مختصری از زندگینامه شهید اله داد هوشياري
نام پدر : ملی
تاریخ تولد : 1346
محل تولد : روستاي تل چگاه
تاریخ شهادت : 63/12/22
محل شهادت : جزاير مجنون
زیارتگاه : گلزار شهدای باشت
زندگینامه
بسم رب الشهدا و الصديقين
ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاً كأنهم بنيان مرصوص
آري برادر شهيدمان اله داد هوشياري در شهريورماه سال 1346 در روستاي تل چگاه از توابع بخش باشت در يك خانواده فقير و كشاورز مذهبي ديده به جهان گشود و دوران كودكي را با مشقت و رنج بسيار در دامان خانواده سپري كرد و در 6 سالگي رهسپار مدرسه گرديد، دوران ابتدايي را در دبستان رازي تل چگاه (شهيد ديالمه) با موفقيت به پايان رساند و وارد مقطع راهنمايي گرديد و دوره سه ساله راهنمايي را در مدرسه 12 بهمن روستاي مذكور ادامه داد و در كلاس دوم راهنمايي مشغول درس بود كه عشق به اسلام و جبهه او را آرام نگذاشت و با اعلام بسيج جهت آموزش اعزام به جبهه همراه با يكي ديگر از برادرانش و ديگر دوستان به بسيج گچساران مراجعه و جهت دوره آموزشي به پادگان شهيد دستغيب كازرون اعزام شد و پس از گذراندن يك ماه آموزش در مورخه 62/12/16 در حالي كه برادر بزرگش در جبهه جنوب بود با برادر ديگرش عازم جبهه گرديد و مدت سه ماه در منطقه عملياتي خيبر با مزدوران بعثي صهيونيستي نبرد كرد و به سلامت با دستي پر از پيروزي به آغوش خانواده شان بازگشتند. شهيد به درس خواندن ادامه داد در حالي كه در سنگر مدرسه مشغول درس بود با شنيدن صداي بلندگو تبليغات سپاه جهت اعزام به جبهه دوباره عشق به اسلام و جبهه او را آرام نگذاشت و همراه با چند تن از همكلاسانش به بسيج مراجعه و به جبهه حق عليه باطل اعزام گرديد و در گردان انصار الحسين لشكر 8 نجف اشرف به مدت سه ماه با متجاوزين بعثي در نبرد بود . شهيد در اين مدت فقط 5روز به مرخصي آمد.
اي قلم اين آخرين ديدار بود گويي خود مي دانست و در طي اين مرخصي با تمام آشنايان كه روبرو مي شد مشخص بود كه بار سفر را جهت ديدار با معشوق خود آماده كرده است. خلاصه از مرخصي به جبهه برمي گردد و عمليات رزمندگان اسلام شروع شد و گردان آنها به عنوان خط شكن انتخاب شد و سرانجام بعد از شكستن خطوط و مواضع دشمن در سپيده دم 63/12/22 در عمليات بدر در جزاير مجنون به آرزوي ديرينه اش كه همان شهادت بود رسيد و كلاس و كتاب را تنها گذاشت و دوستان و همكلاسان را در سوگ خود نشاند.
قسمتي از خصوصيات شهيد:
برادر شهيدمان از همان كودكي كم حرف متدين و باعبادت بود و هنوز به سن بلوغ نرسيده بود كه نماز و روزه خود را به جاي مي آورد در نماز خواندن خلوص نيت داشت و نماز را با خشوع و خضوع بجا مي آورد،دوستان و آشنايان و بستگان را به عبادت در راه خدا دعوت مي كرد وي در ماههاي رمضان در حالي كه مشغول كار روزمره خود بود هرگز روزه اش را ترك نمي كرد و اصلاً احساس خستگي نمي كرد. از نشست و برخاست خوبي برخوردار بود اگر احياناً كسي روحانيت و انقلاب را تضعيف مي كرد قاطعانه جلوي او مي ايستاد و همان طوري كه در وصيتنامه اش نوشته بود علاقه وافري به روحانيت داشت و هروقت صحبت از شهادت مي شد ايشان گريه مي كردند و اظهار مي داشتند كه اي كاش من لياقت شهادت را پيدا مي كردم و اين افتخار نصيب من مي شد و هميشه از خدا مي خواست كه شهيد بشود و مي گفت مردن در بستر براي ماها ننگ است. امروز كه كشور ما در تهاجم شرق و غرب قرار گرفته است بايد در جبهه ها فعالانه حضور داشته باشيم تا به شهادت برسيم و با لباس خونين نزد سرورمان حسين برويم.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد