مختصری از زندگینامه شهید غلام عبدياني اصل
نام شهید: غلام
نام پدر: فلاح
تاریخ تولد: 1343
محل تولد: ولی آباد
تاریخ شهادت:65/4/3
محل شهادت: فاو
زیارتگاه : روسای نقاره خانه
زندگینامه
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
گمان نكنيد كساني كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه زنده اند و نزد خدايشان روزي مي خورند. توجه شما خواهران و برادران معظم را به گوشه اي از چگونگي زندگي نامه شهيد ناكام غلام عبدياني اصل جلب مي نمائيم.
«بسم رب الشهداء و الصديقين»
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم
شهيد غلام عبدياني اصل در سال 1343 در يك خانواده مستضعف در روستاي نقاوه خانه ديد به جهان گشود ولي در سن 6 سالگي راهي مدرسه گرديد در مدرسه كه بود دفترچه خاطراتي داشت نه به شكل متداول آن روز بلكه هر روز كه از مدرسه مي آمد در دفترچه فعاليت روزنه اش را مي نوشت. يكروز ديدم كه در دفترچه اش نوشته بود ( متأسفم كه امروز مصداق امام علي (ع) شده ام كه مي فرمايد واي بر مسلماني كه دو روزش با هم مساوي باشد. از آن جهت كه در يك خانواده مذهبي رشد كرده بود تلاش ميكرد خصوصيات يك انسان مكتبي و مجاهد را در راه خود وفق دهد چون مادرش از خانواده روحاني بود و مردم از ديد ديگري به فرزند روحاني نگاه ميكردند بهمين به همین خاطر خودش را مسئول ميدانست كه اخلاق و رفتارش مانند خصوصيات رهروان راه حق باشد. شهيد عبدياني اصل در دوران انقلاب فعاليت چشم گيري داشت و در مبارزه با رژيم ستم شاهي در روستا و شهر سرسختانه مبارزه ميكرد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام بزرگوار در پخش پوستر و نوارسخنراني امام در روستاهاي مجاور فعاليت چشم گيري داشت ولي بعد از تشكيل انجمن مدارس وي يكي از اعضاي فعال انجمن اسلامي دبيرستان شهيد بهشتي ياسوج بود و از اوايل جنگ تحميلي اصراركرد كه بايد به جبهه برود مدرسه را ترك نمود و از طرف بسيج مستضعفين بمدت سه ماه در جبهه هاي كردستان عاشقانه تلاش كرد. شهيد غلام عبدياني اصل علاقه خاصي نسبت به مردم محروم كردستان داشت شهيد بزرگوار در تاريخ 63/10/15 از طرف سپاه اعزام به خدمت مقدس سربازي گرديد و پس از گذراندن آموزش نظامي در اصفهان به جبهه هاي جنوب اعزام گرديد و مدت 16 ماه در جبهه هاي دهلوان ـ جزيره مجنون ،عاشقانه خدمت نمود هرگاه كه از جبهه هاي حق عليه باطل بر مي گشت ، در قلبي مملو از مهر و صفا و ارزشهاي معنوي و انساني را براي ياران و دوستان و خويشاوندان خود به ارمغان می آورد.و ديدار باخانواده هاي شهدا و مفقودين و معلولين را انجام می داد. گاه و بيگاه كه به ايشان بلكه شهادت اعلام ميگرد با قلبي راسخ و اميد اظهار خرسندي و شادماني مينمود و مي گفت اي كاش مي توانستم با خون خود در صف ياران امام حسين و شهداي انقلاب اسلامي باشم در ناريخ 65/4/3 به درجه رفيع شهادت نائل و شربت شهادت نوشيد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.