شهید "رضا قلی پاک نسب" هيچگاه حقيقت را فداي مصلحت نکرد
به گزارش نوید شاهد کهگیلویه وبویراحمد، شهید رضاقلي پاك نسب سال 1343 در روستاي محروم كوشك دشمن زياري در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود، حدود دو سال از عمر مباركش را در دامن پرعطوفت پدر و مادرش گذراند كه ناگهان چرخ روزگار به سياهي گراييد و مادر مهربان خود را از دست داد، زندگاني شهيد با نداشتن مادر رنگي ديگر به خود گرفت و در كنار پدرش شروع به رشد كردن نمود.
تحصیلات
شهيد به علت محروميت منطقه و نداشتن مدرسه در منطقه تا چندين سال از درس خواندن محروم شد تا اينكه در سال 1354 مدرسه ابتدايي در زادگاهش افتتاح شد و ايشان در سن ده سالگي راهي مدرسه شد و دوران ابتدايي را با موفقيت كامل در زادگاهش به پايان رساند. از منطقه محروم روانه شهرستان دهدشت شد و در مدرسه راهنمايي استاد شهيد مرتضي مطهري ثبت نام نمود و شروع به درس خواندن كرد.
جبهه یا درس
ولي اين بار زندگي شهيد عوض شد و رنگي تازه به خود گرفت بطوري كه رفتن به جبهه را به ماندن در شهر ترجيح داد و براي ياري رساندن به رزمندگان در تاريخ 30فروردین سال 65 از طريق هلال احمر شهرستان دهدشت به جبهه هاي نور عليه ظلمت كردستان اعزام شد.
سه ماه مأموريت كامل خود را با فداكاري و شجاعت به اتمام رسانيد و به سوي ديار و سرزمين خود بازگشت، با توجه به اينكه شهيد در منطقه محروم و دورافتاده زندگي مي کرد که مردم منطقه هيچ وقت گرفتار دسته بنديها و باندگراييهاي كه برابر جهل و ناداني بود نشدند.
ايشان فردي آزاد و مستقل بود و هيچگاه حقيقت را فداي مصلحت نمي نمود و از چنان اخلاقي برخوردار بود كه تمامي اقوام و خويشان و حتي آنان كه يك مرتبه با ايشان همنشين مي شدند از ايشان درس اخلاق مي آموختند .
خدمت سربازی
هيچگاه در زندگي پرعطوفتش دچار اشتباه نشده بود و هركسي كه او را مي شناخت كاملاً از او راضي بود . شهيد در تاريخ 18مرداد سال 65 از طريق پايگاه ژاندارمري كلات براي انجام وظيفه سربازي خود فراخوانده شد، شهيد فوري خود را به حوزه وظيفه بخش لنده معرفي نمود و در يك تقسيم بندي و با توجه به علاقه فراواني كه خود به سپاه پاسداران داشت سهميه سپاه شد. از طريق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان دهدشت به پادگان آموزشي ياسوج اعزام شد و دوران آموزش خود را به طور احسن به پايان رسانيد و از آنجا راهي جبهه هاي جنوب شد.
شجاعت
وارد تيپ 48 فتح شد و در واحد تخريب تيپ شروع به مبارزه با صداميان كافر كرد. در اين ايام از چنان شجاعت و فداكاري برخوردار بود كه قلم و كاغذ توان وصف ايشان را ندارد ،شهيد در عملياتهاي متعددي شركت نمود كه از جمله اين عملياتها مي توان كربلاي چهار و پنج و ده و نصر يك و غيره را نام برد .
ايشان در كربلاي چهار دچار مسموميت شيميايي شد كه بعد از يك بستري كوتاه دوباره راهي جبهه شد تا اينكه در نيمه هاي شب 22تیر سال 66 در شهر سليمانيه عراق براثر منفجر شدن يك مين چشمهاي گرم و مهربان وي را براي هميشه از اين دنياي مادي بست .
روحش شاد و راهش پررهرو باد .
منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد