمى كند و نفس شما به حال خودش مى ماند ) .
والسلام
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه
وبویراحمد