مختصری از وصيتنامه شهید ابوالحسن رامول
نام پدر : تراب
تاریخ تولد : 1347
محل تولد : بیشه خشک بهمئی
تاریخ شهادت : 65/10/13
محل شهادت : آبادان
زیارتگاه : روستای بیشه خشک بهمئی
وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
و قاتلوهم حتى لاتكون الفتنه با دشمنان اسلام بجنگيد تا رفع فتنه .
باسلام ودرود فراوان برامام زمان و نايب بر حقش امام خمينى كبير و با سلام بر رزمندگان اسلام و سلام بر مجروحين و مفقودين ،اين حقير ابوالحسن رامولطبقگفتهامامان كه فرموده است :هركس كهتوانائىجبههرفتنرا دارد به جبهه برود عمل نمودم و نداى اما را لبيك گفته ام و براى بار دوم عازم جبهه مىگردمتا از اسلام دفاع نمايم و راه حسينم و يارانش را ادامه بدهم ،حسينم با هفتاد ودو تن از ياران با وفاى خود در صحراى كربلا با دشمنان اسلام مقاومت كرد و ما بايد هم مثل او در جبهه اى كه دادمه دهنده خون اوست مقاومت كنيم به خدا قسم جبهه يك دانشگاه مى باشد و انسان بايد در اين دانشگاه شركت كند تا از علم حق برخوردار باشد.من در اين دانشگاه حسين شركت نمودم تا بلكه خداوند مرا از بندگان شايسته خود قرار بدهد و من گنهكارم واز شر معصيت هايم به معبودم پناه ميگیرم تا بلكه خداوند عنايتى كند و شهادت را نصيبم گرداند وصيت هائى دارم به خانوده ام .
اول مادرمهربانم : شيرت را حلالم كن چون تومادرى و فرزند از بدن مادر جدا مىگردد و تو حق بسيارى بر گردنم دارى ولى چه كنم كه نتوانستم فرزند خوبى براى شما باشم ،مرا ببخشيد.
پدرگراميم: تو زحمتهاى بسيارى براى من كشيدى و من هيچ يك از رحمتهاى شمارا نتوانستم جبران نمايم من را ببخشيد.
برادرانم اگر از من ناراحت شديد مرا ببخشيد و خواهرانم مرا ببخشيد و اگر من شهيد شدم با حجاب زينب گونه بر سر قبرم بياييد و بارى مادرم بار ديگر هم تمناو التماس مى كنم كه مرا ببخشيد و اگر شهيد شدم همچون زينب كه بر سر قبر حسين صبور بود صبور باش واگر موقعى يادم آمدى به ياد حسين و هفتادو دو تن از ياران با وفاى او در صحراى كربلا باش .
به گروه فرهنگى همچون ادارات وصيت مى كنم كه از آينده سازان مملكت يعنى دانش آموزان بطور خوب رفتار نمايند.
والسلام
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد