مادر شهیدان امراله و حمداله جوادی به فرزندان شهیدش پیوست
يکشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۰
مادر شهیدان امراله و حمداله جوادی ساعتی پیش به علت کهولت سن در شهر لنده به دو فرزند شهیدش پیوست.
حاجیه بیبی جان غارتینژاد مادر شهیدان امراله و حمداله جوادی در سن ۷۰
سالگی و به علت ایست قلبی دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
شهیدان امراله جوادی در تاریخ 4تیرماه ۶۷ در جزیره مجنون و حمداله جوادی در تاریخ۲۴اسفندماه۶۴ به شهادت نائل شدند.
بازخوانی یک مصاحبه
مادر شهیدان جوادی: اگر موقعیتی برای جنگ بود دردانههایم را دوباره به جبهه می فرستادم
مادر شهیدان جوادی میگوید: علی رغم سن کم فرزندانم هنگام اعزام به جبهه
مخالفتی نکردم و اگر الان هم بودند و موقعیتی برای جنگ بود باز هم میگفتم
در راه دفاع از آرمان های انقلاب و میهن بازهم بروند.
اسم ایرانی و ایرانی با غیرت و سلحشوری گره خورده است و در این میان آرامستان هایی با قبرهای یکسان سازی شده حکایت دیگری را بیان میکنند.
امروز در این هیاهوی شهر به سراغ قبوری رفتم که بوی عطر محمدی از ابتدای مسیر به مشام میرسید آری اینجا و در گلزار شهدا به دور از کالبد شهر جوانانی آرمیدهاند که جانانه برای دفاع از ناموس و وطن جنگیده و بهترین محرم برای شنیدن درد و دلهای مردم شهر هستند کسانی که با مرگشان باز هم زندگی میبخشند.
در میان قبور، قبر دو شهید با فامیلی یکسان کمی مرا به فکر فرو داشت اگر تاریخ روی قبور درست حکاکی شده باشد آنها در اوج جوانی به دیار معشوق خود شتافتند اما چادر گلدار زنی که به آرامی اشک میریخت و مرد جوان دیگری مرا از فکر بیرون آورد و به سراغ آنها رفتم.
پس از معرفی خودم به عنوان خبرنگار جویای حضورشان و نسبت فامیلی با این دو شهید شدم که پیرزن با بغضی در گلو گفت مادرشان هستم و مرد جوان خودش را برادر شهید معرفی کرد.
مادر شهید جوادی میگوید: امرالله پسرم زمانی که به جبهه اعزام شد تنها 11 سال داشت و حمدالله نیز 13 ساله و کلاس هفتم بود.
وی با بیان اینکه یکی از فرزندانم به تازگی تشکیل خانواده داده بود، عنوان کرد: فرزند دیگرم هنوز طعم شیرین زندگی زناشویی را تجربه نکرده بود که برای دفاع از آرمانهای نظام و انقلاب رهسپار میدان جنگ شد.
این مادر شهید گفت: دردانه هایم روزی به سراغم آمدند و گفتند اکنون زمان آن رسیده تا ما نیز همچون برادران دیگر در راه خدا و دفاع از میهن به جبهه برویم تا اگر توفیقی بود جان ناقابل خود را در حضور حضرت عشق تقدیم کنیم.
جوادی با بیان اینکه هیچ مادری حاضر نیست که خاری به پای فرزندش برود، تاکید کرد: اگر باز هم موقعیتی برای جنگ پیش بیاید و فرزندانم زنده باشند حاضرم آنها را دوباره به جبهه بفرستم.
بی بی جان به وضعیت فعلی شوهرش و پدر شهیدان جوادی اشاره میکند و میگوید: شوهرم اکنون در بستر بیماری است و از ناحیه چشم و گوش نابینا است و مدت ها است که از درد چشم مینالد.
این مادر شهید در توصیه به جوانان گفت: همه دختران و پسران ایران زمین را فرزندان خود میدانم و از آنها می خواهم برای پاسداشت خون دو فرزندم و بقیه شهدای این مرز و بوم دخترخانم زینبی وار رفتار کنند و پسرانم راه حسین را در پیش بگیرند و برای توسعه ایران گام بردارند.
اظهارات برادر شهید در مورد برادرانش
سعید جوادی برادر شهید نیز که خود از یادگاران دوران دفاع مقدس است در این زمینه گفت: بزرگ ترین افتخار زندگیام حضور در جنگ تحمیلی و نائل آمدن به درجه رفیع جانبازی است.
این یادگار دوران دفاع مقدس میگوید: برادران در عنفوان جوانی راهی میدان جنگ شدند و در سال های 1363 و1367 خبر شهادت آنها را به ما اعلام کردند.
وی مهم ترین خصیصههای اخلاقی این دو شهید را خوش رویی، مردم داری و پایبند بودن به مسائل مذهبی عنوان میکند و افزود: علی رغم سن کمی که داشتند همیشه در کارها به مادرم کمک میکردند و هیچ وقت موجب رنجش پدر نشدند.
این برادر شهید در مورد نحوه شهادت شهیدان بیان کرد: شهید امرالله به عنوان بی سیم چی عضو گروهان یک گردان " محمد رسول الله" به فرماندهی سردار شهید " جان محمد کریمی" بود که در عملیات جادوانه پدخندق شربت شهادت را نوشید و برادر شهیدم حمدالله در سال 1363 با عضویت بسیجی عازم جبهه شد و در منطقه عملیاتی جزیره مجنون پس از سالها حضور مستمر در چند عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی با اشاره به اینکه من همواره یادگاری جنگ را با خود حمل میکنم، تصریح کرد: به عنوان یک جامانده از جنگ که سعادت شهادت نصیبش نشده است به تأسی از برادران شهیدم اگر دشمن بخواهد امروز به ذرهای از خاک ایرانم چشم ناپاک داشته باشد لحظهای درنگ نمیکنم و همواره خودم و فرزندانم آماده دفاع از سرزمینمان هستیم.
اسم ایرانی و ایرانی با غیرت و سلحشوری گره خورده است و در این میان آرامستان هایی با قبرهای یکسان سازی شده حکایت دیگری را بیان میکنند.
امروز در این هیاهوی شهر به سراغ قبوری رفتم که بوی عطر محمدی از ابتدای مسیر به مشام میرسید آری اینجا و در گلزار شهدا به دور از کالبد شهر جوانانی آرمیدهاند که جانانه برای دفاع از ناموس و وطن جنگیده و بهترین محرم برای شنیدن درد و دلهای مردم شهر هستند کسانی که با مرگشان باز هم زندگی میبخشند.
در میان قبور، قبر دو شهید با فامیلی یکسان کمی مرا به فکر فرو داشت اگر تاریخ روی قبور درست حکاکی شده باشد آنها در اوج جوانی به دیار معشوق خود شتافتند اما چادر گلدار زنی که به آرامی اشک میریخت و مرد جوان دیگری مرا از فکر بیرون آورد و به سراغ آنها رفتم.
پس از معرفی خودم به عنوان خبرنگار جویای حضورشان و نسبت فامیلی با این دو شهید شدم که پیرزن با بغضی در گلو گفت مادرشان هستم و مرد جوان خودش را برادر شهید معرفی کرد.
مادر شهید جوادی میگوید: امرالله پسرم زمانی که به جبهه اعزام شد تنها 11 سال داشت و حمدالله نیز 13 ساله و کلاس هفتم بود.
وی با بیان اینکه یکی از فرزندانم به تازگی تشکیل خانواده داده بود، عنوان کرد: فرزند دیگرم هنوز طعم شیرین زندگی زناشویی را تجربه نکرده بود که برای دفاع از آرمانهای نظام و انقلاب رهسپار میدان جنگ شد.
این مادر شهید گفت: دردانه هایم روزی به سراغم آمدند و گفتند اکنون زمان آن رسیده تا ما نیز همچون برادران دیگر در راه خدا و دفاع از میهن به جبهه برویم تا اگر توفیقی بود جان ناقابل خود را در حضور حضرت عشق تقدیم کنیم.
جوادی با بیان اینکه هیچ مادری حاضر نیست که خاری به پای فرزندش برود، تاکید کرد: اگر باز هم موقعیتی برای جنگ پیش بیاید و فرزندانم زنده باشند حاضرم آنها را دوباره به جبهه بفرستم.
بی بی جان به وضعیت فعلی شوهرش و پدر شهیدان جوادی اشاره میکند و میگوید: شوهرم اکنون در بستر بیماری است و از ناحیه چشم و گوش نابینا است و مدت ها است که از درد چشم مینالد.
این مادر شهید در توصیه به جوانان گفت: همه دختران و پسران ایران زمین را فرزندان خود میدانم و از آنها می خواهم برای پاسداشت خون دو فرزندم و بقیه شهدای این مرز و بوم دخترخانم زینبی وار رفتار کنند و پسرانم راه حسین را در پیش بگیرند و برای توسعه ایران گام بردارند.
اظهارات برادر شهید در مورد برادرانش
سعید جوادی برادر شهید نیز که خود از یادگاران دوران دفاع مقدس است در این زمینه گفت: بزرگ ترین افتخار زندگیام حضور در جنگ تحمیلی و نائل آمدن به درجه رفیع جانبازی است.
این یادگار دوران دفاع مقدس میگوید: برادران در عنفوان جوانی راهی میدان جنگ شدند و در سال های 1363 و1367 خبر شهادت آنها را به ما اعلام کردند.
وی مهم ترین خصیصههای اخلاقی این دو شهید را خوش رویی، مردم داری و پایبند بودن به مسائل مذهبی عنوان میکند و افزود: علی رغم سن کمی که داشتند همیشه در کارها به مادرم کمک میکردند و هیچ وقت موجب رنجش پدر نشدند.
این برادر شهید در مورد نحوه شهادت شهیدان بیان کرد: شهید امرالله به عنوان بی سیم چی عضو گروهان یک گردان " محمد رسول الله" به فرماندهی سردار شهید " جان محمد کریمی" بود که در عملیات جادوانه پدخندق شربت شهادت را نوشید و برادر شهیدم حمدالله در سال 1363 با عضویت بسیجی عازم جبهه شد و در منطقه عملیاتی جزیره مجنون پس از سالها حضور مستمر در چند عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی با اشاره به اینکه من همواره یادگاری جنگ را با خود حمل میکنم، تصریح کرد: به عنوان یک جامانده از جنگ که سعادت شهادت نصیبش نشده است به تأسی از برادران شهیدم اگر دشمن بخواهد امروز به ذرهای از خاک ایرانم چشم ناپاک داشته باشد لحظهای درنگ نمیکنم و همواره خودم و فرزندانم آماده دفاع از سرزمینمان هستیم.
نظر شما