نگاهی بر زندگی شهید غفار اسدی بیدک
سهشنبه, ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۸
در مدرسه فردي الگو، مدير و مدبر بود و از هر لحاظ فرد وارسته اي بود و به سرعت دوران ابتدايي را به پايان برده و راهي مرحله اي نوين گرديد.
نام شهید: غفار
تاریخ تولد: 1348
تاریخ شهادت: 65/5/8
محل شهادت: منطقه عملياتي كربلاي يك
زندگینامه
بسم الله الرحمن الرحيم
در سال 1348در روستاي دره چاه بيك باشت در جوار جدبزرگوارش امامزاده سلطان محمود شاه در خانواده اي ديني و مذهبي و مستضعف در دامان مادري پاك از ذريه فاطمه زهرا(س)چشم به جهان گشودند شهيد فرزند برومند سيد نادر اسدي كه يكي از خيرترين افراد منطقه مي باشد به شمار مي رود.شهيد عزيز از همان بدو كودكي تحت تربيت صحيح اسلامي نزد خانواده محترمش قرار ميگيرد و ديري نپائيد و عقربه زمان بسرعت به گردش درآمد و پا در سن هفت سالگي گذاشت و به سنگر مدرسه راه يافت و چون زادگاهش داراي مدرسه نبود براي تحصيل علم به تلخاب سفلي بيدك رفت و در آن روستا مشغول به تحصيل شد همه سالها را با موفقيت تمام به پايان رساند .در مدرسه فردي الگو، مدير و مدبر بود و از هر لحاظ فرد وارسته اي بود و به سرعت دوران ابتدايي را به پايان برده و راهي مرحله اي نوين گرديد وي در مدرسه راهنمايي مسلم بيدك شروع به تحصيل مي كند وي در اين راه علاقه وافر نسبت به فراگيري قرآن از خود نشان ميدهد و با عشق و علاقه زيادي در كلاس قرآن حاضر مي گرديد . در انجمن اسلامي مدرسه فعاليت داشت ويكي از كوشاترين دانش آموزان انجمن اسلامي بود، فردي رئوف و با وقار بود و در بين مربيان و دانش آموزان محبوبيت خاصي داشت. متواضع و فروتن بود، نسبت به تمام بزرگان اهميت زيادي قائل بود با كوچكترها با لبخند مهر آميز برخورد ميكرد. هميشه با روحيه اي ملو از ايمان و اخلاص خداي خويش را صدا مي زد و در برابر تمام مشكلات فقط از خداوند تبارك و تعالي کمک مي خواست جمله مبارك اياكنعبدو و ايا ك نستعين هميشه برزبانش زمزمه ميشد متعبد و متعهد بود. در انجام مسئوليت موفق بودند.خصائل مردانگي ايشان همانند عموي بزرگوارش حمزه سيدالشهداء بود، فردي عادل بود، براي اسلام و انقلاب مدام در زحمت بود، در راهپيمائيها و عزاداريها فردي فعال بود، ذاكري مخلص بود،.عاشق امام و رهبر بود، زندگي خود را حتي الامكان با زندگي رهبر خود منطبق مي كرد،ديري نپائيد كه در شهريور 59جنگ تحميلي بر عليه اسلام شروع شد،شهيد خود را موظف به دفاع دانست.بعد از ديدن آموزشهاي رزمي و تخصصي موفق مي شود براي اولين بار در تاريخ 62/1/15 در جبهه هاي نبرد حاضر به دفاع مقدس شود. بعد از اتمام اوليت ماموريت دو ماهه اش دوباره باز ميگردد و به سنگر مدرسه مي آيد اين بار موفق به اخذ سيكل مي شود و مجدداً براي مدت سه ماه راهي كردستان مي شود پس از آن سال اول دبيرستان را در مدرسه هفده شهريور باشت شروع کرد .و بعد از مدتي دوباره راهي جبهه مي شود و بطور كلي 4بار راهي جبهه شد و در اين دفعات جزء فرماندهان بود. آخرين بار بعنوان پاسدار افتخاري روز 27/3/65به جبهه رفت و در كردستان خدمت كرد. بعد از مدتي به مهران اعزام مي شود بعنوان فرماندهي دسته وارد منطقه عملياتي مي شود و بعد از رشادت و جوانمردي كه در حقيقت خود را براي ديدار با خدا مهيا مي كرد سرانجام روز 65/5/8بدست صداميان كافر در منطقه عملياتي كربلاي يك بوسيله اصابت گلوله خمپاره به فوز عظيم شهادت نائل گرديد.
روحش شاد ، يادش گرامي و راهش پررهرو باد
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
در سال 1348در روستاي دره چاه بيك باشت در جوار جدبزرگوارش امامزاده سلطان محمود شاه در خانواده اي ديني و مذهبي و مستضعف در دامان مادري پاك از ذريه فاطمه زهرا(س)چشم به جهان گشودند شهيد فرزند برومند سيد نادر اسدي كه يكي از خيرترين افراد منطقه مي باشد به شمار مي رود.شهيد عزيز از همان بدو كودكي تحت تربيت صحيح اسلامي نزد خانواده محترمش قرار ميگيرد و ديري نپائيد و عقربه زمان بسرعت به گردش درآمد و پا در سن هفت سالگي گذاشت و به سنگر مدرسه راه يافت و چون زادگاهش داراي مدرسه نبود براي تحصيل علم به تلخاب سفلي بيدك رفت و در آن روستا مشغول به تحصيل شد همه سالها را با موفقيت تمام به پايان رساند .در مدرسه فردي الگو، مدير و مدبر بود و از هر لحاظ فرد وارسته اي بود و به سرعت دوران ابتدايي را به پايان برده و راهي مرحله اي نوين گرديد وي در مدرسه راهنمايي مسلم بيدك شروع به تحصيل مي كند وي در اين راه علاقه وافر نسبت به فراگيري قرآن از خود نشان ميدهد و با عشق و علاقه زيادي در كلاس قرآن حاضر مي گرديد . در انجمن اسلامي مدرسه فعاليت داشت ويكي از كوشاترين دانش آموزان انجمن اسلامي بود، فردي رئوف و با وقار بود و در بين مربيان و دانش آموزان محبوبيت خاصي داشت. متواضع و فروتن بود، نسبت به تمام بزرگان اهميت زيادي قائل بود با كوچكترها با لبخند مهر آميز برخورد ميكرد. هميشه با روحيه اي ملو از ايمان و اخلاص خداي خويش را صدا مي زد و در برابر تمام مشكلات فقط از خداوند تبارك و تعالي کمک مي خواست جمله مبارك اياكنعبدو و ايا ك نستعين هميشه برزبانش زمزمه ميشد متعبد و متعهد بود. در انجام مسئوليت موفق بودند.خصائل مردانگي ايشان همانند عموي بزرگوارش حمزه سيدالشهداء بود، فردي عادل بود، براي اسلام و انقلاب مدام در زحمت بود، در راهپيمائيها و عزاداريها فردي فعال بود، ذاكري مخلص بود،.عاشق امام و رهبر بود، زندگي خود را حتي الامكان با زندگي رهبر خود منطبق مي كرد،ديري نپائيد كه در شهريور 59جنگ تحميلي بر عليه اسلام شروع شد،شهيد خود را موظف به دفاع دانست.بعد از ديدن آموزشهاي رزمي و تخصصي موفق مي شود براي اولين بار در تاريخ 62/1/15 در جبهه هاي نبرد حاضر به دفاع مقدس شود. بعد از اتمام اوليت ماموريت دو ماهه اش دوباره باز ميگردد و به سنگر مدرسه مي آيد اين بار موفق به اخذ سيكل مي شود و مجدداً براي مدت سه ماه راهي كردستان مي شود پس از آن سال اول دبيرستان را در مدرسه هفده شهريور باشت شروع کرد .و بعد از مدتي دوباره راهي جبهه مي شود و بطور كلي 4بار راهي جبهه شد و در اين دفعات جزء فرماندهان بود. آخرين بار بعنوان پاسدار افتخاري روز 27/3/65به جبهه رفت و در كردستان خدمت كرد. بعد از مدتي به مهران اعزام مي شود بعنوان فرماندهي دسته وارد منطقه عملياتي مي شود و بعد از رشادت و جوانمردي كه در حقيقت خود را براي ديدار با خدا مهيا مي كرد سرانجام روز 65/5/8بدست صداميان كافر در منطقه عملياتي كربلاي يك بوسيله اصابت گلوله خمپاره به فوز عظيم شهادت نائل گرديد.
روحش شاد ، يادش گرامي و راهش پررهرو باد
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
نظر شما